، سال دهم، شماره اول، پیاپی 18، بهار و تابستان 1396، صفحات 51-72

    مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن بر اساس روابط همنشینی

    نویسندگان:
    ✍️ محمود کریمی / دانشيار علوم قرآن و حديث دانشگاه امام صادق / karimiimahmoud@gmail.com
    فاطمه شفیعی / کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه علوم و معارف قرآن کريم
    چکیده: 
    یهود قومی است که در قرآن کریم در مقایسه با اقوام دیگر بیش از همه کانون بحث قرار گرفته و بارها به مخالفت و دشمنی آنها با اسلام اشاره شده است. با توجه به فراوانی ذکر این قوم و نقل مکرر داستان بنی اسرائیل در قرآن کریم، شناخت دقیق آنها برای جامعه‌ی اسلامی ضروری می نماید. بدیهی است منبع اصلی در اسلام برای کسب این شناخت، قرآن کریم است. یکی از شیوه های نوظهور در کشف مقصود و معنای قرآن در موضوعات مختلف، معنا شناسی واژه ها و عبارات قرآنی است. بر این مبنا، معنا شناسی «یهود» در قرآن، می تواند شناخت دقیقی از این قوم ارائه دهد. در این مقاله، با کشف همنشین های هریک از واژه های دالّ بر «یهود» در قرآن و بیان فراوانی آنها، مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن اعم از مؤلفه های اعتقادی، اخلاقی و عملی به دست  آمده  است. این مؤلفه ها عبارت اند از: انکار خدا، تجاوزگری، پوشاندن حقایق، نافرمانی در برابر خدا و پیامبران، گرایش به مادیات، تکبر، پیمان شکنی، عداوت و دشمنی، استهزا، ضلالت و اضلال، اختلاف، جهالت، ترس، حسادت و نفاق.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Semantic Components of "the Jew" in the Qur'an Based on Syntagmatic Relations
    Abstract: 
    The Jews are an ethno-religious group that has been referred to more than any other ethnic groups in the Holy Qur'an. The frequent references to the Jews are focused on their opposition and hostility to Islam. Considering the repeated mention of these people and the frequent depiction of the story of the Israelites in the Holy Qur'an, it is essential for the Islamic community to have accurate knowledge of this tribe. Obviously, the main Islamic source to obtain and develop this recognition is the Holy Quran. One of the modern methods in revealing the purpose and meaning of the Qur'an in various subjects is the semantics of Quranic words and phrases. Based on this, the semantics of "the Jew" in the Quran can provide precise understanding of this people. In this article, through revealing the syntagm of each word signifying "the Jew" in the Qur'an and their explications, the semantic components of "the Jew" in the Qur'an including the doctrinal, ethical and practical components are obtained. These components are: denying God, aggression, covering facts, disobedience to God and Prophets, materialistic tendency, arrogance, rebellion, hostility, mockery, distraction, disagreement, ignorance, fear, jealousy and hypocrisy.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    ​​​​

      1. مقدمه

    در قرآن کريم از اقوام مختلفي نام برده شده و خداوند به فراخور حال و شرايط، براي آگاهي و عبرت مسلمانان، سرگذشت اين اقوام را بيان، و همواره به مطالعه و تفکر دربارة اقوام گذشته، رفتار و گفتار و عاقبت ايشان سفارش کرده است.

    در اين ميان، قومي که بيش از همه مورد اشارة آيات قرآن قرار گرفته، قوم حضرت موسي† يا «يهود» است؛ تا آنجا که نام اين قوم و پيامبرشان بيش از ديگر اقوام و انبيا در قرآن آمده است. نکتة مهم دربارة يهود، دشمني ايشان با مؤمنان است؛ موضوعي که در قرآن به‌صراحت بيان، و بر آن تأکيد شده است. قرآن کريم يهود را يکي از جدي‌ترين دشمنان مؤمنان معرفي مي‌کند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشرَْكُواْ...»(مائده: 82). از سوي ديگر، در ميان مصاديق دشمن در قرآن، يهود بيشترين فراواني را دارد و اين دشمني بيش از همه با خدا، پيامبر و مؤمنان و به عبارت ديگر با دين خداست (شفيعي و کريمي، 1391، ص56و113).

    با توجه به اهميت و ضرورت شناخت دشمن و ازآنجاکه قوم يهود از سرسخت‌ترين آنهاست، اين مقاله در پي کشف مؤلفه‌هاي معنايي «يهود» و شناخت اين قوم از منظر قرآن است و براي دستيابي به اين هدف مهم، روش معنا‌شناسي را برگزيده است.

    معنا‌شناسي، شاخه‌اي از علم زبان‌شناسي است که با بررسي روابط همنشيني، جانشيني و تقابلي يک واژه در زبان، به کشف معناي آن مي‌پردازد. معنا‌شناسي، شيوه‌ا‌ي نوظهور در مباحث قرآني است و ازآنجاکه واژگان قرآن را بر اساس خود قرآن تبيين مي‌کند، بيش از همه به تفسير قرآن‌به‌قرآن نزديک است و يکي از روش‌هاي سودمند و مؤثر در فهم مقصود خداوند دربارة موضوعات قرآني است.

    از جمله مواردي که بررسي معناشناسانة يهود در قرآن را ضروري مي‌نمايد، ضعف کتب لغت و تفاسير در ارائة تصويري روشن از اين قوم است. يهود، در کتب لغت از دو جنبه بررسي شده است:

    1. به‌عنوان واژه‌اي عربي، از ريشة «هود» به معناي توبه و بازگشت: در اين صورت، علت نام‌گذاري قوم حضرت موسي† به «يهود»، بازگشت و توبة ايشان از گوساله‌پرستي است. اصل «هود»، از آهستگي و سکون و نرمي و مداراست و اينها همه حالاتي هستند که در توبه وجود دارند (مصطفوي، 1368، ج11، ص294)؛

    2. به‌عنوان واژه‌اي معرب، که از زبان عبري به زبان عربي وارد شده و در حقيقت ريشة عبري دارد: در اين حالت، واژة يهود برگرفته از نام يهودا پسر بزرگ حضرت يعقوب† است که با ورود به زبان عرب به يهودا تغيير يافته و فرزندان وي را يهودي ناميده‌اند (فراهيدي، 1410ق، ج4، ص76؛ ابن‌منظور، 1416ق، ج‏3، ص439 و279؛ مصطفوي، 1368، ج11، ص294).

    البته دربارة يهود و مباحث پيرامون آن در قرآن، تحقيقات بسياري صورت گرفته که نتايج آنها به صورت کتاب، مقاله و پايان‌نامه ارائه شده است. اين آثار، کم‌وبيش به روش تفسير موضوعي نوشته شده‌اند. در اين منابع ويژگي‌هاي يهود در قرآن، به‌عنوان يک موضوع فرعي و در برخي موارد جزئي مطرح شده، و با اشاره‌اي گذرا و بيان نمونه‌هايي از آيات قرآن بدون اشاره به فراواني هريک، مطلب به پايان رسيده است. آثار مذکور نه‌تنها اوصاف يهود در قرآن را به‌طور کامل استقصا نکرده‌اند، بلکه به استخراج مؤلفه‌هاي معنايي يهود نيز که هدف اين مقاله است مبادرت نکرده‌اند. بنابراين مقالة حاضر از نظر روش، استقصاي مطالب و استخراج مؤلفه‌هاي معنايي، کاري نو به‌شمار مي‌آيد.

    مطالعة معنا‌شناختي يهود در قرآن مي‌تواند دريچه‌هاي تازه‌اي را در اين موضوع پيش‌روي محققان بگشايد و راه را براي ورود به اين بحث از جنبه‌هاي مختلفي که تاکنون مورد توجه نبوده‌اند هموار کند. جنبة ديگر نوآوري در اين مقاله، پرداختن به آمار و فراواني‌‌هاست. در اين‌باره اين توضيح لازم است که فراواني‌هاي ذکرشده در اين مقاله، نتيجة يک پژوهش کاملاً شخصي در محدودة آيات حوزة معنايي «يهود» است و از منبع خاصي اقتباس نشده؛ زيرا چنين منبعي وجود ندارد.

    با توجه به آنچه گفته شد، اين مقاله بر آن است تا مؤلفه‌هاي معنايي «يهود» در قرآن را بر اساس روش معنا‌شناسي، و با توجه به گستردگي کار، تنها بر محور روابط همنشيني کشف و بيان كند و بررسي ديگر ابعاد معنا‌شناسي را به مجالي ديگر واگذارد. در اين مقاله براي رعايت اختصار، فراواني هر واژه به صورت يک عدد داخل پرانتز آمده و از ذکر آدرس آيات و متن آنها پرهيز شده است.

      1. 1. واژه‌ها و عبارات دال بر «يهود» در قرآن

    قرآن کريم، در آيات بسيار و با واژه‌ها و عبارات مختلفي به مبحث «يهود» پرداخته است، که هرچه اين واژه‌ها و عبارات، بهتر شناخته و دقيق‌تر بررسي شوند، شناخت قرآني جامع‌تري از موضوع بحث به دست خواهد آمد. بديهي است كه در اين پژوهش، مراد از يهود، قوم يهود است و هر عبارتي که در قرآن به اين قوم دلالت کند.

    براين‌اساس براي کشف مؤلفه‌هاي معنايي يهود در قرآن، بر اساس روش معنا‌شناسي، در مرحلة نخست، کشف واژه‌ها و عبارات دالّ بر آن، ضروري است. بررسي آيات مختلف قرآن در اين موضوع، نشان مي‌دهد که واژه‌ها و عبارات ذيل بيشترين فراواني را در دلالت بر قوم يهود دارند:

    بني‌اسرائيل(40)، اهل الکتاب (31)، اوتوا الکتاب(30)، يهود (و‌هادوا) (22)، قوم موسي(21) (رک: پيوست 1).

    در حقيقت، اين واژه‌ها و عبارات، يا مستقيماً (يهود، بني‌اسرائيل و قوم موسي) يا به صورت غيرمستقيم (اهل کتاب و اوتوا الکتاب) و بر اساس بافت کلامي و غيرکلامي و يا بنا بر تفسير آيات، به قوم يهود اشاره دارند.

    در اين‌باره توجه به چند نکته ضروري است:

    1. هرچند قوم يهود، در قرآن با واژه‌ها و عبارات مختلفي مورد اشاره قرار گرفته است، ولي بررسي اين واژه‌ها و عبارات در آيات مختلف، نشان مي‌دهد که اين قوم در طول تاريخ حيات خود، يعني از زمان حضرت موسي تا زمان پيامبر اسلام، يک جريان پيوسته و داراي ويژگي‌هاي ثابت و شناخته‌شده است؛ زيرا:

    1. براي اين قوم، در آيات مربوط به زمان حضرت موسي† و ديگر پيامبران از جمله پيامبر اسلام، ويژگي‌هاي مشترک به دست مي‌آيد (جدول 2)؛

    2. در بسياري از آيات قرآن، يهود زمان پيامبر اسلام، با لفظ بني‌اسرائيل مورد خطاب قرار گرفته‌اند و يا رفتار بني‌اسرائيل به ايشان نسبت داده شده و يا براي رفتار بني‌اسرائيل، مورد مؤاخذه قرار گرفته‌اند (رک: بقره: 104ـ40 و211؛ نساء: 175ـ173)؛

    3. در برخي موارد، در آياتي با بافت کلامي مشترک (دربارة قوم يهود) مشاهده مي‌شود که خطاب‌هاي اهل کتاب، بني‌اسرائيل و يهود، همه در کنار هم قرار گرفته‌اند (مائده: 82ـ77؛ بقره: 123ـ40).

    اين موارد، از جمله دلايلي است که با توجه به آنها مي‌توان واژه‌ها و عبارات يادشده را به‌عنوان مترادف يا مکمل معناي واژة يهود در قرآن، بررسي كرد؛

    4. قرآن هيچ‌گاه تمام قوم يهود را در يک گروه قرار نداده است، بلکه در عين اينکه از مخالفت‌ و حق‌گريزي‌ گروهي از آنها که اکثريت هم هستند سخن گفته، از گروه مؤمنان آنها نيز هرچند اندک باشند، تمجيد كرده‌ است (براي نمونه، ر.ک: آل‌عمران: 113ـ115؛ نساء: 162). اين تقسيم‌بندي دربارة تمام واژه‌ها و عباراتي که در اين نوشته بررسي شده‌اند، صادق است. بدين‌ترتيب آيات مربوطه از همان ابتدا به دو گروه تقسيم مي‌شوند: گروه اول آيات اندکي که به ايمان يهود، بني‌اسرائيل، قوم موسي، اهل کتاب، اوتوالکتاب و مؤمنان اين قوم اشاره دارند (بقره: 62و121؛ آل‌عمران: 75و113ـ115؛ نساء: 160و161؛ مائده: 66و69؛ انعام: 89 و114؛ شعراء: 197؛ قصص: 52 و...) و گروه دوم آيات فراواني که به ويژگي‌هاي منفي گروه‌هاي مزبور اشاره كرده‌اند.

    ازآنجاکه گروه اول در اقليت‌اند و اکثريت يهود در قرآن کريم، همان گروه دوم هستند و با در نظر گرفتن اين‌ نکته که اصولاً در ميان يهود، کساني که مؤمن و حق‌جو بودند، به دين بشارت داده‌شده به ايشان، يعني اسلام، گرويدند، آيات گروه اول از حوزة بررسي اين پژوهش خارج مي‌شوند و مبناي کار در معنا‌شناسي «يهود»، آيات دستة دوم خواهند بود؛

    5. توجه به بافت کلامي و غيرکلامي از يک‌سو و اظهارات مفسران از سوي ديگر، نشان مي‌دهد که در قرآن، عبارات «اهل الکتاب» و «اوتوا الکتاب»، بر سه گروه اطلاق شده ‌است: 1. يهود، 2. نصارا، 3. يهود و نصارا با هم. ازآنجاکه موضوع اين نوشته قوم يهود است، بديهي است كه تنها آيات مربوط به گروه اول و سوم در دستور کار قرار مي‌گيرند. لازم به توضيح است در مواردي که توجه به بافت کلامي و غيرکلامي و يا تفاسير آيات چنين مي‌نمايد که در آية موردنظر، واژه يا عبارت مورد استناد، صرفاً بر يهود دلالت دارند، آن مورد در گروه يهود شمارش شده‌ است؛ ولي در مواردي که چنين برهاني به دست نيامده‌، خطاب به صورت عمومي (يهود و نصارا) آمده و يهود جزئي از آن عبارت منظور شده ‌‌است.

    بدين‌ترتيب فراواني آيات مورد استناد در اين تحقيق، به شرح زير است:

    جدول 1

    واژه يا عبارت

     فراواني در قرآن

     يهود(غيرمؤمن)

     يهود وغيريهود

    غيريهود

    مؤمنان يهود

    واژه يا عبارت

    فراواني در قرآن

     يهود(غيرمؤمن)

     يهود وغيريهود

    غيريهود

    مؤمنين يهود

    يهود/ هادوا

    22

    19

    -

    -

    3

    اهل‌کتاب

    31

    13

    15

    1

    2

    بني‌اسرائيل

    40

    37

    -

    -

    3

    اوتوالکتاب

    30

    7

    17

    -

    6

    قوم موسي

    21

    19

    -

    -

    2

      1. 2. مؤلفه‌هاي معنايي «قوم يهود» بر محور همنشيني

    واژه‌‌ها و عباراتي را که از بررسي همنشين‌هاي يهود (در تمام واژه‌هاي ذکرشده) در آيات قرآن به دست مي‌آيند، مي‌توان ذيل دو مبحث کلي قرار داد. نخست: ويژگي‌هاي يهود در قرآن و دوم: عاقبت و سرانجام اين قوم.

        1. 1-2. همنشين‌هاي بيانگر ويژگي‌هاي يهود در قرآن

    بررسي روابط همنشيني در آيات حوزة معنايي يهود، 44 ويژگي را به‌عنوان همنشين‌هاي اين قوم براي ما آشکار مي‌کند. اين ويژگي‌ها به‌طورکلي روابط يهود را با هشت گروه بيان مي‌كنند. در اين قسمت، اين ويژگي‌ها که در حقيقت واژه‌ها و عبارات همنشين با يهود، بني‌اسرائيل، قوم موسي، اهل کتاب و اوتوالکتاب هستند، در هر گروه به ترتيب فراواني آنها خواهند آمد و در پايانِ اين مبحث، تمام همنشين‌ها به ترتيب فراواني و به تفکيک همنشيني با هريک از واژه‌ها و عبارات ذکرشده، در جدولي بيان خواهند شد. فراواني آيات مربوط به هر همنشين در ادامه ذکر شده و تنها به ذکر اصل يک آيه به‌عنوان نمونه در هر بخش بسنده شده است.

          1. 1-1-2. ويژگي‌ يهود در ارتباط با خدا

    در ميان همنشين‌هاي بيانگر ويژگي‌هاي يهود، نُه مورد به بيان حالات ايشان در روابط آنها با خداوند مي‌پردازد.

    الف) شرک (34 بار)

    در همنشيني شرک و «قوم يهود»، علاوه بر لفظ شرک و مشتقات آن (10)، مفاهيم و عباراتي مبني بر پرستش غيرخدا (16) از سوي ايشان و نفي و تقبيح اين عمل آنها، فرزند قائل شدن ايشان براي خدا (2) و درخواست ديدن خدا (3) اين رابطه را شکل مي‌دهند. مفهوم پرستش غيرخدا از عباراتي دال بر به خدايي گرفتن گوساله (9)، اله ديگر (3)، بت (1)، احبار و رهبان (1) و عبارت اياي (2) برداشت مي‌شود؛ مثلاً «وَقالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ...» (توبه:30). ايمان يهود به غيرخدا نيز مي‌تواند مصداقي از همين مؤلفه باشد. متعلق ايمان يهود در اين دسته از آيات، طاغوت (2) و دين خود يهود (1) و در حقيقت ديني غير از اسلام است. در يك مورد نيز در کنار طاغوت، جبت قرار گرفته است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ...» (نساء: 51).

    ب) فسق (13 بار)

    فسق در همنشيني با قوم يهود، در دو مفهوم اعتقادي (6) و عملي (7) مطرح شده است؛ مانند: «وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ» (آل‌عمران:110).

    ج) افترا (هفت بار)

    واژه‌هايي از مصدر افترا (3) (افتري (1)، يفتَرون (1)، مُفتَرين (1)) و عبارات «يقولونَ... کَذِب» (2)، «يقولونَ... ما لا يعلَمونَ» (1)، «لا يقولوا... الّا الحق» (1)، بر همنشيني افترا و قوم يهود دلالت دارند. در اين آيات، افترا به خداوند (6) و مطلق افترا (2) مطرح شده است: «وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتخََّذْتمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن يخُْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (بقره:80).

    د) عصيان (پنج بار)

    اين ويژگي يهود، پنج بار و با مشتقات عصيان (عَصَوا (3) و عَصَينا (2)) با قوم يهود همنشين شده است. همچنين در سه مورد از اين آيات، اعتدا نيز همنشين عصيان است: «لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بني‌اسرائيل عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَعيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا...» (مائده: 78).

    ه‍) اعتدا (چهار بار)

    اعتدا در همنشيني با قوم يهود، سه بار به صورت فعل استمراري (کانوا يعتَدون) و يك بار به صورت فعل ماضي ساده آمده است. بنابراين چنين به نظر مي‌رسد که قرآن اعتداي يهود را امري دائمي براي ايشان مي‌شناسد: «وَإِذْ قُلْتُمْ يَمُوسىَ‏ لَن نَّصْبرَِ عَلىَ‏ طَعَامٍ وَاحِدٍ... ذَالِكَ بمَِا عَصَواْ وَكَانُواْ يَعْتَدُونَ» (بقره:61).

    و) بازداشتن از راه خدا (سه بار)

    اين ويژگي (صدّ عن سبيل الله) به صورت فعل مضارع (2) (يصدّون (1)، تصدّون (1)) و مصدر (صَدّ) (1) در همنشيني با قوم يهود، قرار گرفته است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ...» (آل‌عمران: 99).

    ز) طغيان (2) و علوّ (2)

    «طغيان» و «علو» از ويژگي‌هاي يهود هستند که هر کدام دو بار در همنشيني با اين قوم قرار گرفته‌اند: «وَقَالَتِ الْيهَُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ... وَلَيزَِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنهُْم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا...» (مائده:64)؛ «وَقَضَيْنا إِلى‏ بني‌اسرائيل فِي الْكِتابِ... وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبيراً» (اسراء:4).

          1. 2–1–2. ويژگي‌هاي‌ يهود در ارتباط با کتب آسماني و آيات الهي

    همنشين‌هاي يهود در اين حوزة معنايي، در چهار مورد بيانگر رفتار ايشان نسبت به کتب آسماني و آيات الهي است:

    الف) پشت کردن به آيات حق (هشت بار)

    اين ويژگي همنشين با «قوم يهود»، با توجه به واژة تولَا و عبارت «نَبَذَ... وراءَ ظَهورِهِم» به دست مي‌آيد. پشت کردن به حکم خدا (3)، پشت کردن به کتاب خدا (3)، پشت کردن به اسلام (1) و توحيد (1)، از جملة اين موارد هستند: «وَكَيْفَ يحَُكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَئةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَالِكَ...» (مائده:43).

    ب) جعل و تحريف کلام الهي (هشت بار)

    در هشت مورد همنشيني قوم يهود با اين مفهوم، چهار مورد تحريف کلام الهي و چهار مورد جعل کلام به‌عنوان کلام خداوند مطرح است. مورد اول از واژة «يحَرُّفون» و مورد دوم از عبارات: «يکتُبونَ الکِتابَ بِأيديهِم»، «کَتَبَت أيديهِم»، «يلوُنَ ألسِنَتَهُم بِالکِتاب... وَما هُو مِنَ الکِتاب» و «يقولونَ هُوَ مِن عِندِ الله وما هوَ مِن عِندِ الله» برداشت مي‌شود: «مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ...» (نساء:46).

    ج) فروش آيات الهي (پنج بار)

    همنشيني عبارت «اشتري (در صيغه‌هاي مختلف) به آياتي (به)» با قوم يهود، يکي ديگر از ويژگي‌هاي اين قوم را به تصوير مي‌کشد: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَئةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ... وَلَا تَشْترَُواْ بَِايَاتىِ ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يحَْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده:44). مراد از اشتراي آيات الهي، فروش آيات ارزشمند خداوند در ازاي مال و جاه دنيوي است که هم فناپذير است و هم باطل، و اين بهايي اندک براي آيات وحي است (طباطبايي، 1417ق، ج5، ص373). بر اساس آية شريفة «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» (نساء: 77)، اگر همة دنيا هم در برابر جابه‌جايي آيات الهي و تحريف آنها پرداخت شود، کالايي اندک است. در حقيقت متاع دنيايي قليل و بي‌ارزش است و با ارزش‌هاي معنوي سنجيدني نيست (جوادي آملي، 1389، ج22، ص523).

    د) انکار آيات الهي (يك بار)

    انکار آيات الهي، از جمله همنشين‌هايي است که تنها يک بار و به دليل همنشيني با عبارت «اوتوالکتاب» در اين حوزة معنايي وارد شده است: «وَالَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ...» (رعد: 36).

          1. 3-1-2. ويژگي‌هاي‌ يهود در ارتباط با پيامبران الهي

    همنشين‌هاي بيانگر ويژگي‌هاي يهود در ارتباط با پيامبران الهي(حضرت موسي† و پيامبر اسلامˆ) چهار مورد است.

    الف) بهانه‌جويي (نه بار)

    بررسي آيات حوزة معنايي قوم يهود، بهانه‌‌جويي را به‌عنوان يکي از ويژگي‌هاي همنشين اين قوم نشان مي‌دهد. از جمله نمونه‌هاي اين بهانه‌‌جويي‌ها عبارت‌اند از: بهانه‌گيري در احکام الهي (4)، بهانة خداي محسوس (3) و کتاب آسماني محسوس (1)، بهانة نداشتن پيامبر (1): «وَإِذْ قُلْتُمْ يَامُوسىَ‏ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً...» (بقره:55).

    ب) نافرماني گستاخانه در برابر پيامبر خدا (هشت بار)

    اين مفهوم در آيات مختلفي از حوزة معنايي قوم يهود، با بيان مصاديقي از اين نافرماني مطرح شده است. اين رفتار بيش از همه در برابر فرمان جنگ و قتال موسي† به ايشان(4) صورت گرفته است: «قَالُواْ يَمُوسىَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا...» (مائده:24).

    ج) قتل و ترور (هفت بار)

    پيامبرکشي، از همنشيني «قتل» و مشتقات آن با قوم يهود به دست مي‌آيد؛ درحالي‌که مفعول آن‌ انبياي الهي هستند. در آيات مربوط به اين قسمت، به جز دو مورد (قَتلِهم، قَتَلنا)، در باقي موارد صيغه‌هاي مضارع قتل (يقتُلون (3)، تَقتُلون (2)) آمده ‌است؛ همچنان‌که به جز دو مورد (هارون و عيسي‡)، در باقي موارد، کشته‌شدگان جمع انبيا (انبيا/ نبيين) (3) يا گروهي از ايشان (فريقاً) (2) هستند. بدين‌ترتيب مي‌توان چنين نتيجه گرفت که اين ويژگي به‌عنوان يک عمل دائمي در طول تاريخ و نسبت به جمع کثيري از انبياي الهي صورت گرفته است: «لَقَدْ أَخَذْنا ميثاقَ بني‌اسرائيل وَأَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُهُمْ فَريقاً كَذَّبُوا وَفَريقاً يَقْتُلُونَ» (مائده:70).

    د) محاجّه (سه بار)

    واژه‌هايي از مصدر حاجَّ (3) (تُحاجّون (2) حاجّوکُ (1)) در همنشيني با قوم يهود افادة مفهوم مجادله مي‌کنند: مانند «يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ في‏ إِبْراهيمَ...» (آل‌عمران: 65).

          1. 4-1-2. ويژگي‌هاي‌ يهود در ارتباط با مؤمنان

    همنشين‌هاي يهود در آيات مورد بررسي، در شش مورد روابط يهود با مؤمنان مسلمان را بيان مي‌كنند.

    الف) کتمان حقايق (11 بار)

    کتمان حقيقت و پنهان‌کاري از ديگر ويژگي‌هاي همنشين با قوم يهود در آيات است. آنچه بر اين ويژگي دلالت مي‌کند، همنشيني افعالي از مصدر کَتم (6) (يکتُمون (2)، تَکتُمون (2)، لا تَکتُموا (1)، کَتَمَ (1))، لُبس (2) (تَلبِسون (1)، لا تلبسوا (1))، تُخفُون (2)، و يسِرّون (1) است. مواردي که بر اساس اين آيات، از سوي قوم يهود مورد کتمان قرار گرفته‌اند عبارت‌اند از: حق (5)، کتاب خدا (3)، شهادت خدا (1)، گناه قتل (1) و در يک مورد نيز مخفي‌کاري به‌طور مطلق بيان شده است؛ مانند: «يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ...» (آل‌عمران:71).

    ب) نفاق (پنج بار)

    نفاق از ديگر ويژگي‌هاي قوم يهود است که بر اساس روابط همنشيني، براي اين قوم ثابت مي‌شود. عبارات مورد اشارة آيات در بيان اين ويژگي‌ عبارت‌اند از: تظاهر به ايمان در جمع مؤمنان(4)، و برادري آنها با منافقان(1). مانند: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ... وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَقَد دَّخَلُواْ بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُواْ بِهِ...» (مائده:61).

    ج) ترس (سه بار)

    واژه‌هاي رعب (2) و خوف (1) در همنشيني با قوم يهود، بر ويژگي ترس در اين قوم دلالت دارند. رعب، ترسي است که خداوند در دفاع از مؤمنان، در دل ايشان انداخته است و خوف، ترس بني‌اسرائيل از فرعونيان است: «وَأَنْزَلَ الَّذينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصيهِمْ وَقَذَفَ في‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ...» (احزاب:26).

    د) جنگ‌‌افروزي، خوش داشتن سختي مؤمنان و جاسوسي

    اين سه صفت از ديگر ويژگي‌هاي قوم يهود هستند که هر کدام تنها يک بار در همنشيني با آن قرار گرفته است: «كلَُّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا الله...» (مائده:64)؛ «ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَلاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ...» (بقره:105)؛ «وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ... سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ...» (مائده:41).

          1. 5-1-2. ويژگي‌هاي‌ يهود در ارتباط با مردم

    ويژگي‌هاي به‌دست‌آمده در بررسي روابط همنشيني در آيات حوزة معنايي يهود، در دو مورد بيانگر حالات ايشان در مواجهه با مردم عادي است.

    الف) دروغ (پنج بار)

    دروغ، به‌عنوان ويژگي همنشين يهود، از همنشيني واژة کَذِب (2) و عبارت «إن کَنتُم صادِقين» (2) به دست مي‌آيد. در يک مورد نيز نمونه‌اي از دروغ همنشين قوم يهود شده است: «... وَمِنَ الَّذِينَ هَادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِب» (مائده:41).

    ب) بخل (دو بار)

    بخل دو بار در همنشيني با يهود قرار گرفته است: «... وَالَّذِينَ يَكْنزُِونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونهََا فىِ سَبِيلِ اللَّهِ...» (توبه:34).

          1. 2 – 1 – 6. ويژگي‌ يهود در روابط ميان خود

    در اين مورد تنها يک ويژگي براي يهود به دست آمد و آن، ترک امر به معروف و نهي از منکر است که دو بار در همنشيني با يهود قرار گرفته است: «لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بني‌اسرائيل... كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ» (مائده:79). البته در بيان حالات و ويژگي‌هاي دروني و شخصي يهود، موارد ديگري ذكر شده‌اند که در ادامه تحت عنوان جداگانه‌اي مي‌آيند.

          1. 7-1-2. ويژگي‌‌هاي دروني و شخصيتي يهود

    در ميان آيات مورد بررسي، هشت مورد از پرتکرارترين همنشين‌ها، بيانگر ويژگي‌ها و حالات دروني و شخصيتي يهود هستند؛ بدون اينکه به رابطه با گروه خاصي اشاره کنند:

    الف) ارتکاب خطا و باطل با وجود علم به حقيقت (30 بار)

    يکي از مفاهيم همنشين با «قوم يهود»، انجام کار خطا از سوي ايشان در شرايطي است که، به حقيقت علم دارند. از جمله اين کارها، نفي اسلام و عقايد و احکام و تفاصيل آن (10) (نفي قرآن (5)، نفي پيامبر اسلام (2)، تلاش براي بازگرداندن مسلمانان از دين خود (2)‌ و نفي قبلة مسلمانان (1))، اختلاف بعد علم(5)، پوشاندن حق با باطل و كتمان حقايق از جمله كتاب الهي(11)، دادن نسبت ناروا به خداوند (2)، شرک (گوساله‌پرستي) (2)، جعل و تحريف كتاب و کلام الهي با تعبير تحريف كلم از جايگاه حقيقي‌اش، نوشتن كتابي با دست خود و نسبت دادن آن به خداوند، و نيز پيچاندن زبان و كلام خود تا اينكه به مردم وانمود كنند اين سخن كلام خداست (8)، صدّ سبيل‌الله (1)، آزار پيامبر خدا (1)، امر ديگران به نيکي و فراموش کردن خود (1)، بي‌توجهي به آموزه‌هاي کتاب دربارة يهود و نصارا (1) است. نکتة درخور توجه در اين قسمت آن است که بيشتر کارهايي که در اين آيات به‌عنوان خطاي قوم يهود با علم به خطا بودن آن مطرح شده، مواردي هستند که در ديگر آيات نيز به‌عنوان ويژگي «قوم يهود» در همنشيني با آن قرار گرفته‌اند و در اين پژوهش نيز هريک ذيل عنواني جداگانه كانون بحث قرار گرفته است: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ...» (بقره:44).

    ب) اختلاف (14 بار)

    اختلاف و تفرقه ميان قوم يهود، يکي از ويژگي‌هاي اين قوم است که در بررسي‌هاي همنشيني کشف مي‌شود. افعالي از مصدر اختلاف (11) (يختَلِفون (4)، إِختَلَفوا (4)، إِختَلَفَ (3))، تفرقه (2) (فرَّقتَ (1)، تَفَرَّقَ (1))، تقطيع (1) (قَطَّعنا)، درء (1) (إدّاراتُم) بر اين معنا دلالت دارند: «وَما تَفَرَّقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ» (بينه:4).

    ج) جهالت (13 بار)

    عبارات عدم تعقل (7) (أفَلا تَعقِلون (4)، لَعَلَّکُم تَعقِلون (1)، إن کُنتُم تَعقِلون (1)، لا تَعقِلون (1))، نداشتن علم (2) (لا يعلَمون (1)، لا تَعلَمون (1))، سفاهت (1) (سُفَهاء)، جهالت (1) (قَومٌ تَجهَلون)، مايشعُرون (1) و در يک مورد هم عبارت «خواستن چيز پست‌تر به جاي بهتر» (أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنىَ‏ بِالَّذِى هُوَ خَير) در همنشيني با قوم يهود دلالت بر مفهوم جهالت مي‌کنند: «وَجَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَءِيلَ الْبَحْرَ... قَالُواْ يَا مُوسىَ اجْعَل لَّنَا إلهاً كَمَا لهَُمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تجَْهَلُونَ» (اعراف:138).

    د) ضلالت و اضلال (13 بار)

    دو مفهوم گمراهي (ضلالت (11)) و گمراه کردن (اضلال (2)) نيز با قوم يهود همنشين شده‌اند: «قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّواْ» (طه:92).

    ه‍) حرام‌خواري (هفت بار)

    همنشيني قوم يهود با حرام‌خواري، از عبارات: خوردن حرام (أکل سحت) (3)، خوردن مال مردم (أکل اموال ناس) (2)، أخذ ربا (1)، و حرام ندانستن حرام خدا و رسول (لا يحَرِمونَ ما حَرَّم اللهُ و رَسولُه) (1)؛ به دست مي‌آيد: «... إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكلُُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ...» (توبه:34).

    و) دل‌بستگي به زندگي دنيوي (هفت بار)

    از جمله عبارات همنشين قوم يهود در دلالت بر اين ويژگي، عدم تمناي مرگ(2)، به دنبال زندگي پست دنيا بودن (2)، حرص بر زندگي (1) و علاقه‌مندي به عمر طولاني (1) و دستيابي به زندگي دنيا به بهاي آخرت (1) هستند: «وَلَتَجِدَنهَُّمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلىَ‏ حَيَوةٍ...» (بقره:96).

    ز) پيروي از هوا و هوس (هفت بار)

    آيات مربوط به همنشيني «قوم يهود» با واژة هوا، در حقيقيت اشاره به تلاش يهود براي حاکم کردن اميال و هوا و هوس خود بر انبيا و پيامبران و نفي انبيايي دارد که نفس ايشان آنها را نمي‌پسنديد. ازهمين‌رو خداوند در چهار مورد از اين آيات، پيامبر را از تبعيت از اهواي ايشان برحذر داشته است. عبارات «لا تَتَّبِع أهواءَهم» (2)، «لئن اتَّبَعتَ أهواءَهُم» (2)، «أَفَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُم» (2) بر اين ويژگي قوم يهود دلالت دارند. اضافه شدن «اهواء» به ضمير «هم» در تعبير «اهوائهم» و نيز عبارت «لا تهوي انفسکم» بر اين نکته دلالت مي‌کنند که اينها اهل هوا و هوس، يا پيرو هوا و هوس خويش بوده‌اند. ضمن اينکه در يک مورد نيز خود اين گروه از پيروي اهواي گذشتگان نهي شده‌اند: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ ولا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وأَضَلُّوا كَثِيراً» (مائده:77).

    ح) حبّ مال (چهار بار)

    مال‌دوستي به‌عنوان يکي از ويژگي‌هاي قوم يهود، از همنشيني افعالي از مصدر کنز (3) (کَنَزتُم (1)، يکنِزون (1)، تَکنِزون (1)) و عبارتي در تقبيح و نفي پيامبري که از مال دنيا بي‌بهره است (وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَال) به دست مي‌آيد: «... وَالَّذِينَ يَكْنزُِونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ...» (توبه:34).

          1. 8-1-2. ويژگي‌هاي مشترک يهود در ارتباط با تمام موارد ذکرشده

    در پايان اين بخش، گروهي از همنشين‌هاي يهود خواهند آمد که حالات و رفتارهايي از اين قوم را در ارتباطات ايشان با چندين گروه از موارد ذکرشده نشان مي‌دهند:

    الف) کفر (45 بار)

    در مجموعِ آيات مربوط به همنشينيِ «قوم يهود» با کفر، 18 بار متعلق کفر، آيات الهي و يك بار هم فرشتگان و رسولان هستند. در 26 مورد باقي مانده نيز کفر به‌طور عام و بدون متعلق خاصي به کار رفته‌ است. گفتني است که در آيات مربوط به کفر به آيات الهي، شش بار منظور از آيات، آيات قرآن است: «وَقَالَت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ...» (آل‌عمران:20).

    ب) ظلم (23 بار)

    ظلم، در همنشيني با «قوم يهود»، چهار بار به‌عنوان ظلم ايشان به خود مطرح شده و در باقي موارد، مفعول مشخصي ندارد و مطلقِ ظلم عنوان شده است. نکتة ديگر اينکه بر اساس تعدادي از آيات مورد بررسي، نمونه‌هايي از ظلم قوم يهود به دست مي‌آيد؛ بدين‌ترتيب، شرک (6) (شرک (1)، گوساله‌پرستي (5))، عمل نکردن طبق حکم و دستور الهي (6) (تبديل قول خداوند (4)، لَم يحکُم بِما أنزَلَ الله (1)، پشت کردن به حکم قتال (1))، کتمان شهادت خداوند (1) و افترا به خداوند (1) از جملة آنهاست: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ...» (نساء:160).

    ج) خودبرتربيني (18 بار)

    در همنشيني خودبرتربيني با «قوم يهود»، به جز دو مورد که واژه‌هاي غَرَّ (1) و يتَکَبَرون (1) در آيات آمده است، در باقي موارد به رفتارها و گفتارهايي از ايشان اشاره شده که نشان از غرور و تکبر آنها دارند. تکبر قوم يهود، در برابر ناس (10)، پيامبر (3)، خداوند (1)، مؤمنان (1)، نصارا (1) و اُميين (1) بوده و در يک مورد نيز تکبر به‌طورکلي مطرح شده است: «وَقالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ...» (مائده:18).

    د) بي‌ايماني (13 بار)

    در مجموعِ 13 بار همنشيني بي‌ايماني و «قوم يهود»، شش بار بي‌ايماني به‌طور مطلق، شش بار بي‌ايماني نسبت به آيات الهي و يك بار عدم گرايش به دين حق مطرح شده است. عبارات «لا يؤمِنونَ» (5)، «لا يؤمِنوا» (1)، «إِن کُنتُم مُؤمِنينَ» (4)، «ما اولئکَ بالمؤمِنينَ» (1)، «لَو کانوا يؤمِنون» (1)، «لا يدينونَ دينَ الحق» (1)، بيانگر همنشيني اين مفهوم با «قوم يهود» هستند: «قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ... مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ...» (توبه:29).

    ه‍) پيمان‌شکني (11 بار)

    واژه‌ها و عبارات «أخذ ميثاق... ثم تَوَلَّيتُم» (5) (در سه مورد تولّيتُم را مي‌توان در تقدير گرفت)، نقض ميثاق (2)، نبذ (1)، مُعرِضون (1)، خلف وعده (1) و خيانت در امانت (1) در آيات مورد بررسي، از پيمان‌شکني قوم يهود حكايت دارد. اين رفتار در برابر خدا (8)، پيامبر خدا (1) و مؤمنان (1) صورت گرفته و در يک مورد نيز پيمان‌شکني به‌طور مطلق مطرح شده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنىِ إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ.... ثمُ‏َّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ» (بقره:83).

    و) عداوت (هفت بار)

    عداوت با مؤمنان (2)، ملائکه (2)، خدا (1)، عداوت بين خود يهود (2) و عداوت فرعونيان با ايشان (1) از نمونه‌هاي دشمني يهود در آيات مورد بررسي است. واژه‌هاي عَدُو (3)، عَداوَة (2)، عُدوان (1)، و عَدو (1)، واژه‌هاي به‌کار گرفته‌شده براي افادة مفهوم دشمني هستند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ...» (مائده:82).

    ز) تکذيب (هفت بار)

    تکذيب در آيات مورد بررسي، تکذيب پيامبران (4) و تکذيب آيات الهي (3) را شامل مي‌شود: «...‏ وَإِذْ كَفَفْتُ بني‌اسرائيل عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ» (مائده:110).

    ح) فساد (هفت بار)

    همنشيني فساد با «قوم يهود»، از طريق واژه‌هاي مشتق فساد (5)، خَبال (1) و عثي (1) صورت گرفته است: «وَقَضَيْنا إِلى‏ بني‌اسرائيل فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ...» (اسراء:4).

    ط) استهزا (شش بار)

    در آيات مورد استناد در همنشيني «قوم يهود» و استهزا، واژه‌هاي هزُواً (2) و طعن (1) و نمونه‌هاي گفتاري (3) از استهزاي حکم خدا (3)، دين خدا (2) و خود خداوند (1) توسط اين قوم، بر اين رفتار قوم يهود دلالت دارند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَلَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ...» (مائده:58).

    ي) بغي (پنج بار)

    بغي، در حوزة معنايي مورد بررسي، سه بار بين خود يهود (بَغياً بَينَهُم) (3) صورت گرفته و دو بار نيز به صورت مطلق آمده است: (بَغيهم) (1) و (بَغياً) (1): «وَعَلَى الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذي ظُفُرٍ... ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصادِقُونَ» (انعام:146).

    ك) اذيت و آزار پيامبر خدا و مؤمنان (سه بار)

    اذيت و آزار، يکي از ويژگي‌هاي رفتاري قوم يهود در برابر پيامبر خدا (1) (تؤذونني) و مؤمنان (2) (أذي کثيراً، تَنقِمونَ) است: «... وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً...» (آل‌عمران:186).

    ل) حسادت (دو بار)

    حسادت ويژگي آخر يهود در اين قسمت است که دو بار در همنشيني با اين قوم قرار گرفته است: «وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ...» (بقره:109).

    جدول 2: همنشين‌هاي بيانگر ويژگي‌هاي قوم يهود

     

    همنشين‌ها

    يهود

    بني‌اسرائيل

    قوم موسي

    اهل کتاب

    اوتوالکتاب

    جمع موارد

     

    همنشين‌ها

    يهود

    بني‌اسرائيل

    قوم موسي

    اهل کتاب

    اوتوالکتاب

    جمع موارد

    1

    کفر

    20

    3

    -

    15

    7

    45

    23

    دل‌بستگي به دنيا

    5

    2

    -

    -

    -

    7

    2

    شرک

    12

    8

    5

    4

    -

    29

    24

    هوا و هوس

    5

    -

    -

    1

    1

    7

    3

    انجام کار غلط با وجود علم به حقيقت

    6

    3

    2

    6

    9

    26

    25

    استهزا

    2

    1

    1

    -

    2

    6

    4

    ظلم

    10

    5

    7

    1

    -

    23

    26

    بغي

    2

    1

    -

    -

    2

    5

    5

    تکبر

    9

    1

    1

    3

    4

    18

    27

    دروغ

    5

    -

    -

    -

    -

    5

    6

    اختلاف

    2

    6

    1

    1

    4

    14

    28

    عصيان

    2

    2

    -

    1

    -

    5

    7

    بي‌ايماني

    7

    2

    -

    1

    3

    13

    29

    فروش آيات الهي

    3

    -

    -

    -

    2

    5

    8

    جهالت

    3

    3

    2

    3

    2

    13

    30

    اعتداء

    1

    2

    -

    1

    -

    4

    9

    ضلالت

    -

    2

    3

    6

    2

    13

    31

    مال‌دوستي

    4

    -

    -

    -

    -

    4

    10

    فسق

    2

    2

    5

    3

    1

    13

    32

    ترس

    -

    -

    1

    2

    -

    3

    11

    پيمان‌شکني

    1

    7

    1

    2

    -

    11

    33

    صدسبيل

    2

    -

    -

    1

    -

    3

    12

    کتمان حقايق

    5

    1

    -

    3

    1

    11

    34

    اذيت و آزار مؤمنان

    -

    -

    1

    1

    1

    3

    13

    بهانه‌جويي

    -

    6

    -

    3

    -

    9

    35

    محاجه

    -

    -

    -

    2

    1

    3

    14

    پشت کردن به آيات حق

    3

    1

    -

    -

    4

    8

    36

    ايمان به غيرخدا

    -

    -

    -

    2

    1

    3

    15

    جعل و تحريف کلام الهي

    5

    1

    -

    2

    -

    8

    37

    بخل

    1

    -

    -

    -

    1

    2

    16

    عداوت

    5

    2

    -

    -

    -

    7

    38

    جاسوسي

    1

    -

    -

    -

    -

    1

    17

    نافرماني گستاخانه از پيامبر

    2

    1

    5

    -

    -

    8

    39

    جنگ ‌افروزي

    1

    -

    -

    -

    -

    1

    18

    افترا

    2

     -

    2

    2

    1

    7

    40

    حسادت

    -

    -

    -

    1

    1

    2

    19

    قتل و ترور

    3

    1

    1

    2

    -

    7

    41

    خوش داشتن سختي مؤمنان

    -

    -

    -

    1

    -

    1

    20

    تکذيب

    3

    4

    -

    -

    -

    7

    42

    طغيان

    1

    -

    -

    1

    -

    2

    21

    حرام‌خواري

    4

    -

    -

    2

    1

    7

    43

    علوّ

    2

    -

    -

    -

    -

    2

    22

    فساد

    3

    3

    -

    1

    -

    7

    44

    انکار آيات

    -

    -

    -

    -

    1

    1

        1. 2 – 2. همنشين‌هاي بيانگر عاقبت يهود در قرآن

    در آيات بررسي‌شده در حوزة معنايي «يهود»، مي‌توان دستة دومي از همنشين‌ها را يافت که بيانگر سرانجام اين قوم در دنيا و آخرت هستند. اين گروه از همنشين‌ها به تفکيک دربارة عاقبت دنيوي و اخروي اين قوم و به ترتيب فراواني هر مورد، در ادامه مي‌آيند.

          1. 1-2-2. همنشين‌هاي بيانگر عاقبت يهود در دنيا

    در ميان همنشين‌هاي يهود در اين موضوع، هشت مورد به عاقبت اين قوم در دنيا اشاره دارند که عبارت‌اند از:

    الف) نفرين الهي (13 بار)

    لعنت خداوند در آيات، به‌عنوان يکي از موارد برخورد خداوند با قوم يهود، به دليل کفر (6)، نقض ميثاق (1) و استهزاي خداوند (1) از سوي ايشان مطرح شده است. در سه مورد نيز لعن به صورت مطلق آمده است. صيغه‌هاي مختلفي از فعل «لَعَنَ» دلالت بر اين موضوع دارند: لَعَن... الله (9) (لَعَنَهُمُ الله (3)، لَعَنّا (2)، يلعَن الله (1)، لَعنَةُ الله (1)، لَعَنَهُ الله (1)، نَلعَنَهُم (1)) و صيغة مجهول (2) (لُعِنَ (1) و لُعِنوا (1)): «وَقالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَلُعِنُوا بِما قالُوا...» (مائده:64).

    افزون بر اين، قرآن كريم گاهي بدون كاربرد واژة لعن، با تعابير ديگري يهود را نفرين كرده است. عبارات «غُلَّت أيديهِم» و «قاتَلَهُم الله»، دو نفريني هستند که در نتيجة استهزا و شرک يهود، از سوي خداوند دربارة ايشان به کار رفته‌اند: «وَقالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ... قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» (توبه:30).

    ب) غضب خدا (ده بار)

    غضب خداوند از ديگر مواردي است که به‌عنوان نتيجة کار و عاقبت قوم يهود در آيات مطرح شده است. عبارات و واژه‌هاي دال بر اين همنشيني که همگي از مصدر «غضب» هستند، عبارت‌اند از: بَاءُو بِغَضَبٍ (3)، غَضَبُ من رَبِّهم (رَبِّکُم) (2)، غَضَبي (2)، غَضِبَ عَلَيه (1) و غَضَب (1). علت غضب، برخي از اعمال اين قوم از جمله کفر و قتل انبيا (2)، گوساله‌پرستي (2)، طغيان (2) و کفر ايشان به تورات (1) و قرآن (1) است: «إِنَّ الَّذِينَ اتخََّذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالهُُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فىِ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَكَذَالِكَ نجَْزِى الْمُفْترَِينَ» (اعراف:152). سخط خداوند نيز تنها در يك مورد به‌عنوان عاقبت کار قوم يهود مطرح شده است: «لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بني‌اسرائيل... تَرَى‏ كَثِيرًا مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لهَُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفىِ الْعَذَابِ هُمْ خَلِدُونَ» (مائده:78-80).

    ج) خواري و ذلت (هشت بار)

    با توجه به همنشيني واژه‌هاي ذِلت (3)، خِزي (2)، مَسکَنَت (2) و صاغرون (1) با قوم يهود، مي‌توان خواري دنيوي را به‌عنوان يکي ديگر از عواقب کار اين قوم برشمرد که در نتيجة اعمالي مانند کفر (5) (در چهار مورد با قتل انبيا همراه است)، بي‌ايماني (1)، گوساله‌پرستي (1) و نفاق (1) به آن دچار مي‌شوند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذينَ هادُوا... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (مائده:41).

    د) قساوت قلب (چهار بار)

    سختي و قساوت قلب (4) (قَسَت قُلوبهم (2)، أشدّ قَسوَة (1)، قُلوبهم قاسية (1)) نيز يکي از ويژگي‌هايي است که در نتيجة قتل نفس(2) و نقض ميثاق(1) آنها به وجود مي‌آيد. در يک مورد نيز بدون اشاره به دليلي خاص تنها قساوت قلب ايشان در آيه مطرح شده است: «... وَلا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» (حديد: 16).

    ه‍) هلاکت و نابودي (سه بار)

    تَبَّرَ(2) و هَوَي (1) دو مصدري هستند که براي اشاره به هلاکت و نابودي قوم يهود در نتيجة فساد (2) و طغيان (1) اين قوم به کار رفته‌اند: «يا بني‌اسرائيل قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ...‏ وَلَا تَطْغَوْاْ فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكمُ‏ْ غَضَبىِ وَمَن يحَْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبىِ فَقَدْ هَوَى $وَإِنىّ‏ِ لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثمُ‏َّ اهْتَدَى» ‏(طه:80-82).

    و) آلودگي قلب (دو بار)

    آلودگي قلب (2) (طَبع قَلب (1)، لَم يرِد الله أن يطَهرَ قُلوبَهم (1))، در نتيجة کفر (2)، از جمله حالات يهود است که بر ايشان عارض مي‌شود: «... وَمِنَ الَّذينَ هادُوا... أُولئِكَ الَّذينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (مائده:41).

          1. 2 – 2 – 2. همنشين‌هاي بيانگر عاقبت يهود در آخرت

    همنشين‌هايي که بيان‌کنندة سرانجام يهود در آخرت هستند، عبارت‌اند از:

    الف) عذاب جهنم (14 بار)

    عذاب اخروي، پرتکرارترين همنشين در بيان عاقبت قوم يهود، در آيات حوزة معنايي مورد بررسي است. عذاب اليم (4)، عذاب جاودان (4) (فىِ الْعَذَابِ هُمْ خَلِدُونَ (1)، فَلَا يخَُفَّفُ عَنهُْمُ الْعَذَابُ (1)، وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ (1)، تحَْسَبَنهَُّم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ (1))، نار جهنم (2)، عذاب عظيم (1)، عذاب مهين (1)، عذاب شديد (1) و مطلق عذاب (1)، عبارات دال بر عذاب اخروي «قوم يهود» در قرآن هستند. در اين آيات به اعمالي اشاره شده که يهود را مستوجب اين عذاب كرده‌اند. اين اعمال عبارت‌اند از: کفر (6)، مال‌اندوزي (و عدم انفاق آن) (2)، تکبر (2)، عهدشکني (1)، دل‌بستگي به زندگي دنيا (2) (فروش آخرت به دنيا (1) و حرص بر زندگي دنيا (1)) و نفاق(1): «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا... وَأَكلِْهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنهُْمْ عَذَابًا أَلِيمًا» (نساء:161).

    ب) ويل (سه بار)

    ويل، به معناى هلاكت و عذاب شديد، و نيز به معناى اندوه، خوارى و پستى و هر چيزى است كه آدمى سخت از آن حذر مى‏كند (طباطبايي، 1417ق، ج1، ص215). ويل، در اين آيه سه بار در همنشيني با قوم يهود که در واقع مرجع موصول «ألّذين» است قرار گرفته و در نتيجة جعل کتاب و نسبت دادن آن به خدا و مال‌اندوزي از طريق آن پيش آمده است: «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَاذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْترَُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ» (بقره:79).

    ج) خسران (سه بار)

    خسران، از جمله عواقب کار قوم يهود است که در نتيجة کفر به قرآن (2) و نيز گوساله‌پرستي (1) به آن گرفتار مي‌شوند: «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (بقره:121).

    د) رويگرداني خدا از ايشان (دو بار)

    عدم تکلم خداوند با ايشان و ننگريستن به آنها در آية زير، که بيانگر بي‌توجهي و روي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرداني خداوند نسبت به اين قوم است؛ از نتايج عهدشکني قوم يهود است: «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتابِ... إِنَّ الَّذِينَ يَشْترَُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانهِِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لا خَلَاقَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيهِْمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (آل‌عمران:75-77).

        1. 3-2. مؤلفه‌هاي معنايي «يهود» در قرآن

    پس از کشف ويژگي‌هاي قوم يهود، بر اساس همنشين‌هاي واژه‌ها و عباراتي که در قرآن کريم به اين قوم اشاره دارند، بررسي دقيق‌تر آنها و ارجاع مصاديق به مفاهيم کلي، ما را به اين نتيجه مي‌رساند که برخي از ويژگي‌هاي مذکور داراي معاني مشترکي با هم هستند. به‌اين‌ترتيب مي‌توان آنها را در ده گروه دسته‌بندي كرد. به عبارت ديگر، ويژگي‌هاي گستردة به‌دست‌آمده براي قوم يهود ذيل ده مؤلفة معنايي قرار مي‌گيرند. اين مؤلفه‌ها به ترتيب فراواني مرتب شده‌اند. بنابراين مؤلفه‌هاي نخست و داراي فراواني بيشتر، شاخصه‌هاي اصلي يهود، و هرچه به سمت مؤلفه‌هاي بعدي مي‌رويم شاخصه‌هاي فرعي يا ناشي‌شده از موارد نخست را نشان مي‌دهند. اين مؤلفه‌ها عبارت‌اند از:

    1. انکار خدا و آيات الهي (106): نخستين مؤلفة معنايي قوم يهود، از نظر فراواني، «انکار خداوند» است. اين مؤلفه، از شش ويژگي قوم يهود شامل‌: کفر، شرک، بي‌ايماني، تکذيب، جعل و تحريف کلام الهي و انکار آيات الهي حاصل مي‌شود؛

    2. تجاوزگري (69): مؤلفة معنايي «تجاوزگري»‌ از نظر فراواني، دومين مؤلفة معنايي قوم يهود در قرآن کريم است و شامل 11 ويژگي ظلم، حرام‌خواري، قتل و ترور (پيامبران)، فساد، عصيان، بغي، اذيت و آزار پيامبران خدا و مؤمنان، صد سبيل‌الله، جنگ‌افروزي و علوّ مي‌شود؛

    3. پوشاندن حقايق (57): سومين مؤلفة معنايي قوم يهود، تحت عنوان «پوشاندن حقايق»، با کنار هم قرار دادن ويژگي‌هاي همنشين اين قوم شامل: انجام کار خطا با علم به خطا بودن آن، کتمان حقايق، پشت کردن به آيات حق، و افترا و دروغ به دست مي‌آيد؛

    4. نافرماني در برابر خدا و پيامبران (35): ويژگي‌هاي فسق، بهانه‌جويي، نافرماني گستاخانه در برابر پيامبر، محاجّه و ترک امر به معروف و نهي از منکر، تشکيل‌دهندة چهارمين مؤلفة معنايي قوم يهود، يعني «نافرماني در برابر خدا و پيامبران» هستند؛

    5. گرايش به دنيا و ماديات (25): دنيادوستي، هوا و هوس، فروش آيات الهي و بخل، ويژگي‌هايي هستند که در کنار هم، مؤلفة معنايي «گرايش به ماديات» را به‌عنوان پنجمين مؤلفة قوم يهود تشکيل مي‌دهند؛

    6 و 7 و 8 و 9. تکبر (18)، پيمان‌شکني (11)، دشمني (7) و استهزا (6): اين ويژگي‌ها هر يک به‌تنهايي تشکيل‌دهندة يک مؤلفه‌ معنايي براي قوم يهود است؛

    10. نفاق (7): مؤلفة آخر معنايي براي قوم يهود، مؤلفة نفاق است که بر اساس سه ويژگي نفاق، جاسوسي و خوشحالي از سختي مؤمنان به دست مي‌آيد.

    جدول 3: مؤلفه‌هاي معنايي قوم يهود

    مؤلفة معنايي

    همنشين‌‌ها

    فراواني

    همنشين‌‌ها

    فراواني

    مؤلفة معنايي

    همنشين‌ها

    فراواني

    همنشين‌ها

    فراواني

     انکار خداوند و آيات او(106)

    کفر

    45

    بي‌ايماني

    13

    نافزماني در برابرخدا و پيامبر او(35)

    فسق

    13

    محاجه

    3

    شرک

    32

    تکذيب

    7

    بهانه‌جويي

    9

    جعل و تحريف كلام الهي

    8

    انکار آيات

    1

    ترک امر به معروف و نهي از منکر

    2

    تجاوزگري(69)

    ظلم

    23

    فساد

    7

    گرايش به ماديات(25)

    دل‌بستگي به دنيا

    7

    حرام‌خواري

    7

    قتل و ترور

    7

    هوا و هوس

    7

    طغيان

    2

    عصيان

    5

    فروش آيات الهي

    5

    بغي

    5

    صدسبيل

    3

    مال‌دوستي

    4

    اعتدا

    4

    اذيت و آزار پيامبر خدا و مؤمنان

    3

    بخل

    2

    علوّ

    2

    جنگ‌افروزي

    1

    پوشاندن حقايق(57)

    انجام کار غلط با وجود علم به حقيقت

    30

    نفاق(7)

    نفاق

    5

    کتمان حقايق

    11

    خوش داشتن سختي مؤمنان

    1

    پشت کردن به آيات حق

    8

    جاسوسي

    1

    افترا

    7

    دروغ

    5

    تکبر

    خودبرتربيني

    18

    عداوت

    عداوت

    7

    پيمان‌شکني

    پيمان‌شکني

    11

    استهزا

    استهزا

    6

    نمودار 1: مؤلفه‌هاي معنايي يهود

     

     

     

     

     

    همچنين همنشين‌هايي را که به بيان سرانجام قوم يهود در دنيا و آخرت و رفتار خداوند در برابر اين قوم مي‌پردازند، مي‌توان ذيل شش مؤلفه جاي داد (صرف‌نظر از دنيوي و اخروي بودن آن). بدين‌ترتيب مؤلفه‌هاي لعن و نفرين الهي(16) از کنار هم قرار دادن همنشين‌هاي لعن، ويل و نفرين؛ خشم الهي (10) از مجموع مؤلفه‌هاي غضب و سخط؛ خواري و حقارت دنيا و آخرت (10) از کنار هم قرار دادن دو همنشين خواري دنيوي و روي‌گرداني خدا از ايشان در قيامت؛ بيماري قلب (6) بر اساس همنشين‌هاي قساوت و آلودگي قلب به دست مي‌آيند. هريک از همنشين‌هاي عذاب جهنم (14)، هلاکت و نابودي (3) و خسران (3) نيز به‌تنهايي تشکيل يک مؤلفه را مي‌دهد.

    در پايان گفتني است كه قوم يهود را مي‌توان از جنبه‌هاي مختلفي مورد بحث و پژوهش قرار داد. در اين مقاله مؤلفه‌هاي معنايي «يهود» در قرآن كريم با استفاده از روش معنا‌شناسي بررسي شد. مجموع مؤلفه‌هاي مذكور را مي‌توان در سه مقولة كلي و كلان، يعني مؤلفه‌هاي اعتقادي، اخلاقي و عملي دسته‌بندي كرد.

      1. نتيجه‌گيري

    با كاربرد روش معنا‌شناسي در پژوهش‌هاي مربوط به متون مقدس، مي‌توان به نتايج جديد و دقيق‌تري نسبت به روش‌هاي سنتي دست يافت. يكي از اين نتايج، كشف مجموعة مؤلفه‌هاي معنايي و نيز كشف مؤلفه‌هاي قوي و ضعيف يك مفهوم بر اساس روابط همنشيني و فراواني آنها در متون مقدس است. اين روش همچنين مي‌تواند در مواردي كه در تبيين يك مفهوم يا تعريف آن، بين محققان اختلاف‌نظر وجود دارد راه‌گشا باشد. در اين مقاله، واژة «يهود» با روش مذكور بررسي شد و مؤلفه‌هاي زير به دست آمد.

    مؤلفه‌هاي معنايي به‌دست‌آمده از معنا‌شناسي «يهود» در قرآن، در دو گروه قرار مي‌گيرند: گروه اول مؤلفه‌هاي معنايي «يهود» بر اساس ويژگي‌هاي اين قوم، و گروه دوم، مؤلفه‌هاي بيانگر سرانجام اين قوم هستند. مؤلفه‌هاي نشانگر ويژگي‌هاي اين قوم به ترتيب فراواني و اولويت، عبارت‌اند از: انکار خدا و آيات الهي، تجاوزگري، کتمان حق، نافرماني در برابر خدا و پيامبران، گرايش به دنيا و ماديات، تکبر، پيمان‌شکني، دشمني، استهزا و نفاق. اين مؤلفه‌ها در سه بعد اخلاقي، اعتقادي و عملي به بيان ويژگي‌هاي اين قوم پرداخته‌اند و ويژگي‌هاي «يهود» را از دو جنبة دروني و بيروني نيز بيان مي‌کنند.

    بدين‌ترتيب مؤلفه‌هاي معنايي «يهود»، با توجه به ابعاد سه‌گانة فوق عبارت‌اند از:

    الف) مؤلفه‌هاي اخلاقي (149): پوشاندن حقايق (57)، گرايش به ماديات (25)، خودبرتربيني (18)، اختلاف (14)، جهالت (13)، پيمان‌شکني (11)، استهزا (6)، ترس (3) و حسادت (2)؛

    ب) مؤلفه‌هاي اعتقادي (126): انکار خدا (106)، ضلالت (13) و نفاق (7)؛

    ج) مؤلفه‌هاي عملي (112): تجاوزگري (69)، نافرماني در برابر پيامبران (35) و عداوت و دشمني (7).

    از سوي ديگر مؤلفه‌هاي اختلاف، ضلالت، جهالت، ترس و حسادت ويژگي‌هاي دروني قوم يهود هستند و ديگر مؤلفه‌ها ويژگي‌هاي بيروني اين قوم را بيان مي‌کنند.

    نمودار 2: مؤلفه‌هاي اخلاقي، اعتقادي و عملي يهود

     

     

     

     

     

    مؤلفه‌هاي معنايي بيانگر سرانجام قوم يهود به ترتيب فراواني و اولويت عبارت‌اند از: عذاب جهنم (14)، خشم الهي (10)، بيماري قلب (6)، هلاکت و نابودي در دنيا (3) و خسران در آخرت (3). افزون بر اين، لعن و نفرين الهي (16) و خواري و حقارت (10) نيز مواردي است که در دنيا و آخرت هر دو به آن دچار خواهند شد.

    پيوست 1

    يهود 22 بار:

    بقره: 113 (دو بار)، 120؛ آل‌عمران: 67؛ مائده: 18، 51، 64، 82؛ توبه: 30// هادوا: بقره: 62، 111، 135، 140؛ نساء: 46، 160؛ مائده: 41، 62؛ انعام: 91، 147؛ نحل: 118؛ حج: 17؛ جمعه: 7.

    بني‌اسرائيل 40 بار:

    بقره:40، 47، 83، 122، 211، 246؛ آل‌عمران: 49، 93؛ مائده: 12، 32، 70، 72، 78، 110؛ اعراف: 105، 134، 137، 138؛ يونس: 90، 93؛ اسراء: 2، 4، 101، 104؛ طه: 47، 80، 94؛ شعراء: 17، 22، 59، 197؛ نمل: 76؛ سجده: 23؛ غافر: 53، زخرف: 59؛ دخان: 30؛ جاثيه: 16؛ احقاف: 10؛ صف: 6، 14.

    قوم موسي† 21 بار:

    قومه: بقره: 54، 60، 67؛ مائده: 20؛ اعراف: 127، 128، 150، 155؛ يونس: 83؛ ابراهيم: 6؛ طه: 86؛ صف: 5// قوم موسي: اعراف: 148، 159؛ يونس: 84؛ قصص: 76// قومک: (5) ابراهيم: 5؛ طه: 85// قومي: اعراف: 142// قومکما: يونس: 87.

    اهل کتاب 31 بار:

    بقره: 105، 109،؛ آل‌عمران: 64، 69، 65، 70، 71، 72، 75، 98، 99، 110، 113، 199؛ نساء: 123، 153، 159، 171؛ مائده: 15، 19، 59، 65، 68، 77؛ عنکبوت: 46؛ احزاب: 26؛ حديد: 29؛ حشر: 2 و 11؛ بينه: 1 و 6.

    اوتوالکتاب 30بار:

    اوتوا الکتاب: بقره: 101، 144، 145؛ آل‌عمران: 19، 20، 100، 186، 188؛ نساء: 47، 131؛ مائده: 5 (2 بار)، 57، توبه: 29؛ حديد: 16؛ مدثر: 31؛ بينه: 4// اوتوا نصيبا من الکتاب: آل‌عمران: 24؛ نساء: 44، 51// اوتوه: بقره: 213// آتيناهم الکتاب: بقره: 121، 146؛ انعام: 20، 89، 114؛ رعد: 36؛ قصص: 52؛ عنکبوت: 47؛ جاثيه: 16.

     

     

     

    References: 
    • آلوسي، محمود، 1415ق، روح‌ المعاني، بيروت، دار الكتب العلميه.
    • ابن‌منظور، محمدبن مکرم، 1416ق، لسان ‌العرب، بيروت، مؤسسه تاريخ ‌العربي.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1389، تسنيم، قم، اسراء.
    • شفيعي، فاطمه، و محمود کريمي، 1391، دشمن‌شناسي با تکيه بر معني‌شناسي واژة «عدو» در قرآن کريم، تهران، دانشکدة علوم و فنون قرآن.
    • طباطبايى، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن، قم، جامعة مدرسين.
    • طبرسي، فضل بن حسن، 1372، مجمع ‌البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو.
    • طوسي، محمدبن حسن، بي‌تا، التبيان‌ فى ‌تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، 1410ق، کتاب‌ العين، قم، هجرت.
    • مصطفوي، حسن، 1368، التحقيق في کلمات ‌القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، شفیعی، فاطمه.(1396) مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن بر اساس روابط همنشینی. ، 10(1)، 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمود کریمی؛ فاطمه شفیعی."مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن بر اساس روابط همنشینی". ، 10، 1، 1396، 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، شفیعی، فاطمه.(1396) 'مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن بر اساس روابط همنشینی'، ، 10(1), pp. 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، شفیعی، فاطمه. مؤلفه های معنایی «یهود» در قرآن بر اساس روابط همنشینی. ، 10, 1396؛ 10(1): 51-72