راهبردها و روشهای نهادینهسازی فرهنگ قرآن بر پایه گرایش فطری انسان به کمال و زیبایی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
خداوند متعال با فرستادن پیامبران و تشریع ادیان، نخستین کسی است که اقدام به فرهنگسازی و نهادینهسازی باورها و ارزشهای صحیح در انسانها نموده است. در نخستین آیات نازل شده بر پیامبر نیز به مسئله فرهنگسازی و تعلیم و تربیت ربوبی اشاره شده است (علق:1-5). سلسله جلیله انبیا به پیامبری ختم شده است که رسالتش تبلیغ آخرین دین و تبیین کاملترین فرهنگ بوده است. وظیفه اهل علم نیز به حکم «انّ العلماء ورثة الانبیاء» (کلینی، 1429، ج1، ص83). گسترش فرهنگ اسلام و قرآن در بین مسلمین و غیرمسلمین است.
فرهنگ، مقولهای چندلایه است. لایههای فرهنگ به ترتیب-از درونی و کلانترین تا بیرونی و عینیترین لایه- عبارتاند از جهانبینی، باورها، ارزشها و رفتارها (ندایی، 1378، ص50). رفتارها، نمود بیرونیِ لایههای درونیِ فکر وشخصیت افرادند. درواقع رفتار هر فرد بر اساس ارزشهای رفتاری مورد قبول اوست که بر مبنای باورهای نظری خاصی آن ارزشها را پذیرفته است؛ باورهایی که به نوبه خود متأثر از جهانبینی کلی انسان هستند. بنابراین، فرهنگ قرآن عبارت از جهانبینی، باورها و ارزشهایی است که در قرآن ارائه شده و عصاره عقاید، اخلاق و احکام اسلامی است. فرهنگسازی برای تأثیرگذاری باید از لایههای نخست و کلان آغاز شود؛ زیرا تغییر رفتارها و ارزشهای یک فرد یا گروه، متأثر از تغییر جهانبینی و باورهایش میباشد. پس در مقام نهادینهسازی فرهنگ قرآن، باید برای پذیرش جهانبینی و باورهای قرآنی-مثل توحید، نبوت، ولایت و معاد- زمینهسازی شود تا شرایط بروز رفتارهای اسلامی و قرآنی فراهم گردد. مسئلهای که در گرو اتخاذ راهبرد و روشهای مناسب است.
نهادینهسازی درلغت به معنای تثبیت کردن و جا انداختن چیزی است (دهخدا، 1359، ج4). نهادینهسازی یک رفتار، مستلزم حاکم شدن ارزشهای اساسی مربوط به آن رفتار مطلوب، در فرد یا جامعه است (کوئن، 1379). پیشتر گفته شد اصلاح ارزشها منوط به اصلاح باورها و جهانبینی است؛ بنابراین نهادینهسازی فرهنگ قرآن به معنای حاکم شدن جهانبینی قرآنی است که به حاکم شدن ارزشهای قرآنی میانجامد.
نهاد، تعبیری دیگر از فطرت است؛ زیرا فطرت، چیزی است که انسان در آفرینش به آن شکل نهاده شده و سرشتی است که آفریدگار، آفریده را بر آن جعل کرده است (ابن منظور، بيتا، ج5، ص56). این معنا از فطرت، با معنای لغوی نهاد2 همخوانی دارد (معین، 1375، ص4826).
بنا بر اعتقاد به فطرت، در نهاد انسان از بدو آفرینش، بینشها و گرایشهایی نهادینه شده که ذاتی، همگانی و زوالناپذیرند و در هرکس عطش دستیابی به آنها وجود دارد (ابن سینا، 1391، ص63- 65؛ ملاصدرا، 1360، ص205). انسان طبعاً به آنچه موافق فطرت و مصداق گرایشهای درونیاش باشد، گرایش پیدا میکند و جهانبینی یا باورهایی که او را به امیال فطریاش برسانند، به راحتی میپذیرد.
بنابراین، گام اول در نهادینهسازی، شناخت درون و شناسایی گرایشهای فطری انسان است. گام دوم، استفاده از این گرایشهای فطری [نهادینه شده] برای استخراج راهبردهای نهادینهسازی فرهنگ قرآن است.
گرایش به کمال و زیبایی دو گرایش فطری مهم در انسان هستند که هرکس به روشنی در خود آن را حس میکند. تاکنون ظرفیت بالای «کمالخواهی و زیباییدوستی» بشر، در ارائه روشهای تربیتی و ایجاد گرایش به ارزشهای اسلامی مورد عنایت کافی قرار نگرفته است. اندک پژوهشهایی که به این مسئله توجه کردهاند، به صورت مختصر یا کلان طرح بحث کرده و بنای گذار از اصول کلی به روشهای جزئی کاربردی نداشتهاند، ازاينرو همچنان نیاز به پژوهشهای تکمیلی وجود دارد.
در مقاله «تحلیل مناسبات ادراکات زیباییشناختی و تربیت و تبیین مبانی و اصول تربیت زیباییشناختی از دیدگاه شهید مطهری و علامه جعفری» (حسینپور و صادقزاده قمصری، 1392) دو سوم بحث به طرح مطالب کلی و نیز گزارش تفصیلی دیدگاه شهید مطهری و علامه جعفری درباره گرایش به زیبایی اختصاص یافته است. در یک سوم پایانی، چهار مبنای تربیتی و اصول منتج از آن ارائه شده؛ ولی روشهای اجرای اصل، به صورت مستقیم بحث نشده است. آن مبانی-که برخی در این نوشتار نیز استفاده شدهاند- عبارتاند از: «جذبه حسن و احسان»، «نقش ذهن و عوامل اجتماعی در ادراکات زیباییشناختی»، «تکوین و ماندگاری صورتهای خیالی در نفس انسان» و «تشکیکی بودن زیبایی در عالم». اصول منتج از این مبانی به ترتیب عبارتاند از: «آراستگی»، «فضل»، «کنترل و ارتقای ذائقه زیباییشناختی»، «مدیریت حواس و تطهیر قوه خیال» و «ارتقای ساحت وجودی متربی».
دیگر پژوهش مرتبط، مقالهای است با عنوان «جایگاه گرایشهای فطری در تعلیم و تربیت اسلامی از منظر علامه طباطبایی» (فقیهی، 1395).در این مقاله اطلاعاتی درباره فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی، معرفی پژوهشهای مرتبط با تربیت فطری، مفهومشناسی فطرت و توضیح گرایشها و ساحات فطرت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی ارائه شده است. در بخش آخر، اشارهای کوتاه به «گرایش انسان به کمال مطلق» و «گرایش به هنر و زیبایی» شده، لکن از اصول و روشهای تربیتی مبتنی بر آن بحث نشده است.
امتیاز اثر حاضر در این است که به سه نوع راهبرد قابل استنتاج از گرایش به زیبایی و کمال تصریح کرده که قابل استفاده و تعمیم به سایر گرایشهای فطری نیز هست. همچنین برای نخستین بار بیش از بیست روش برای اجرای این اصول پیشنهاد شده که بحث را کاربردی میکند و زمینه تحقیق و بررسی عمیقتر را فراهم میسازد.
-
- طرح مسئله
چه راهبردهایی از «عشق فطری انسان به کمال مطلق» و «گرایش بشر به زیبایی» میتوان استنتاج کرد و با چه روشهایی میتوان آنها را تحقق بخشید تا به نهادینهسازی فرهنگ قرآن بینجامد؟
-
- روش پژوهش
نگارش این مقاله به روش تحلیل محتوا و شیوه تحلیلی منطقی انجام گرفته و گردآوری اطلاعات با روش اسنادی بوده است.
همچنین برای استنتاج راهبردها و روشهای نهادینهسازی، از الگوی منطقی ویلیام فرانکنا استفاده شده است (ر.ک: باقری، 1389، ص48-64). در این روش، قیاس اول متشکل از یک هدف تربیتی و گزاره واقعنگر مبنایی [بهعنوان صغری و کبرای قیاس] است که اصل یا همان راهبرد را نتیجه میدهد. قیاس دوم متشکل از اصل و گزاره روشساز بهعنوان صغری و کبری است که روش اجرای راهبرد را نتیجه میدهد (دراین مقاله، به دلیل تعداد بالای روشهای اصلی و فرعی پیشنهاد شده و در جهت رعایت اختصار، به گزاره واقعنگر روشی و قیاس مربوطه تصریح نشده و تنها اصل و روش [یعنی صغری و نتیجه قیاس] ذکر شده است. البته فهم گزاره روشساز و تکمیل قیاس – به دلیل دسترسی به صغری و نتیجه قیاس- ممکن است).
دستکم سه نوع راهبرد برای نهادینهسازی فرهنگ قرآن، از هر گرایش فطری قابل استخراج است [که با ارائه روشهای فرعی ذیل هریک تکمیل میشوند]:
1. تبلیغ فرهنگ قرآن بهعنوان مصداق گرایش فطری
یک راهبرد عمده برای ایجاد گرایش به فرهنگ قرآن- که میتوان ذیل هر گرایش فطری ارائه کرد- تبیین ظرفیت قرآن و فرهنگ آن در ارضای یک گرایش فطری است؛ مثلاً بر مبنای «عزتخواهی» انسان، «اثبات عزتبخشی قرآن» یک راهبرد برای جذب پایدار مخاطب به فرهنگ قرآن است.
2. ارائه محتوای فرهنگی و قرآنی با توجه به گرایش فطری
راهبرد دیگری که میتوان ارائه کرد، احترام و توجه به گرایش فطری مخاطب در انتخاب و ارائه محتوا و محور قرار دادن گرایش فطری اوست؛ مثلاً بر مبنای «زیباییدوستی» انسان، «رعایت زیبایی و آراستگی» راهبردی است که اگر در ارائه محتوای قرآنی مورد توجه قرار گیرد، موجب جذب مخاطب به محصول فرهنگی زیبا و گرایش یافتن به قرآن میشود.
3. تقویت و ارتقای گرایش فطری
با ارتقای یک گرایش فطری، درک مصادیق کامل و والای آن گرایش فطری برای فرد ممکن ميشود. این راهبردی است که با اجرای آن، دستگاه گرایشی انسان برای میل یافتن به قرآن آمادگی مییابد. هرچند فطرت صاف و پالوده طبعاً برای گرایش به فرهنگ قرآن آماده است، لکن آنگاه که غبار گرفت و از بیرون آلوده شد، زیبایی و کمال قرآن را درک نمیکند. اگر حس زیباییشناسی یک انسان به صرف تناسب اندام تنازل کند و زیباییهای والاتر را تشخیص ندهد، به قرآن نیز گرایش نخواهد یافت.
راهبرد «تقویت و ارتقای گرایشهای فطری» راهبردی غیرمستقیم برای نهادینهسازی فرهنگ قرآن و مکمل اولین نوع از راهبردها، یعنی «تبلیغ فرهنگ قرآن بهعنوان مصداق گرایش فطری» است. براي مثال ضمن ارتقای گرایش انسان به زیبایی، باید قرآن را نیز بهعنوان مصداق زیباییهای والا معرفی کرد.
تقویت یک گرایش فطری بهطور کلی بر این مبنا استوار است که عوامل اجتماعی و ذهنی میتوانند تأثیر مثبت یا منفی در گرایشهای فطری داشته باشند. بنابراین برای حفظ کمال و طراوت یک گرایش فطری لازم است روشهایی برای تقویت و ارتقای آن در نظر گرفته شود (حسینپور و دیگران، 1392، ص22-24).
-
- گرایشهای فطری
خداوند متعال در آیه فطرت، میل به دین را جزئی از سرشت خدادادی بشر دانسته است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ (روم:30)؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوى اين دين كن. این آفرینشی است كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خدا تغييرپذير نيست».
از معصومین روایت شده مراد از این آیه، آفرینش نوع بشر با فطرت توحیدی و شناخت خداوند و گرایش به اوست (شیخ صدوق، 1398، ص328؛ کلینی، 1429، ج3، ص35). انسان گرایشهای فطری متنوعی دارد که تجلی همه این گرایشها به صورت مطلق و در یک مصداق کامل، در ذات اقدس الهی و گرایش به توحید است. شاهد بر اینکه ذکر عنوان «توحید» از باب ذکر مصداق اتمِّ گرایش فطری است [نه تبیین خود گرایش فطری]، روایات دیگری است که فطرت در همین آیه را به عناوین دیگری همچون «ولایت» تفسیر کردهاند (ر.ک: بحرانی، 1374، ج4، ص345).
در این نوشتار به برخی گرایشهای فطری اشاره خواهد شد که نهاد هر فرد، شاهد و حاکم بر وجود آنهاست. وجود یک گرایش فطری در انسان امری وجدانی است و نیازمند اثبات از طریق استدلال عقلی و نقلی نیست؛ جز آنکه نشانهها و آثار گرایش فطری، بهعنوان دلیل بر وجود آن بازگویی و یادآوری شوند.
آنچه باعث این توهم شده [که گرایش انسان مثلاً به زیبایی، عدالت و حقیقت، نیاز به اثبات دارد]، گمگشتگی انسان در پیچوخم پیشفرضها و غفلت از واقعیات وفطریات روشن است. امام خمینی در شرح روایت فطرت، از اینکه مردم از فطریات خود غافلاند - ولذا باوجود اتفاق نظر، گمان اختلاف دارند- ابراز تعجب میکنند و معتقدند انسانها معمولاً بعد از تنبه میفهمند موافق [با آن گرایش فطری]بودهاند و ذیل آیه فطرت (ولکن اکثر الناس لایعلمون) نیز به همین معنا اشاره دارد (امام خمینی، 1387، ص181). این نوشتار بر پایه گرایش انسان به «کمال مطلق» و «زیبایی» سامان یافته است.
-
- اصول و روشهای نهادینهسازی
- مبنای اول: «عشق به کمال مطلق»
- اصول و روشهای نهادینهسازی
هدف: جذب پایدار مخاطب به قرآن و نهادینهسازی فرهنگ آن با استفاده از گرایشهای فطری اوست.
مبنا: عشق به کمال مطلق؛ انسان گرایش فطری به موجود کامل مطلق (خداوند) دارد (جوادی آملی، 1378، ص58) و به هرچیزی که مصداق کمال باشد عشق میورزد.
اصل1: تبیین کمالبخشی فرهنگ قرآن؛ برای ایجاد گرایش پایدار به فرهنگ قرآن باید ظرفیت جهانبینی و ارزشهای قرآنی در زمینهسازی برای دستیابی به کمالات دلخواه بشر تبیین شود.
اصل2: معرفی کمالات قرآن و فرهنگ قرآن؛ باید با معرفی کمالات قرآن و برتریهای فرهنگ قرآن، مخاطب کمالخواه را به کاملترین کتاب و سبک زندگی علاقهمند ساخت.
اصل3: تقویت و ارتقای گرایش به کمال مطلق؛ برای ایجاد گرایش پایدار به قرآن نباید گرایش مخاطب به کمال مطلق دچار ضعف و انحراف باشد؛ بلکه لازم است حس کمالخواهی انسان تقویت شود و ارتقا یابد.
-
-
-
- توضیح مبنا (عشق به کمال مطلق)
-
-
عشق –بنا به تصریح ارباب لغت- خواستنی فراتر از محبت و دوست داشتن است و امروزه در لسان مردم نیز اجمالاً در همین معنا به کار میرود (ابن منظور، بيتا، ج10، ص251؛ ابن فارس، بيتا، ج4، ص321). عشق از ماده «عشقه» است و آن نام گیاهی است که به هر چیز برسد، دور آن چنان میپیچد که آن را محصور میکند و در اختیار خودش قرار میدهد. عشق نیز آن محبت شدیدی است که تمام وجود فرد را فرا میگیرد و «برخلاف محبت عادي، انسان را از حال عادي خارج ميكند و توجه را منحصر به معشوق میکند؛ یعنی یک نوع توحد و یگانگی در عاشق نسبت به معشوق به وجود میآورد؛ به گونهای که توجه فرد از همه چیز بریده میشود و تنها به معشوق معطوف میشود» (ر.ک: ابنفارس، بيتا، ج4، ص321؛ مجموعه آثار شهیدمطهری، ج3، ص503). عشق حد اعلای محبت است و هر انسانی محبت به چیزهایی را درون خود احساس میکند. بنابراین در هر انسانی زمینه عشق وجود دارد.
آیتالله شاهآبادی معتقدند «عشق مطلق» در فطرت به صورت بالفعل وجود دارد و این در همه انسانها (اعم از پیامبر، وصی، مؤمن، کافر و شقی) یکسان است (شاهآبادی، 1386، ص336). ایشان عشق را از جمله صفات اضافی میدانند که اقتضاي آن، وجود معشوق است و تفاوت انسانها در یافتن معشوق است. حیات، بقا، قدرت، ابتهاج و سرور، آزادی و حریت، نیکنامی، آسایش و راحتی، از جمله معشوقهای فطری نهفته در باطن انسان هستند. این عشق از نازلترین سطح آغاز میشود و تا کاملترین حد ممکن [و شناخته شده برای فرد] ادامه مییابد؛ لذا برای افراد صاحب معرفت که حقیقت را شناختهاند، عشق فطری به ذات خداوند کاملترین و عالیترین است و همه علایق و محبتهای دیگر تحت تأثیر عشق به خداوند قرار میگیرند.
بنابراین انسان عشق به کمالات را در خود احساس میکند و اگر مصداق آن را بیابد، عاشق آن نیز میشود؛ لکن گاهی انسان در تشخیص مصداق و تعیین معشوق خطا میکند و به جای کامل، ناقص را معشوق میگیرد. در این حالت است که «هر چیزي که مییابیم، پی میبریم که معشوق ما نیست؛ زیرا مناط عشق این است که در هنگام وصل، آرامش و راحتی حاصل شود؛ اما معشوقها [جز خدا] با راحتی همراه نیستند. عشق پایان ندارد؛ زیرا کاملتر از کامل هم قابل دسترس است تا به کاملترین(خدا) برسد» (همان، ص335).
-
- روشهای اجرای اصل1 (تبیین کمالبخشی فرهنگ قرآن)
- الف) یادآوری توحید و کمال و رحمت الهی
- روشهای اجرای اصل1 (تبیین کمالبخشی فرهنگ قرآن)
انسان درپی تحصیل کمالاتی همچون علم، قدرت و عزت است. لذا به موجود علیم، قادر و عزیزی که بخشنده باشد و به دیگران نیز علم و قدرت و عزت ببخشد، علاقهمند میشود و کمالجویانه به او تقرب خواهد جست. ازاینرو قرآن کریم در شیوه تربیت توحیدی خود، به منظور بیدار نمودن فطرت توحیدی بشر، به مخاطب یادآوری میکند که عزت و علم و گنجینههای آسمان و زمین از آن خداست (ر.ک: منافقون: 8؛ نساء: 139؛ انعام: 59؛ حدید: 3و4؛ منافقون: 7؛ حجر: 21). قرآن کریم میفرماید: «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم؛ كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. براى هر كس كه بخواهد، روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند. اوست كه بر هر چيزى داناست» (شوری: 12).
قرآن برای بهرهمندی از این مواهب الهی، فرهنگ رفتاری ویژهای پیشنهاد میکند که با عناوینی همچون تقوا از آن یاد شده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُم؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن، راه [سعادت را] بپیمایید و گناهان شما را ببخشد» (حدید: 28).
اگر از دیگر آیاتی که حاوی این مضموناند بگذریم (ر.ک: انفال: 29؛ طلاق: 2و3)، این حدیث قدسی نمونهای در اوج برای تحریک حس کمالخواه بشر از طریق توحید است:
عبدي أطعني أجعلك مَثَلي... أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء یكون؛ ای بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را نمونة خود قرار دهم... من توانگری بینیازم؛ تو را نیز توانگری خواهم ساخت که نیازمند نمیشود؛ من هرطور که بخواهم میشود؛ تو را نیز چنان قرار میدهم که هرطور بخواهی [همان] بشود (شیخ حر عاملی، 1380، ص709).
به تصریح حدیث، چنین مقامی تنها پس از توحید در اطاعت و عبودیت میسر میشود. جهانبینیاي که چنین ظرفیتی برای تکامل، پیش روی انسان قرار دهد، بسیار جذاب و باب طبع کمالخواه انسان است. چنین مقامی منافی با توحید نیست؛ زیرا عبد مطیع، پس از آنکه خواست خدا را برخواست خود ترجیح داد، خداوند نیز آنچه عبد میخواهد-که همان خواست خداست- محقق میکند. در واقع خواست فرد با خواست خدا منطبق میشود و لذا هرچه بخواهد، عملی میشود؛ زیرا گریزی از مشیت الهی نیست.
-
-
- ب) یادآوری معاد و نعمتهای بینقص بهشتی
-
در آیات قرآن کمال بینقصی که در عالم آخرت در انتظار نیکان است، یادآوری و برای انگیزش از حس کمالجویی استفاده شده است. این انگیزه از ابتدای آفرینش برای بشر مطرح بوده است: «إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها ولا تَعْرى * وأَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها ولا تَضْحى؛ [ای آدم] در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى. و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مىگردى و نه آفتابزده» (طه: 118و119).
نوشیدنیهای بهشتی کاملاً مطبوع و معطر (مطففین: 26و27) و خالی از هرگونه نقص و عارضهاند: «لا يُصَدَّعُونَ عَنْها ولا يُنْزِفُونَ؛ از آن [شراب] نه سردرد گيرند و نه بىخرد گردند» (واقعه: 19).
خداوند کمالات اخروی را درگرو باورمندی و عمل به باورها و ارزشهای قرآنی قرار داده است و مخاطب برای ارضای حس کمالخواهیاش باید آراسته به فرهنگ قرآن باشد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا؛ اين همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند، به ميراث مىدهيم» (مریم:63).
-
-
- ج) برخورداری فرهنگسازان از کمالات انسانی و اخلاقی
-
با توجه به فطرت کمالخواه، انسان به روش و منش کسانی که دارای کمالات اخلاقی و انسانی هستند، علاقهمند میشود. تأثیرگذاری فرهنگسازان قرآنی در صورتی که خود آراسته به کمالات اخلاقی و ارزشهای الهی باشند، بسیار بیشتر است. ازاینرو به تصریح قرآن، پیامبران الهی از میان انسانهای بافضیلت برگزیده شدند و صاحب کمالات اخلاقی بودند: «و آن پیامبران در پیشگاه ما قطعاً از برگزیدگان نیکاناند» (ص: 48و44؛ هود: 75). خداوند متعال پیامبری را بهعنوان معلم و مروّج فرهنگ اسلام برگزید که صاحب خلقی عظیم (قلم: 4) و مهربان و دلسوز (توبه: 128) بود؛ اگر رسول اکرم نرمخو و خوشخلق نبود، مردم به ایشان روی نمیآوردند: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ پس به [بركتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى؛ و اگر تندخو و سختدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند» (آل عمران: 159).
بنابراین، معلمان و فرهنگسازان قرآنی باید برای تأثیرگذاری بر مخاطب، ابتدا خود را به کمالات اخلاقی آراسته سازند: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه؛ هر كس خود را پيشواى مردم نمود، بايد قبل از آموختن به ديگران به تعليم نفس خويش بپردازد؛ و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد» (نهج البلاغه، حکمت70).
حکمت و دانش، عفت و پاکی، شجاعت، عدالت، امانت، راستگویی، بردباری، سعة صدر و فروتنی، نمونههایی از کمالات انسانی و اخلاقیاند. اگر کسانی که مبیّن و مبلغ آموزههای قرآناند، آراسته به چنین کمالاتی باشند، مخاطبِ کمالخواه را بیواسطه جذب خویش و سپس به واسطه خود، جذب قرآن و فرهنگ آن میکنند. لذا توصیه شده است با رفتار خود، دیگران را به خود جذب و به خوبیها دعوت کنیم:
عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَالْوَرَعِ، وَالِاجْتِهَادِ، وَصِدْقِ الْحَدِيثِ، وَأَدَاءِ الْأَمَانَةِ، وَحُسْنِ الْخُلُقِ، وَحُسْنِ الْجِوَارِ؛ وَكُونُوا دُعَاةً إِلى أَنْفُسِكُم بغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ بر شما باد به رعایت تقوای الهی، پاکی، تلاش و کوشش، راستگویی، امانتداری، خوشاخلاقی و نیکرفتاری با همسایگان؛ و [با رعایت این فضایل] مردم را بدون استفاده از زبان به نیکیها دعوت کنید (کلینی، 1429، ص198و199).
این حدیث به طریق: «کونوا دعاة للناس بالخیر» نیز نقل شده است (ر.ک: كليني، 1429، ج3، ص272).
-
- روشهای اجرای اصل2 (معرفی کمالات قرآن و فرهنگ قرآن)
- الف) ارائه سبک زندگی کامل مبتنی بر آموزههای قرآن
- روشهای اجرای اصل2 (معرفی کمالات قرآن و فرهنگ قرآن)
انسان کمالخواه، آن جهانبینی را میپسندد که پاسخگوی همه سؤالات و تأمین کننده همه نیازهایش باشد. خداوند نیز –در تصدیق فطرت بشر- دین کامل را مورد رضایت خود میداند و دین اسلام را بهعنوان یک سبک زندگی کامل معرفی میکند تا موردپسندِ طبع کمال خواه بشر قرار گیرد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ورَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» (مائده:3).
سبک زندگیاي را میتوان کامل دانست که از ویژگیهای ذیل برخوردار باشد:
الف) تأمین کننده اهداف و نیازهای نوعی بشر؛ ب) شامل برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت؛ ج) توجه به همه ابعاد وجودی انسان (انسان دارای ابعاد فردی و اجتماعی و نیز جسمی و روحی است. در بعد روحی دارای نیازها و گرایشهای فطری متنوعی است. یک سبک زندگی کامل باید همه این گرایشها را در نظر بگیرد و به نیازهای مخاطب خود پاسخ مناسب بدهد.)؛ د) سازگار با ساختار جسمی و روحی انسان؛ ه) شامل سازوکاری برای جبران هزینهها و خسارتها؛ و) برخورداری از ضمانت اجرایی.
با تطبیق این ویژگیهای مترقی بر فرهنگ اسلامی و معرفی این فرهنگ تکاملیافته، انسانِ کمالجو و تمامیتخواه، مجذوب باورها وارزشهایی خواهد شد که او را به تمام اهداف و امیالش میرساند. البته به خاطر محدودیتهای جهان مادی، تأمین کامل نیازها و امیال فطری انسان در عالم دیگر محقق میشود: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقين؛ باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مىشوند؛ نهرها از زير درختانش مىگذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مىدهد!» (نحل:31).
قرآن کریم نیز کتابی کامل و همچون آینهای است که کمال مکتب اسلام را به نمایش میگذارد: «ونَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وهُدىً ورَحْمَةً وبُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (نحل: 89)؛ و اين كتاب را بر تو فرو فرستاديم، در حالى كه بيان رسا و روشنگر هر چيزى (از علوم و معارف) است و سراپا هدايت و رحمت و مايه بشارت براى مسلمانان است» (مشکینی، 1381، ص277).
-
-
- ب) معرفی برتریها و برجستگیهای قرآن
- يك. تبیین ابعاد اعجازآمیز قرآن
- ب) معرفی برتریها و برجستگیهای قرآن
-
قرآن کریم دارای محاسن منحصر به فرد ادبی، اخبار غیبی و نظماهنگی بدیع و بیمانند است. همچنین قرآن حاوی حکمتهای اجتماعی و نیز حقایق بنیادین هستیشناختی است که پس از قرنها پاسخگوی مسائل بشر است و در کتاب دیگری به این دقت و اتقان نیامده است. باید این برتریها به شکلی ساده برای عموم مردم و با روش علمی برای دانشمندان و دانشجویان تبیین شود.
-
-
-
- دو. ساخت آثار هنری برای شناساندن برتریهای قرآن و کمال فرهنگ قرآن
-
-
باید ساخت آثار هنری با مضمون نشان دادن کمال و برتری قرآن را در دستور کار قرار داد. براي مثال، لازم است برتریهای قرآن در هدایت یک قوم جاهل، ظالم و ظلمپذیر به سوی ایجاد یک تمدن پیشرو در علم و اخلاق، از طریق خلق آثار هنری اطلاعرسانی شود. همچنین میتوان جایگاه قرآن در برانگیختن افراد به شهادت و ایثار و ازخودگذشتگی را ضمن یک اثر هنری به نمایشگذاشت.
-
- روشهای اجرای اصل3 (تقویت و ارتقای حس کمالخواهی)
- الف) ارتقای افق نگاه مخاطب از میل به کمالات مادی ظاهری به کمالات برتر اخروی
- روشهای اجرای اصل3 (تقویت و ارتقای حس کمالخواهی)
خداوند در سوره آل عمران میل انسان به نعمتهای دنیوی را تقریر میکند؛ ولی برای نفس کمالخواه انسان پیشنهاد بهتری ارائه میدهد تا نگاهش را به کمالاتی والاتر از خواستنیهای دنیوی معطوف کند:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالْبَنينَ وَالْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعامِ وَالْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ$ قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَأَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّه (آل عمران: 14و15)؛ دوستىِ خواستنيها [ى گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار [ها] براى مردم آراسته شده؛ [ليكن] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست. بگو: «آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم؟ براى كسانى كه تقوا پيشه كردهاند، نزد پروردگارشان باغهايى است كه از زير [درختانِ] آنها نهرها روان است؛ در آن جاودانه بمانند، و همسرانى پاكيزه و [نيز] خشنودى خدا [را دارند] (فولادوند، 1418، ص51).
آموزههایی همچون زهد، قناعت و دوری از دنیا که در اسلام بسیار مورد توصیه و تأکید هستند نیز در راستای رغبت و توجه به کمال برتر و دوری از کمالات ظاهری دنیوی سفارش شدهاند. زهد همان تنفر از نقص و اعراض از کمال غیر حقیقی است و لذا بیرغبتی به دنیا از لوازم عشق به کمال مطلق است (امام خمینی، 1387، ص303). زهد، کلید توجه و نیل به خیرات و کمالات عالیه است: «جُعِلَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي بَيْتٍ، وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا؛ [اگر] تمام خوبیها در خانهای قرار داده شده [باشد]، کلید [رسیدن به همه] آن [خوبیها] زهد در دنیاست (کلینی، 1429، ص332).
-
-
- ب) تبیین اثر مثبت کمالات اخلاقی در پیشرفت فرد و جامعه
-
شکی نیست کمالاتی مثل نظم، علم، حلم، شجاعت و عفت پایههای پیشرفت هر فرد، گروه و تمدنی هستند. باید برای مخاطبین تبیین شود که با بینظمی یا بدون برخورداری از دانش و جسارت کافی اعضای یک اجتماع نمیتوانند خود و جامعه خود را به پیشرفت و رستگاری برسانند.
با رفع مشکلات مردم از طریق کمالات اخلاقی -همچون رأفت، شجاعت و سخاوت- نیز میتوان ایشان را به چنین کمالاتی علاقهمند کرد.
-
-
- ج) تبیین پیامدهای انحراف گذشتگان از کمالات اخلاقی و کمالخواهی اخروی
-
قرآن کریم و تاریخ بشر حاوی عبرتهای شگفتی است که با مراجعه و تدبر در آن میتوان عاقبت سستی و دوری از آرمانگرایی و کمالخواهی را مشاهده کرد.
-
-
- مبنای دوم: «گرایش به زیبایی»
-
هدف: جذب پایدار مخاطب به قرآن و نهادینهسازی فرهنگ آن با استفاده از گرایشهای فطری او.
مبنا: انسان گرایش فطری به زیبایی دارد و به آنچه حس زیباییاش را تأمین کند، علاقهمند میشود.
اصل1: رعایت اصل زیبایی وآراستگی در نهادینهسازی؛ برای ایجاد گرایش پایدار به فرهنگ قرآن باید فرهنگ قرآن با رعایت اصل زیبایی ارائه شود.
اصل2: برجستهسازی زیباییهای قرآن؛ برای ایجاد گرایش پایدار به قرآن باید با معرفی زیباییهای آن، قرآن را بهعنوان مصداق زیبایی به مخاطب شناساند.
مبنای فرعی: تأثیرپذیری گرایش به زیبایی از عوامل اجتماعی و ذهنی؛ گرایشهای فطری انسان، تحت تأثیر عوامل اجتماعی و ذهنی تغییر حالت میدهند و دچار قبض و بسط یا شدت و ضعف میشوند.
اصل3: حفاظت، تقویت و اعتلای گرایش به زیبایی؛ برای ایجاد گرایش پایدار به قرآن، باید ذائقه زیباییشناختی مخاطب حفاظت و تقویت شود و ارتقا یابد.
-
-
- توضیح مبنای اصلی (گرایش انسان به زیبایی)
-
گرایش به زیبایی یک گرایش طبیعی و وجدانی است که هرانسانی درون خود احساس میکند. با وجود اختلاف سلایق، زیباییدوستی یک حس مشترک در همه انسانهاست که در اصل آن اختلافی نیست. به تعبیر آیتالله جوادی آملی: فطرت انسان، خواه مشهور و خواه مستور، خواه مکشوف و خواه محجوب، غیر از بینش جمال، دید دیگری ندارد و غیر از گرایش به کمال منش دیگری نخواهد داشت (جوادی آملی، 1378، ص59). مصادیق اعلای زیبایی نیز غالباً مورد اقبال توده مردم هستند؛ ولی به طور کلی به دلیل تفاوتهای شخصیتی و تنوع سلایقِ انسانها، اختلاف نظرهایی درباره مصادیق زیبایی وجود دارد.
گرایش به زیبایی به سه بخش محسوس، خیالی و معقول تقسیم میشود (مطهرى، بيتا، ج22، ص476).
-
-
-
- اصل1: «رعایت زیبایی وآراستگی در نهادینهسازی»
-
-
رعایت اصل زیبایی با شناخت عناصر زیبایی پیوند تنگاتنگی دارد. رعایت زیبایی از یک سو به معنای رعایت و گنجاندن عناصر زیبایی در ارائه محتوای قرآن و تبلیغ فرهنگ قرآن است. از سوی دیگر باید عناصر زیبایی را در قرآن و فرهنگ قرآن یافت و با برجستهسازی این عناصر، فطرت زیباپسندِ مخاطب را مجذوب قرآن کرد. براي مثال، اگر- چنانکه خواهد آمد- تناسب را یکی از معیارهای زیباییبخش بدانیم، تناسب الفاظ و تناسب احکام اجتماعی قرآن نمونههایی از زیبایی ظاهری و باطنی قرآن هستند.
بنابراین شناخت عناصر یا معیارهای زیبایی - هرچند بحثی راهبردی نیست- اما تأثیر زیادی در اجرای این راهبرد دارد. گنجاندن هریک از عناصر زیبایی در گفتار و رفتار، مصداقی از رعایت اصل زیبایی [و یک روش مصداقی برای این راهبرد] است. با یادکرد عناصر زیبایی، روشهای اجرای اصل«زیبایی» نیز شناخته میشوند؛ زیرا پذیرش هریک از معیارهای زیبایی، پذیرش یک گزاره واقعنگر روشساز است که روش اجرای اصل «زیبایی» را مشخص میکند.
-
-
-
- الف) عناصر یا معیارهای زیبایی
-
-
فلاسفه از دیرباز نظریاتی درباره ملاکهای زیبایی ارائه کردهاند. اینکه زیبایی از دیرباز مورد توجه هنرمندان، نظریهپردازان و عموم مردم بوده، حاکی از فطری بودن گرایش به زیبایی است. ارسطو، «نظم»، «هماهنگی» و «اندازه مناسب» را از ویژگیهای اصلی هر شیء زیبا دانسته است (ارسطو، 1357، ص104و200). فلاسفه نوافلاطونی، معیار هماهنگی و تناسب را نمیپذیرند و زیبایی را واقعیتی روحانی و آسمانی میدانند (فلوطین، 1366، ص118). در فلاسفه سدههای میانی نظر توماس آکوئینی جالب توجه است؛ وی معتقد است «سه چز برای زیبایی ضروری است: کمال، تناسب، وضوح یا درخشش. بنابراین چیزهایی دارای رنگهای درخشان زیبا خوانده میشوند» (ربیعی و پازوکی، 1390، ص75).
البته اینها معیارهایی کلی برای زیباییاند و در عرصههای مختلف عناوین جزئیتری پیدا میکنند. مثلاً تناسب در حوزه شعر، عناوینی همچون وزن، عروض و قافیه پیدا میکند. برخی عناصر زیبایی شعر عبارتاند از: خوشآهنگی و موسیقی شعر (موسیقی شعر را میتوان تقسیم کرد به موسیقی بیرونی (وزن)، موسیقی کناری (قافیه)، موسیقی درونی، موسیقی معنوی (تضاد، تطابق، ایهام، مراعات النظیر)، توصیفات و تشبیهات ادبی، نوآوری، هماهنگی تصویر و عاطفه (دهقانی، 1395، ص205، 210 و217). برخی از عناصر زیبایی صدا عبارتاند از: ظرافت و لطافت، وقار و متانت، طنین و زنگ صدا، هیجان صدا و هماهنگی صدا با سخن. البته هماهنگی صدا با سخن را نمیتوان یک زیبایی صرفاً حسی دانست؛ زیرا حواس ظاهری [مانند چشم، گوش و بینی] تناسب لفظ و معنا را درک نمیکنند؛ لذا درشمار زیباییهایی است که قوه خیال آن را درک میکند (برای پیگیری دیگر عناصر زیبایی صدا، ر.ک: مصباحی طریقی، 1393، ص13-22). تنوع رنگ، تناسب رنگ، تقارن و بوی خوش را میتوان از دیگر مصادیق زیبایی حسی دانست.
معیارهای کلی پیشگفته [نظم، تناسب، کمال، درخشش]، معیارهایی برای زیباییهای خیالی و عقلی نیز هستند؛ مثلاً تناسب و هماهنگی، معیاری است که قوه خیال با درک انتزاعی آن از ترکیب لفظ و معنای یک شعر، حکم به زیبایی آن شعر میدهد. زیبایی شعر در واقع یک زیبایی حسی و تنها مرتبط با الفاظ نیست؛ بلکه بیشتر مرتبط با معانی الفاظ است (خیال بهعنوان قوهای که تجرید و تعمیم میکند و نسبتها را درک میکند، حکم به تناسب هیئت ترکیبی الفاظ و معانی و زیبایی شعر میدهد). در واقع معانی ذهنی چنان زیبا کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که روح انسان –ونه چشم و گوش او- را جذب میکنند (مطهری، بيتا، ج22، ص365). بنابراین «همينطور كه... تناسب يك عامل اساسى در پيدايش زيبايى حسى است، تناسب در امور معنوى و روحى نيز عامل جمال و زيبايى روحى است» (همان، ص591).
-
-
-
- ب) روشهای «رعایت زیبایی وآراستگی در نهادینهسازی»
-
-
يك. ارائه هنری آموزههای قرآنی
قالبهای هنری، ظرفیت بالایی برای گنجاندن عناصر زیباییشناختی و جذب حس زیباییدوستی مخاطب دارند. برای هماهنگی فرهنگسازی قرآنی با حس زیباییشناختی مخاطب میتوان -همچون قرآن- از روشهای هنری بهره جست.
باید یک محتوای والا که برخوردار از زیبایی و کمال عقلی است، به شکلی زیبا ارائه شود. هنرمند میتواند با کمک گرفتن از زیباییهای محسوس یا خیالانگیز، زیبایی معقول را به معرض نمایش بگذارد و واقعیت را – چنانکه هست- زیبا ارائه کند. در فیلمسازی، پویانمایی یا شعرسرایی میتوان حسن و زیبایی یک رفتار، یک حقیقت یا یک شخصیت را [که حُسن عقلی و زیبایی معقول است] با استفاده از فنون هنری به خوبی منتقل کرد.
برخی قالبهای هنری کارآمد برای «ارائه زیبای فرهنگ قرآن» عبارتاند از:
ـ هنرهای ادبی: شعر، نثر ادبی، داستان (رمان)، طنز؛
ـ هنرهای نمایشی: نمایش [اعم از سینما، سریال، تئاتر، تعزیه]، مستندسازی، پویانمایی؛
ـ هنرهای آوایی: سرود، آواز، آهنگسازی (هنرهای آوایی مخصوصی برای ارائه مفاهیم اسلامی وجود دارند که عبارتاند از: تواشیح، ترتیل و تجوید(قرائت)، تنغیم(صوت و لحن)، ابتهال و دعاخوانی، مداحی)؛
ـ هنرهای دیداری(تجسمی): خوشنویسی، نقاشی، نگارگری، عکاسی، گرافیک، معماری.
ترکیب قالبهای صوتی و تصویری و ارائه یک هنر تلفیقی نیز مؤثر است. پردهخوانی در گذشته ترکیبی از هنر نقاشی با بیان ادبی یا هنرهای آوایی بوده است. امروزه در فیلمسازی از تلفیق داستان با نمایش، آهنگ، آواز و پویانمایی، محصولات زیبا و تأثیرگذاری تولید میشود. ترکیب مداحی با شعر و داستان سرایی نیز ترکیبی آشنا و قدیمی است. تلفیق تصویر و گرافیک با سرود، تواشیح و مداحی نیز دارای جاذبه بالایی است.
دو. آراستگی ظاهری فرهنگسازان
برای مخاطبی که در فطرتش میل به زیبایی نهفته است، آراستگی و زیبایی ظاهری، جذابیتآفرین، و به همان میزان شلختگی و آلودگی نفرتانگیز است. لذاست که انسانها طبعاً تمایل بیشتری دارند که حرف خوب را از فردی آراسته و معطر بشنوند و بپذیرند.
پیامبران مهمترین و اثرگذارترین عناصر فرهنگ ساز در تاریخ بشرند که مستقیماً به انتخاب خداوند مبعوث شدند. رفتار پیامبران، آموزش عملی شیوه فرهنگسازی و تبلیغ است. امام صادق تأکید میکنند خوشبویی و آراستگی از سنتهای پیامبران بوده است (کلینی، 1429، ص190-192). تأکید بر عنوان نبی و مرسل، میتواند حاکی از نسبت بین آراستگی و وظیفه تبلیغی ایشان باشد.
پیامبر خدا خود را میآراست و از نظر پاکیزگی مورد توجه اهل زمان خود بود. آن حضرت پیش از سخنرانی، لباسهای زیبا و آراسته به تن میکرد:
ولقد لبس رسول اللّه جبّة صوف وعمامة صوف ثمّ خرج فخطب النّاس على المنبر، فما رأيت شيئا ممّا خلق اللّه تعالى أحسن منه فيها؛ پيامبر خدا جُبّه و عمامهاى پشمين پوشيد و رفت براى مردم سخنرانى كرد. من زيباتر از حالتى كه پيامبر در آن بود، در ميان آفريدههاى خداى متعال نديدم (طبرسی، 1412، ص36).
البته آراستگی در محدوده حلال و شرعی، مطلوب است و نفس زیبایی موضوعیت ندارد؛ بلکه طریقی برای نهادینهسازی آموزههای الهی است؛ بدیهی است نمیتوان با نقض دستورات اسلامی و اخلاقی، فرهنگ اسلامی را نهادینه کرد.
سه. زیباسازی فضاهای دینی و قرآنی
اگر فضای مسجد یا کلاس قرآن، معطر، منظم و تمیز باشد، زمینه برای حضور و سپس جذب معارف قرآنی فراهم میشود. آیات و روایات ذیل، نشانگر اهمیت آراستگی، زیبایی و عطرآگین بودن فضاهای دینی و نیز افرادی است که به آن مکان رفتوآمد دارند: «يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف: 31)؛ «أمَرَ رَسولُ اللّهِ أن تُبنَى المَساجِدُ، وأن تُطَيَّبَ وتُطَهَّر» (مسند الامام زید، 1966، ص154)؛ «تُحفَةُ المَلائِكَةِ تَجميرُ المَساجِد» (متقی هندی، 1397، ج7، 658).
چهار. توجه به اختلاف سلایق در زیباشناسی
افراد مختلف در تعیین مصداق زیباییهای ظاهری همنظر نیستند. هرچند معیارهایی کلان برای زیبایی تعریف شده که ادعا میشود مشترک بین نوع بشر است، لکن نمیتوان انکار کرد در موارد جزئی، سلایق انسانها بسیار متنوع و حتی متضاد است. براي مثال، رنگ یا طرح مورد پسند انسانهایی با شخصیت، خاستگاه و آداب و رسوم متفاوت، یکسان نیست. امروزه روانشناسان تلاش میکنند بر اساس رنگ و زیباییهای طبیعیِ دلخواه یک فرد، به ویژگیهای شخصیتی او پی ببرند.
اختلاف سلایق ممکن است ناشی از گروه سنی، جنسیت، تفاوتهای شخصیتی و تفاوت فرهنگی بین اقوام و نژادهای گوناگون باشد (در این بحث، اختلاف سلیقههای عرضی که ناشی از تبلیغات، ترفندهای رسانهای یا مدگرایی است، موردنظر نیست؛ چنین تفاوتهایی اصالت ندارند تا توجه به آن لزومی داشته باشد).بنابراین لازم است در حفظ آراستگی، ارائه هنری و زیباسازی فضاهای دینی، تا حد ممکن سلیقه مخاطب و فرهنگ عمومی رعایت شود. یکی از راههای احترام گذاشتن به اختلاف سلایق، تولید محتوا و محصولات هنری متنوع و ایجاد فضاهای زیبا برای گروههای مختلف است.
به طور خلاصه روشهای زیر پیشنهاد میشود:
احترام به سلیقه زیباییشناختی مخاطب در انتخاب و ارائه محتوا
قرآن کریم حقایق را در قالب داستان عرضه کرده که مورد پسند عامه مردم و کودکان و نوجوانان است. همچنین حاوی برخی نکات علمی است و اعجاز علمی آن برای دانشمندان و دانشجویان علوم تجربی شگفتانگیز است. درباره هستیشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و... نیز مطالب جالب توجهی برای علاقهمندانِ هرحوزه ارائه کرده است. ازاینرو قرآن حکیم، همیشه و برای همه گروهها تازگی دارد و جذاب است: «لانّ الله لم يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَلَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ، فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَعِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ زیرا خداوند قرآن را برای زمان خاص یا افراد خاصی نفرستاده است. بنابراین قرآن در هر زمانی نو و نزد همه گروهها تا روز قیامت تازه و باطراوت خواهد بود» (ابن بابویه، 1378، ج2، ص87).
احترام به سلیقه زیباییشناختی مخاطب در انتخاب روش هنری و تنظیم جزئیات کار هنری؛
احترام به سلیقه زیباییشناختی مخاطب در زیباسازی فضاهای دینی؛
احترام به سلیقه زیباییشناختی مخاطب در نوع پوشش و آراستگی.
احترام به سلیقه مخاطب به معنای توجه به جنسیت، گروه سنی، زمینههای فرهنگی و تفاوتهای شخصیتی در هر یک از موارد فوق است.
-
- روشهای اجرای اصل2: «برجستهسازی زیباییهای قرآن»
باید عناصر زیبایی را در قرآن و فرهنگ قرآن یافت و با برجستهسازی این عناصر، فطرت زیباپسندِ مخاطب را مجذوب قرآن کرد. براي مثال، گفته شد تناسب یکی از معیارهای زیباییبخش است. تناسب الفاظ(متقیزاده و دیگران، 1396، ص102) و تناسب احکام اجتماعی قرآن نمونههایی از زیبایی ظاهری و باطنی قرآن هستند که میتوان با جلب توجه مخاطب به آن وی را جذب زیبایی قرآن کرد (درباره زیبایی آوایی و تناسب الفاظ و نظماهنگ قرآن، ر.ک: سلطانی رنانی، 1385، ص205 – 225). عالمان قرآنی، برخی از وجوه تناسب و زیبایی منحصر به فرد احکام قرآن را ذیل بحثی با عنوان اعجاز تشریعی قرآن مطرح کردهاند (معرفت، 1410، ج6، ص212)؛ انسجام احکام قرآن و تناسب حقوق و تکالیف، از جمله محاسن(زیباییهای عقلی) احکام قرآناند (ابراهیمنژاد، 1389، ص142- 145). همچنین تناسب الفاظ قرآن با معانی، چینش منظم و متناسب الفاظ قرآن، و خوشآوایی و آهنگین بودن لغات و عبارات قرآن، نمونههایی از تناسب و زیبایی الفاظ قرآناند (الکواز و سیدی، ۱۳۸۶، ص۲۵۳ – ۳۲۷)، که فطرت زیباییدوست انسان را به قرآن جذب میکند.
-
-
- الف) برجسته کردن زیباییهای آوایی
-
این کار از طریق ضرباهنگ مناسب، وقف و ابتدای صحیح و بجا، و صوت و لحن زیبا ممکن است. برجستهسازی تناسب و زیبایی الفاظ قرآن نیز به چند شکل ممکن است، از جمله:
هماهنگ ساختن ضرباهنگ تلاوت با الفاظ قرآن؛
تلاوت آهنگین با استفاده از ظرفیت آهنگین الفاظ قرآن.
-
-
- ب) نشان دادن زیباییهای بیانی
-
قرآن کریم دارای بیانی زیبا و بدیع است که حتی غیرمسلمین را مجذوب خود میکند. میتوان از طریق آشنا ساختن فرد با آرايههاي ادبی قرآن و توصیفات و داستانهای قرآنی، زیباییهای بیانی قرآن را در معرض دید و درک مخاطب قرار داد.
بدین منظور آشنایی با زبان عربی و آموزش علوم ادبی و بلاغی بسیار راهگشاست؛ زیرا برخی از محاسن ادبی قابل برگردان نیست و با مطالعه ترجمه چندان حس نمیشود (آرام، 1382، ص74-75).
-
-
- ج) شناساندن زیباییهای محتوایی
-
قرآن کریم حاوی حکمتهای اخلاقی و مطالب علمی عمیقی است. قرآن مشکلات گوناگون دنیوی و اخروی انسان را به طرز بدیعی ریشهیابی میکند که برای تحلیلگران مسائل اجتماعی، روانی و سیاسی میتواند بسیار جالب توجه باشد. زیبایی و کمال محتوای قرآن تا حدی است که دانشمندان وجود حکمتهای زیبا و مطالب اخلاقی را یکی از وجوه اعجاز و برتری قرآن برشمردهاند (بلاغی، بيتا، ج1، ص14) و مقالات و کتابهای متعددی درباره زیبایی معجزگون احکام تربیتی قرآن نگاشته شده است (درباره اعجاز تربیتی و شناسایی مصادیق زیباییهای محتوای قرآن، ر.ک: رجب، 2006م؛ رضایی اصفهانی، 1390، ص91- 108).
درک زیباییهای محتوای قرآن برای ناآشنایان با زبان عربی آسانتر از درک زیبایی بیانی و آوایی است و در ذهن و اندیشه مخاطب اثرگذارتر است. لذا ارائه و تبیین محاسن محتوایی قرآن، روشی نافذتر و فراگیرتر برای نهادینهسازی فرهنگ قرآن در عموم مخاطبین است.
-
- اصل3: «تقویت و اعتلای ذائقه زیباییشناختی»
این اصل، مبتنی بر مبنای «اثر پذیری گرایش به زیبایی از عوامل اجتماعی و ذهنی» است. توضیح آنکه گاه انسان تحت تأثیر شرایط اجتماعی یا ذهنیتهایی ـ متأثر از پیشامدهای بیرونی ـ قرار دارد که درک وی را محصور میکنند و اجازه نمیدهند زیبایی که نوع انسان در حالت طبیعی از آن حظ میبرد را حس کند و درک نماید. براي مثال، کسی که از دریا خاطره غرق شدن مادرش را در ذهن دارد، نمیتواند چنان بهره و لذتی از نظاره زیبایی دریا ببرد که انسان نوعاً از آن محظوظ میگردد. همین طور، دو شخص که آگاهی و اطلاعات ادبی یکسانی ندارند، در مواجهه با شعر حافظ لذتی یکسان نمیبرند و هر دو به یک اندازه زیبایی و ظرافتهاي آن را درك نمیکنند (حسین پور و دیگران، 1392، ص22). این مسئله به طور گستردهتری درباره رسانههایی که شبانهروز برای مخاطبین خود ذهنیت و خاطره میسازند، صدق میکند. غیرمسلمانی که در دنیای شهوتمدار غرب پرورش یافته و آخرین خاطرهاش از اسلام مربوط به بمبگذاریها و سربریدنهای بیرحمانه است، نگاهش به زندگی و نیز به اسلام چنان دستخوش تحریف شده و چارچوب باطل یافته است که انتظار نمیرود درک درستی از زیباییهای برخی احکام سختگیرانه اسلامی [مثل سنگسار، قصاص، حکم محارب و مرتد، جزیه و جهاد] پیدا کند. دشمنان اسلام در یک راهبرد رسانهای دقیق، سعی دارند خاطرههای بد و نفرتانگیزی از اسلام جهادی و انقلابی در مخاطب خود ایجاد کنند تا زیباییهای اسلام ناب محمدی شناخته نشود.
باید با ایجاد ذهنیت مثبت نسبت به زیباییهای واقعی (از طریق آموزش خانوادگی، دولتی و رسانهای) ذائقه مخاطب را برای درک زیباییهای فرهنگ قرآن و گرایش به آن مهیا کرد. برای حفظ حس زیباییشناختی مخاطب، باید در فضای رسانهای محصولات هنری جذاب و منطبق با فرهنگ اسلامی بر محصولات بیگانه غلبه داشته باشد. در بخش ایجابی باید محصولات هنری اسلامی تولید، عرضه، بازاریابی، تبلیغ و تمجید شوند. در بخش سلبی باید از هجوم محصولات غیراسلامی جلوگیری گردد و عوامل آن توبیخ و مجازات شوند؛ همچنین تولیدات ضدفرهنگی بیگانه باید تقبیح شوند و مورد نقد اسلامی، اخلاقی و هنری قرار بگیرند.
بنابراین، اگر با هنرمندی، فضای رسانهای و اجتماعی مناسب ایجاد شود، استعدادهای ذاتی انسان برای درک زیبایی حقیقی و نیل به زیبایی والا، مجال شکوفایی خواهد یافت (همان، ص24). درواقع با استفاده از هنر متعالی، میتوان مردم را به سمت درک زیباییهای والا هدایت کرد.
تقلیل زیبایی به زیباییهای محسوس یا جذابیتهای جسمی و جنسی نیز نمونهای دیگر از نگاه محدود و حداقلی به این گرایش عالی به دلیل چارچوبهای غلط ذهنی است. مادیگرایی، با گرفتار کردن انسان در بند محسوسات باعث میشود زیباییهای خیالی و عقلی نادیده گرفته شوند و تنها برخی زیباییهای کوچک حسی مورد توجه افراطی قرار بگیرند. این قبض ناروای گرایش گسترده و مبسوط انسان به زیبایی است که تعادل حس زیباییشناختی را برهم میزند و زندگی را نازیبا میسازد؛ زیرا فرد، زیباییهای اطراف خود را به دلیل عینک سیاه دنیادوستی و مادیگرایی تشخیص نمیدهد و رضایت خاطر و آرامش خود را ازدست میدهد: «الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُكْثِرُ الْهَمَّ وَالْحُزْنَ وَالزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا يُرِيحُ الْقَلْبَ وَالْبَدَن» (ر.ک: ابن بابويه، 1362، ج1، ص73).
قرآن کریم به درک حسی مخاطب احترام ميگذارد و در توصیف بهشت، پاداشهای لذتبخشی از جنس محسوسات مجرّب به نیکوکاران وعده داده است: «كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وأُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً ولَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ (بقره: 25)؛ هرگاه ميوهاى از آن روزىِ ايشان شود، مىگويند: «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزىِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت» (فولادوند، 1418، ص5).
لکن برترین پاداش، پاداشی عقلی و غیرحسی است: «ورِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُو الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (توبه: 72). در دعای کمیل نیز بدترین عذاب که تحملناپذير است، فراق خدا و دوری از دوستان خدا و نظر لطف الهی دانسته شده است: «فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ... وَفَرَّقْتَ بَيْنِي وَبَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَأَوْلِيَائِكَ، فَهَبْنِي يَا إِلَهِي... صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ؟ وَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِكَ؟» (طوسی، 1411، ج2، ص847).
امروزه به دلیل غلبه نگاه مادی، توجه به زیباییهای حسی معطوف، و از زیباییهای غیرحسی منحرف شده است؛ اما درک زیباییهای قرآن برای یک فرد مادیگرا که در عالم محسوسات گرفتار شده و چشم عقل و دلش فراتر از آن را نمیبیند، دشوار است.
-
-
- الف) روشهای اجرای اصل «تقویت و اعتلای ذائقه زیباییشناختی»
- يك. حفاظت از ذائقه زیباییشناختی از کودکی
- الف) روشهای اجرای اصل «تقویت و اعتلای ذائقه زیباییشناختی»
-
حس زیباییشناختی تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار میگیرد. لازم است این حس، پیش از شکلگیری شخصیت فرد و در کودکی بهصورت مناسب جهتدهی شود تا پس از تکوین صحیح، در مقابل زشتیهای زیبانما مقاوم بماند.
-
-
-
- دو. ایجاد ذهنیت مثبت و خاطرههای خوش از قرآن (خاطرهسازی و ایجاد ذهنیت مثبت)
-
-
با توجه به تأثیر عوامل بیرونی بر حس زیباییشناختی، افرادی که از مواجهه با قرآن خاطرات خوبی در ذهن ندارند، در پذیرش و درک زیباییهای قرآن دچار مشکل و از آن دلزده میشوند. براي نمونه، تجربه دکتر طه حسین نویسنده مصری در این باره خواندنی و شنیدنی است (ر.ک: خوشمنش، 1389، ص61 – 69).
ایجاد ذهنیت مثبت میتواند از طریق تحریک حس زیباییشناختی و نیز سایر گرایشهای فطری بشر انجام گیرد. ارائه و بیان زیبای قرآن، تشویق و تکریم افراد مأنوس با قرآن، خوشرفتاری مربیان قرآن و ایجاد فضای شاد قرآنی برای کودکان، از جمله روشهای خاطرهسازی و ایجاد ذهنیت مثبت به قرآن در مخاطبین است.
-
-
-
- سه. پرهیز از زیباییهای غیرواقعی
-
-
علاقهمند کردن مخاطب به فرهنگ قرآن – درحالی که فرهنگهای بیگانه را جذاب نشان میدهند- در صورتی عملی است که هم قرآن زیبا نشان داده شود و هم غیر آن را با تبلیغات پرحجم و پوشالی زیبا نشان ندهند.
گاهی گرایش به یک چیز مقتضای فطرت زیباشناس بشر نیست؛ ولی شیاطین انس و جن با تسویل و تزیین و تزویر، انسان را فریب ميدهند و به آن علاقهمند میکنند: «وزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ» (نمل: 24).
بنابراین پیشنهاد میشود فرهنگسازان برای نجات دادن انسانها از دام زشتیهای زیبانما اقدامات زیر را انجام دهند:
1. پیشگیری از انتشار و دسترسی به محصولات فرهنگی فریبنده و گمراه کننده
در دین اسلام خرید و فروش، انتشار، نگهداری، مطالعه و تعلیم کتب ضالّه ممنوع است؛ نگهداری و مطالعه آن تنها در صورتی جایز است که فایده مهمی ـ مانند نوشتن ردیه بر آن یا حفظ جان مؤمن ازباب تقیه- داشته باشد (شهید ثانی، 1410، ج3، ص212).
این پیشگیری مانند جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر در جامعه است. کسی تردید ندارد با وجود دسترسی آسان به مواد مخدر، هدایت و به راه آوردن یک فرد معتاد بسیار دشوار، بلکه غیرممکن است؛ درواقع نخستين گام برای ترک اعتیاد، دور ریختن مواد مضر توسط فرد معتاد و دوری از آنهاست. تخدیر روح نیز از این قاعده مستثنا نیست و باید ابتدا چشم و گوش و دل بر مواد زیانبار و فریبنده بسته شود تا زیبایی واقعی درک گردد.
2. پردهبرداری از فریبندگی و زشتی باطنی زیباییهای دروغین
خداوند در قرآن با اجرای همین روش، مردم را از دنیا برحذر داشته است:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَفِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوانٌ وَمَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور(حدید: 20)؛ بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد؛ سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى؛ آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنياپرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست(فولادوند، 1418، ص540).
خداوند در این آیه میپذیرد که دنیا سرگرم کننده و زیباست؛ ولی آن را بسان گیاهی میداند که زرد و پژمرده میشود و زیباییاش گذرا و نابودشدنی است. با اینکه زیبایی دنیا اصیل و ماندگار نیست، ولی انسان فریب خورده آن را ماندگار میپندارد.
آگاهیبخشی سبب میشود بسیاری از کارها یا کالاهای به ظاهر زیبا، دیگر برای مخاطب جذابیتی نداشته باشند. اگر آگاهیبخشی پیش از آن باشد که فرد به دنیای فریبنده خو بگیرد، تأثیر بیشتر و ماندگارتری دارد. از همینرو توصیه میشود فرهنگسازی در سنین کودکی انجام شود.
3. در دسترس قرار دادن محصولات فرهنگی زیبا و متنوع بر اساس فرهنگ اسلامی
ارائه هنری آموزههای قرآن کمک میکند آثار فرهنگی و هنری مناسب در اختیار مخاطبین قرار گیرد و جایگزین محصولات فرهنگی بیگانه شود. این کار با الهام گرفتن از قرآن و حدیث و پشتیبانی از نیروهای ارزشی در فضای رسانه و هنر میسر میشود.
-
- نتیجهگیری
فرهنگ قرآن عبارت از جهانبینی، باورها، ارزشها و رفتارهایی است که در قرآن بهعنوان کتاب آسمانی مسلمین تجلی یافته و مرادف با فرهنگ اسلامی است.
نهادینهسازی فرهنگ قرآن به معنای حاکم کردن باورها و ارزشهای اسلامی بر ذهن و عمل فرد است. مؤثرترین روش برای نهادینهسازی، روشی است که مبتنی بر گرایشهای فطری و نهادینه شده در همه انسانها ارائه شود.
انسان فطرتاً به «کمال» و «زیبایی» گرایش دارد. با اجرای راهبردها و روشهای یادشده در این پژوهش میتوان با تحریک حس کمالخواهی و زیباییدوستی مخاطب، او را جذب باورها و ارزشهای قرآنی نمود تا زمینه برای تثبیت کامل فرهنگ قرآن در وی فراهم گردد.
با توجه به «عشق انسان به کمال مطلق»، بر فرهنگسازان و مربیان قرآنی لازم است راهبردهای «تبیین کمالبخشی فرهنگ قرآن»، «معرفی کمالات قرآن و فرهنگ قرآن» و «تقویت و ارتقای حس کمالخواهی» را مورد توجه قرار دهند و از طریق روشهای ارائه شده به اجرا بگذارند.
همچنین بر مبنای «گرایش انسان به زیبایی» باید برای نهادینه شدن باورها و ارزشهای قرآنی، اصول «رعایت زیبایی و آراستگی در نهادینهسازی»، «برجستهسازی زیباییهای قرآن» و «تقویت و اعتلای ذائقه زیباییشناختی» مورد توجه باشد و طبق روشهای برگرفته از هر اصل عمل شود.
برآیند این الگو، ایجاد شناخت و گرایشی در مخاطب است که موجب پذیرش باورها و عمل به ارزشهای قرآنی و اسلامی است.
- آرام، محمدرضا، 1382، «ترجمهناپذيري قرآن كريم»، پیام جاویدان، ش1، 1382، ص74- 87.
- ابراهیمنژاد، محمدرضا، 1389، «اعجاز تشريعي قرآن»، آینه معرفت، ش 24، ص 135-160.
- ابن بابويه (شیخ صدوق)، محمد بن على، 1398ق، التوحید، تحقیق: هاشم حسينى، قم، جامعه مدرسين.
- ـــــ ، 1362، الخصال، تحقیق: علىاكبر غفاری، قم، جامعه مدرسين.
- ـــــ ، 1378ق، عيون أخبار الرضا، تهران، جهان.
- ابن سینا، ابوعلی، 1391، التعلیقات، مقدمه، تحقیق و تصحیح: سیدحسین موسویان، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
- ابن فارس، احمد، بيتا، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، مكتب الاعلام الاسلامي.
- ابن منظور، محمد بن مكرم، بيتا، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار صادر.
- ارسطو، 1357، فن شعر، ترجمه عبدالحسین زرینکوب، تهران، امیرکبیر.
- امام خمينى، روح الله، 1387، شرح چهل حديث (اربعين حديث)، چ بيستم، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى.
- باقری، خسرو، 1389، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران (اهداف، مبانی و اصول)، چ دوم، تهران، علمی فرهنگی.
- بحرانی، سیدهاشم، 1374، البرهان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه بعثة.
- بلاغى، محمدجواد، بيتا، آلاء الرحمن في تفسير القرآن، تحقیق واحد تحقیقات اسلامی بنياد بعثت، قم، وجدانى.
- جوادی آملی، عبدالله، 1378، فطرت در قرآن، قم، اسراء.
- حر عاملى، محمد بن حسن، 1380، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية، چ سوم، تهران، دهقان.
- حسینپور، داود و ديگران، 1392، «تحلیل مناسبات ادراکات زیباییشناختی و تربیت و تبیین مبانی و اصول تربیت زیباییشناختی از دیدگاه شهید مطهری و علامه جعفری»، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، ش 21.
- خوشمنش، ابوالفضل، 1389، حمل قرآن، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- دهخدا، علیاکبر، 1359، لغتنامه دهخدا، تهران، تهران.
- دهقانی، ناهید، 1395، «نگاهی به عناصر زیباییشناسانه در هفتپیکر نظامی»، فنون ادبی، سال هشتم، ش3.
- ربیعی، هادی؛ پازوکی، شهرام، 1390، «مفهوم زیبایی نزد توماس آکوئینی»، اندیشه دینی، ش40.
- رجب، مصطفی، 2006م، الاعجاز التربوی فی القرآن الکریم، اردن، جدارا للکتاب العالمی.
- رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1390، «بررسی اعجاز تربیتی قرآن»، قرآن و علم، ش 9.
- سلطانی رنانی، مهدی، 1385، «درآمدی بر ابعاد اعجازی و زیباشناختی نظماهنگ قرآن»، پژوهشهای قرآنی، ش45.
- سید رضی، محمد بن حسین، 1379، نهج البلاغه، چ ششم، ترجمه و شرح علینقی فیضالاسلام، تهران، فقیه.
- شاهآبادی، محمدعلی، 1386، رشحات البحار، ترجمه زاهد ويسى، تهران، پژوهشكده فرهنگ و انديشه اسلامى.
- شهيد ثانى، زينالدين بن على، 1410ق، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، حاشیه سیدمحمد کلانتر، قم، داورى.
- طبرسى، حسن بن فضل، 1412ق، مكارم الاخلاق، چ چهارم، قم، شريف رضى.
- طوسى، محمد بن الحسن، 1411ق، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشيعة.
- فقیهی، علینقی؛ نجفی، حسن، 1395، «جایگاه گرایشهای فطری در تعلیم و تربیت اسلامی از منظر علامه طباطبایی»، معرفت، ش 223.
- فلوطین، 1366، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی.
- فولادوند، محمدمهدى، 1418ق، ترجمه قرآن، چ سوم، تهران، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى.
- کواز، محمدکریم؛ سیدی، حسین، 1386، سبکشناسی اعجاز بلاغی قرآن، تهران، سخن.
- کوئن، بروس، 1379، مبانی جامعهشناسی، چ یازدهم، ترجمه و اقتباس: غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران، سمت.
- كلينى، محمد بن يعقوب، 1429ق، الکافی، قم، دار الحديث.
- متقیزاده، عیسی و ديگران، 1396، «زیباییشناسی ضرباهنگ در سورههای نازعات و تکویر»، پژوهشهای قرآنی، سال پنجم، ش 1، ص 101-127.
- متقی هندی، حسامالدين، 1397ق، كنز العمّال فى سنن الأقوال و الأفعال، بيروت: مكتبة التراث الإسلامى.
- زيد بن على بن الحسين، 1966م، مسند الإمام زيد (مسند زيد)، بيروت، دار مكتبة الحياة.
- مشكينى اردبيلى، على، 1381، ترجمه قرآن، چ دوم، قم، الهادى.
- مصباح یزدی، محمدتقی، 1384، به سوی خودسازی، چ چهارم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مصباحی طریقی، شیرین، 1393، «بررسی تعامل ارزشهای زیباییشناسانه صوت و تصویر بر مخاطب»، مطالعات رسانهای، ش 25، ص13-22.
- مطهری، مرتضی، بيتا، مجموعه آثار، قم، صدرا.
- معرفت، محمدهادى، 1410ق، التمهيد في علوم القرآن، چ سوم، قم، مرکز مدیریت حوزه علميه قم.
- معین، محمد، 1375، فرهنگ فارسی، چ نهم، تهران، چاپخانه سپهر.
- ملاصدرا، محمد ابن ابراهیم، 1360، شواهد الربوبیة، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- ندایی، مژگان، 1378، «گونهشناسی فرهنگ سازمانی»، مصباح، ش31.