قرآن شناخت، سال سوم، شماره اول، پیاپی 5، بهار و تابستان 1389، صفحات 145-

    هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!

    نویسندگان:
    محمدکاظم شاکر / *استاد - دانشگاه علامه طباطبائی / mk_shaker@yahoo.com
    چکیده: 
    از زمان نزول قرآن تاکنون مخالفان اسلام کوشیده اند تا آن را ساختة ذهن بشر و برگرفته از منابع پیشین معرفی کنند. فرضیة اقتباس داستان های قرآن از متون ادیان گذشته یکی از زمینه های فعالیت خاورشناسان بوده است. آنها علاوه بر اتهام اقتباس، گاهی پیامبر را به خطای تاریخی نیز متهم کرده اند. حکایت هامان از این دست است. مدعیان خطای تاریخی قرآن برآن اند که پیامبراکرم(ص) بر اثر سوء برداشت از منابع یهودی، هامان وزیر خشایارشا را با وزیر فرعونِ معاصر حضرت موسی علیه السلام(ع) اشتباه گرفته است. این فرضیه به دلایل متقن مردود است؛ بسیاری از محققان، کتاب اِستِر را که وزیر خشاریارشا بودن هامان در آن مطرح شده اثری افسانه ای دانسته اند. از سوی دیگر، محتوای گزارش قرآن از هامان هیچ مشکلی با واقعیات تاریخی ندارد، بلکه تحقیقات باستان شناسی ـ که خود غربی ها انجام داده اند ـ شواهد محکمی در تأیید تاریخی بودن هامان و تعلق او به دربار فرعون در عهد موسی را به ثبت رسانده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Full Text:
    متن کامل مقاله: 

    ، سال سوم، شماره اول، پیاپی 5، بهار و تابستان 1389، صفحه 145 ـ 164

    Quran Shinakht, Vol.3. No.1, Spring & Summer 2010

    محمد کاظم شاکر* / محمدسعید فیاض**

    چکیده

    از زمان نزول قرآن تاکنون مخالفان اسلام کوشیده اند تا آن را ساختة ذهن بشر و برگرفته از منابع پیشین معرفی کنند. فرضیة اقتباس داستان های قرآن از متون ادیان گذشته یکی از زمینه های فعالیت خاورشناسان بوده است. آنها علاوه بر اتهام اقتباس، گاهی پیامبر را به خطای تاریخی نیز متهم کرده اند. حکایت هامان از این دست است. مدعیان خطای تاریخی قرآن برآن اند که پیامبراکرم(ص) بر اثر سوء برداشت از منابع یهودی، هامان وزیر خشایارشا را با وزیر فرعونِ معاصر حضرت موسی علیه السلام(ع) اشتباه گرفته است. این فرضیه به دلایل متقن مردود است؛ بسیاری از محققان، کتاب اِستِر را که وزیر خشاریارشا بودن هامان در آن مطرح شده اثری افسانه ای دانسته اند. از سوی دیگر، محتوای گزارش قرآن از هامان هیچ مشکلی با واقعیات تاریخی ندارد، بلکه تحقیقات باستان شناسی ـ که خود غربی ها انجام داده اند ـ شواهد محکمی در تأیید تاریخی بودن هامان و تعلق او به دربار فرعون در عهد موسی را به ثبت رسانده است.

    کلیدواژه ها: قرآن و خاورشناسان، هامان، کتاب استر، شبهات خاورشناسان، قرآن و کتاب مقدس

     

    مقدمه

    پیش از بیان مسئله و ذکر پیشینة تحقیق در موضوع مورد بحث، مناسب است که خواننده با گزارش کتاب مقدس و قرآن دربارة شخصیتی که در این دو کتاب با نام هامان1 آمده است، به اختصار آشنا شود. نام هامان شش بار در قرآن مجید ذکر شده است (ر.ک: قصص: 6، 8 و 38؛ عنکبوت: 39؛ مؤمن: 24 و 36). در هر شش مرتبه نام وی پس از نام فرعون آمده و از برخی آیات برمی آید که او از مقامات عالی رتبه در دستگاه فرعون بوده است؛ چراکه قرآن سپاهیانی را به آن دو نسبت داده است (ر. ک: قصص: 6 و 8). همچنین در دو آیه از هامان و قارون در کنار فرعون یاد شده است (ر.ک: عنکبوت: 39؛ مؤمن: 23-24) که نشان می دهد این دو نیز مانند فرعون دارای مقامی عالی بوده اند و در ادارة کشور و رهبری مردم نقش بالایی داشته اند، به طوری که مخاطب موسی فقط فرعون نیست، بلکه او به همراه معجزاتش به سوی فرعون، هامان و قارون فرستاده شده است (ر.ک: عنکبوت: 39؛ مؤمن: 23-24). با این همه، او در رده ای پایین تر از فرعون بوده؛ چون فرعون به او دستور می داده است (ر.ک: قصص: 38؛ مؤمن: 36). با این حال قرآن به مقام خاصی چون وزارت برای او تصریح نکرده است. از اینکه سپاهیانی به او و فرعون نسبت داده شده و نیز از اینکه فرعون به او دستور داده برای او بنایی مرتفع بسازد تا به وسایلی دست یابد و از خدای موسی خبر گیرد (ر.ک: قصص: 38؛ مؤمن: 36)، معلوم می شود که او در امور لشکری و کشوری صاحب منصب بوده است. از این رو، بسیاری از مفسران از محتوای این آیات استنباط کرده اند که هامان، سِمَت وزیر و مشاور اعظم فرعون زمان حضرت موسی(ع) را داشته است.2 با این حال، شیخ طوسی وزیر بودن هامان برای فرعون را با لفظ «قیل» آورده که نشان از قوی نبودن این نظر در نزد اوست.3

    برخی از خاورشناسان کوشیده اند تا «هامان»ی را که در قرآن ذکر شده بر یکی از شخصیت های کتاب مقدس تطبیق کنند. در کتاب مقدس، هامان یکی از شخصیت های کتاب اِستِر4 است که هفدهمین کتاب در مجموعه عهد عتیق است. مطابق این کتاب، خشایارشا از همسر خود، ملکه وشتی5، به سبب حاضر نشدن در یک ضیافت ملوکانه خشمگین می شود و به جای او استر را که یک دختر یهودی بود، به همسری برمی گزیند. مُردخای6، پسرعموی استر، که قیم او نیز بوده است، به وی نصیحت می کند که یهودی بودنش را از مردم پنهان سازد. خشایارشا رئیس الوزرایی به نام هامان داشته که مردی متکبر بوده و از همه انتظار داشته تا در برابرش تعظیم کنند. هنگامی که مردخای از تعظیم در برابر او امتناع می ورزد، هامان سخت خشمگین می شود و در صدد انتقام از او برمی آید. او پادشاه را تحریک می کند تا دستور قتل عام یهودیان را صادر کند. پادشاه، غافل از یهودی بودن استر، دستور را صادر می کند. هامان فوری دست به کار می شود و یک چوبة دار برای اعدام مردخای تهیه می کند. مردخای برای استر پیغام می فرستد و او را از موضوع آگاه می سازد. استر جان بر کف می نهد و به پادشاه اعلام می دارد که یهودی است و بنابراین، جزو کسانی است که مطابق فرمان شاه باید اعدام شود. پادشاه چنان عصبانی می شود که دستور می دهد هامان را روی چوبه داری که برای مردخای تهیه کرده بود اعدام کنند. سپس مردخای را به جای هامان به مقام رئیس الوزرائی برمی گزیند.7

    از آنچه گذشت معلوم شد هامان نام مشترکی است که در قرآن و عهد عتیق در دو داستان مختلف، با دو فرهنگ، تمدن و آیین متفاوت و با فاصله ای در حدود هزار سال، به کار رفته است. برخی از خاورشناسان و دانشمندان آگاه به کتاب مقدس این ادعا را طرح کرده اند که در دربار فرعون چنین شخصیتی وجود نداشته است، بلکه حضور او در داستان موسی و فرعون صرفاً یک اشتباه تاریخی از سوی حضرت محمد(ص) است که او را از داستان کتاب استر در عهد عتیق به داستان موسی و فرعون برده است! به راستی آیا هامان شخصیتی تاریخی در عهد خشایارشا بوده است؟ آیا امکان ندارد که هامان شخصیتی تاریخی در دربار فرعون بوده باشد؟ ما در این مقاله در صددیم به اثبات برسانیم که هامانِ قرآنی با واقعیت های تاریخی و منابع باستان شناسی تأیید می شود و به عکس، هامانِ عهد عتیق و برخی دیگر از شخصیت های مذکور در داستان هامان در کتاب استر، شخصیت های خیالی و افسانه ای هستند و نام آنها وامدار نام برخی خدایان بابِلیان و عیلامیان است. و تمدن های بابِل و عیلام نیز به احتمال زیاد این نام ها را از مصریان اخذ کرده اند.

    فخر رازی ذیل آیة 36 سورة مؤمن به اشکال یهودیان در مورد هامان در قرآن پاسخ می دهد. او دربارة اشکال می گوید: یهودیان می گویند کسانی که تاریخ بنی اسرائیل و فرعون را بررسی کرده اند اتفاق نظر دارند که در زمان موسی و فرعون شخصی به نام هامان وجود ندارد، بلکه او مدت ها بعد از این دوران بوده است، بنابراین، قول به وجود هامان در زمان فرعون یک خطای تاریخی است. اشکال کنندگان افزوده اند که کسی نباید بگوید وجود شخصی در زمان متأخر مانع از آن نیست که شخص دیگری با همان نام در زمانی قدیم تر وجود داشته باشد؛ زیرا اگر در زمان فرعون چنین شخصی بوده، چون موقعیت بالایی در حکومت داشته است باید شناخته شده باشد. مستشکلان در ادامه به ذکر مثالی پرداخته اند و آن اینکه همه می دانند شخصی مانند ابوحنیفه سال ها بعد از پیامبر اسلام(ص) بوده است، حال اگر کسی ادعا کند که ابوحنیفه در زمان پیامبر اسلام(ص) بوده است و بعد هم مدعی شود که ابوحنیفة معروف غیر از آن ابوحنیفه است که در زمان پیامبر اسلام بوده، کسی این ادعا را نمی پذیرد. فخر رازی پس از بیان مفصل این اشکال، به اختصار به پاسخ می پردازد. وی می گوید: زمان بسیار طولانی از عهد موسی و فرعون می گذرد و اطلاعاتی که از آن زمان به ما رسیده بسیار مضطرب و نامطمئن است. از این رو نمی توان در این مورد به قول اهل تاریخ اعتماد کرد؛ بنابراین، اخذ به سخن خداوند در قرآن اولی است. وی در ادامه مقایسة وضع هامان با مثال ابوحنیفه را قیاس مع الفارق می داند؛ چراکه عهد ابوحنیفه و عصر پیامبر بسیار به ما نزدیک است و اطلاعات ما از این دوران مشوش نیست.8

    ملاحظه می شود که جواب فخر رازی در آنجا که می گوید اعتماد به سخن خداوند در قرآن اولی است، با پیش فرض ما مسلمانان پذیرفته است، اما غیرمسلمانانی را که به قرآن اعتقادی ندارند قانع نمی کند. البته مضبوط نبودن تاریخ دوران موسی و فرعون درست است و کسی نمی تواند به صرف نیافتن نام هامان در منابع مربوط به زمان فرعون، وجود او را منکر شود؛ چون حقیقت آن است که اطلاعات موجود و موثق از آن دوران بسیار اندک است. آیت الله معرفت نیز در کتاب شبهات و ردود به این موضوع پرداخته اند.9

    در این پژوهش ضمن بهره گیری از تحقیقات انجام شده، با روش تحلیل تاریخی ادعاهای مطرح شده از سوی مستشرقان رد و دیدگاه قرآن اثبات شده است. از این رو بر دو نکته در داستان هامان تأکید می کنیم: یکی کالبد شکافی کتاب استر و ارائة شواهدی که حکایت از آن دارد که هامانِ عهد عتیق شخصیتی تاریخی نیست، و دیگری ارائة ادله و شواهدی بر این که هامانِ قرآن شخصیتی تاریخی مربوط به عصر موسی و فرعون است.

    سخن مدعیان اشتباه تاریخی در قرآن

    مدعیان اشتباه تاریخی در قرآن، هامان پسر همداتای10 را شخصیتی می دانند که از نظر تاریخی نخستین بار در کتاب اِستِر – و به عنوان وزیر خشایارشا، شاه ایران (460- 486 قبل ازمیلاد)- از او یاد شده است. حوادث کتاب استر از نظر تاریخی مربوط به حدود 1100 سال پس از زمان فرعون است. آنها این سؤال را طرح می کنند که چگونه هامان به قرآن راه یافته است؟ خاورشناسان مدعی اند پیامبر نام او را در کنار قارون دیده و به اشتباه تصور کرده او هم عصر قارون و موسی بوده و بر همین اساس نام او را در کنار فرعون معاصر موسی در قرآن وارد کرده است. محققان غربی نتوانسته اند هویت تاریخی هامان در قرآن را درک کنند و لذا بر آن اساس نتیجه می گیرند که محمد مطالبی از کتاب مقدس شنیده یا خوانده ولی دچارسوء فهم شده و هامان وزیر خشایارشا را با وزیر فرعون اشتباه گرفته است.

    اسقف لودویکو ماراچی11، (1612ـ1700) دومین مترجم قرآن به زبان لاتین12، به این موضوع اشاره کرده است. او می گوید: «محمد داستان های مقدس را مخلوط کرده است. او هامان را وزیر فرعون دانسته، در حالی که در حقیقت او وزیر خشایارشا بوده است».13

    جورج سیل14 مترجم قرآن به زبان انگلیسی، نیز در ترجمة خود از قرآن همین ادعا را طرح می کند.15

    تئودورنولدکه16، زبان شناس آلمانی، نیز در مقاله ای که سال 1891م در دائرة المعارف بریتانیکا به چاپ رسیده است، با لحنی بسیار نامناسب می گوید: «نادان ترین یهودیان نیزهیچ گاه هامان (وزیرخشایارشا) را با وزیر فرعون اشتباه نمی گیرند».17

    دائرة المعارف اسلام نیز ذیل مدخل «هامان» می نویسد: «هامان نام شخصی است که قرآن به علت یک اشتباهِ هنوز نامشخص به جای وزیر خشایارشا در کتاب استر، او را مربوط به فرعون می داند».18

    این ادعا را خاورشناسان دیگری مانند هنری لامنس19 (۱۸۶۲-۱۹۳۷م)، ژوزف هورویتس20، چارلز کالتر توری21 (1956-1863)، و ابن وراق22 نیز تکرار کرده اند.23

    آرتورجفری24 که اثری مشهور به نام واژه های دخیل درقرآن نوشته است نیز در این باره می گوید: «هامان درقرآن، به عوض آنکه در داستان استر ظاهر شود، به صورت یکی از بزرگان دربار فرعون در مصرِ دوران حضرت موسی پدیدار می گردد. بعضی از مفسران کوشیده اند که بگویند این هامان غیر از هامان داستان استر است، اما تردید نیست که مراد از هامان، همان کسی است که در باب 3 کتاب استر است و ما منشأ این درهم آمیختگی را می توانیم در سورة عنکبوت آیة 39 و سورة مؤمن آیة 24 بیابیم که هامان با قارون ذکر شده است؛ زیرا در افسانه های تلمودی نیز هامان با قارون به هم پیوستگی یافته اند».25

    در بررسی ادعاهای مذکور به چند نکته باید توجه کرد. از روند شکل گیری این فرضیه معلوم می شود که مدعیان بر اساس چند پیش فرض که آنها را مسلّم انگاشته اند، به این داوری رسیده اند. این پیش فرض ها عبارت اند از:

    1. چون کتاب مقدس در مقایسه با قرآن قدمت بیشتری دارد، مطالبی که در این دو کتاب دارای عناصری مشترک است، اصل و حقیقت آن را باید در کتاب مقدس پی گیری کرد. به عبارت دیگر، کتاب مقدس و متون پیشین، سنجه ای خطاناپذیر برای ارزیابی قرآن فرض گرفته شده است.

    2. حضرت محمد(ص) با استفاده از میراث مکتوب و شفاهی به جای مانده از ادیان و فرهنگ های دیگر، به ویژه یهودیت و مسیحیت، متن قرآن را پدید آورده است.

    3. شخصیتی به نام هامان، تنها یک وجود تاریخی دارد و آن هم کسی است که وزیر خشایارشا بوده است؛ بنابراین هر فرض دیگری که او را مربوط به عصر دیگری در نظر بگیرد مردود است و گویندة آن، دچار خطای تاریخی شده است.

    با توجه به این پیش فرض ها آنها داستان هامان در قرآن را متأثر از داستان هامان در کتاب استر دانسته اند.

    مسلمانان در مقابل این پیش فرض ها ـ که هیچ یک از آنها ثابت نشده است ـ بر این باورند که قرآن سخن خداست و هیچ سخن باطلی در آن راه ندارد. از این رو گزارش های تاریخی آن عین واقعیت تاریخی است. از سوی دیگر، تشابه نام برخی شخصیت ها در قرآن و کتاب مقدس هیچ دلیلی بر اقتباس قرآن از کتاب مقدس و هیچ کتاب دیگری نیست. همین طور، قدمت یک متن، دلیل بر صحت آن و سنجه بودنش برای دیگر متون نیست؛ زیرا چه بسا متنی قدمت بیشتری داشته باشد، اما در عین حال دچار تغییر و تحریف شده یا آنکه اساساً اصل آن مخدوش باشد.

    ما پیش فرض های خاورشناسان را نمی توانیم بپذیریم و نیز نمی خواهیم صرفاً بر اساس باور مسلمانان مبنی بر حقانیت قرآن به شبهة مطرح شده پاسخ بگوییم، بلکه می خواهیم با روش تحلیل تاریخی به رد ادعاهای مطرح شده و اثبات دیدگاه قرآن بپردازیم تا برای مسلمان و غیرمسلمان حجتی بر حقّانیت قرآن کریم باشد.

    هامان و کتاب استر در مواجهه با چالش تاریخیت

    از آنجا که پیش فرض مدعیان خطای تاریخی در قرآن این است که هامان نام شخصیتی است تاریخی که در دورة هخامنشیان در دربار ایران بوده است، زیر سؤال بردن این پیش فرض و مخدوش ساختن آن، حقیقت جویان را به این امر رهنمون می سازد که این نام را نویسنده یا نویسندگان کتاب استر از فرهنگ و تمدن های دیگر وام گرفته و چنین داستانی فراهم ساخته اند. این وام گیری نام ها ممکن است به فرهنگ و تمدن مصر ختم شود که نتیجة آن، اثبات تاریخیت شخصیت هامان در زمان موسی و فرعون است.

    قبل از بیان خدشه در تاریخیت کتاب استر، یادآوری می شود که فقط این کتاب از هامان به عنوان وزیرخشایارشا یاد می کند؛ نه در جای دیگری از کتاب مقدس و نه در منبع مستقل دیگری، از چنین شخصیتی نام برده نشده است. در منابع تاریخی ایران نیز نامی از هامان به عنوان وزیر خشایارشا و اعدام وی به دست او، آن طور که در کتاب استرآمده، نیست.26 دائرة المعارف ایرانیکا نیز به این نتیجه رسیده است که داستان استر و شخصیت های مطرح در آن در منابع تاریخی نیامده است؛ از این رو هامان شخصیتی افسانه ای است.27

    حال این سؤال را باید پاسخ داد که این یگانه منبعی که از هامان به عنوان وزیر خشایارشا نام برده تا چه حد از وثاقت و تاریخیت برخوردار است. باید گفت که تردیدهای جدی در مورد تاریخی بودن کتاب استر وجود دارد. به اذعان بسیاری از محققان غربی، کتاب استر وجه تاریخی ندارد و بیشتر رنگ داستان و رمان دارد. دائرة المعارف یهودی اذعان می کند که:

    بالنسبه شمار اندکی از محققان معاصر، بستر روایات کتاب استر را تاریخ می دانند. اکثر قابل توجهی از مفسران و شارحان [کتب مقدس] به این نتیجه رسیده اند که کتاب، بخشی از یک افسانه و داستان محض است، گرچه برخی از نویسندگان کوشیده اند با تلقی آن به عنوان یک رمان تاریخی، این نظر را نقد کنند.28

    دائرة المعارف جهانی یهود نیز با ذکر مثال هایی از نکات مورد توجه محققان دربارة محتوای تاریخی کتاب استر می گوید:

    اکثرمحققان، کتاب را افسانه و داستان هایی می دانند که بازگو کنندة آداب و سنت های معاصری است که با ظاهر و آهنگی قدیمی ارائه شده تا از حمله و هجوم به آن اجتناب شود. آنها خاطرنشان کرده اند 127 ولایتی که نامشان درکتاب آمده با 20 ساتراپی29 باستانی ایران در مغایرتی عجیب است. یا حیرت آور است که چگونه استر، یهودی بودن خودش را مخفی می کند، در حالی که مردخای که پسرعمو و در عین حال قیم او بوده به عنوان یک یهودی شناخته شده بوده است. نیز غیرممکن می نُماید که یک غیر ایرانی به عنوان نخست وزیر یا ملکه انتخاب شود، و اینکه رویدادهای کتاب، اگر به راستی واقع شده اند نمی توانسته با بی توجهی مورخان روبه رو شده باشد. لحن به کار رفته در کتاب، ساختار ادبی و جایگاه کتاب، بیشتر به یک داستان رومانتیک اشاره دارد تا یک وقایع شمار تاریخی. برخی پژوهشگران حتی منبع این اثر را کاملاً غیر یهودی ردیابی کرده اند.30

    سموئیل کندی دربارة کتاب استر می نویسد:

    کتاب استر همه چیز می تواند باشد جز تاریخ؛ داستانی افسانه آمیز است که غرض ظاهری این افسانه آن بوده است که برای جشن گرفتن عید پوریم،31 یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر کند.32 کتاب استر اطلاعات نادرستی را در مورد فارس نیز ارائه می دهد. در این کتاب آمده است که خشایارشا بر 127 ولایت حکمرانی می کند؛ و حال آنکه در حقیقت تعداد ولایات تحت حکم او 27 تا بوده است.33

    به نظر سموئیل کندی، کتاب استر سرشار از اندیشه ها و تصوراتی است که از ادبیات اساطیری بابل سرچشمه گرفته است؛ چراکه اندیشة غلبه یک زن بر یک پادشاه بیگانه بیشتر با روحیة بابلیان قرن پنجم پیش از میلاد مناسبت دارد تا با فکر یهودی.34 علاوه بر این، نام هیچ یک از قهرمانان کتاب استر یک اسم واقعی یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش (خشایارشا)، بقیه، نام خدایان بابلی و عیلامی دارند. نام استر معادل «ایشتار» است. بانوی قهرمان داستان حتی در باب دوم، آیة هفتم، هدسه35 خوانده می شود که از القاب خاص ربة النوع بابلی است. استر و مردخای، بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زده اند. دشمن آنها، هامان، را می توان بر مبنای زبان شناسی با «هومان»، یک خدای عیلامی، یکی دانست.36 «وَشتی»، ملکة پارس را هم، که استر جای او را می گیرد، بر همان ترتیب می توان با «مشتی» یک ربة النوع عیلامی تطبیق داد.37 از این رو کندی معتقد است اساس کتاب استر در عهد عتیق یک افسانة بابلی قرن پنجمی می باشد که کشمکش و مرافعة مردوخ (مردخای) و ایشتار (استر) را با خشایارشا (شاه اخشورش) بیان می کند. همانندی ها آن قدر زیاد است که نمی توان آن را بر تصادف حمل کرد. از آن جا که مردخای (مردوخ: خدای بابلی38) و استر (ایشتار: خدای بانوی بابلی) پیروزی می یابند، پس این افسانه در بابل پرداخته شده است.39 قاموس کتاب مقدس هم اذعان دارد که نام های موجود در کتاب استر، نام هایی بابلی یا عیلامی است؛ مردخای از مردوخ خدای اصلی بابلی و هِمان یا هُمّان یکی از خدایان اصلی عیلامی است.40

    با توجه به اینکه ارتباط کشور و تمدن عیلام با دنیای متمدن باستان از دوره های پیش از تاریخ برقرار بوده است و آثاری که در مصر در دوران پیش از سلسله ها به دست آمده به خوبی این ارتباط را با شوش ـ که در زمان خشایارشا پایتخت هخامنشیان بوده است ـ نشان می دهد و این نکته را بارها دانشمندان و محققان تاریخ هنر تذکر داده اند41، و با توجه به تحقیقات دو سدة اخیر باستان شناسی که نمونة آن در ادامه خواهد آمد، این احتمال قوت می گیرد که نام هامان از تمدن مصر به تمدن عیلام منتقل شده است. بنابراین، با این ادله و شواهد بیانگر غیر تاریخی بودن داستان هامان در کتاب مقدس و با توجه به شواهد وام گیری فرهنگی عیلامیان از مصریان، اکنون باید گفت آنچه ثابت می شود، خطای تاریخی کتاب مقدس است و نه خطای تاریخی قرآن کریم.

    برخی از صاحب نظران بر این باورند که چون در زبان فارسی لفظی که با هامان قرابت داشته باشد موجود نیست و در میان درباریان خشایارشاه شخصی بدین نام وجود ندارد، می توان گفت که یهودیان به یکی از وزرای خشایارشا به مناسبت شباهتی که با هامان وزیر فرعون داشته و مانند او با یهود دشمنی می ورزیده لقب هامان داده اند.42

    در مورد غیر تاریخی بودن داستان استر و برخی قهرمانانش، شواهد دیگری نیز وجود دارد که این کتاب را از گردونة کتاب های تاریخی یهود خارج می کند. از سال 1947 تا 1956 میلادی که حدود یک صد قطعه از طومارهای بحرالمیت در قُمران43 با اسفار متعدد عهد عتیق تطبیق شدند، همة اسفار عهد عتیق در آن وجود داشت جز سِفر استر.44 یادآوری می شود که طومارهای بحرالمیت مربوط به گروه اِسِنیان45 از یهودیان است که هم اکنون ترجمة این مخطوطات نیز به چاپ رسیده و در دسترس همگان است.46 دیگر آنکه در کتب عهد جدید نیز هیچ نقل قول یا اشاره ای به کتاب استر نشده است. حبیب سعید می نویسد: هیچ دلیلی وجود ندارد که مشخص کند چه کسی نویسندة این کتاب است و در چه زمانی نوشته شده است. فقط برخی بر آن اند که با توجه به اینکه دیدگاه های مکابیان در آن بازتاب یافته، می توان حدس زد که حدود سال 130 پیش از میلاد مسیح نوشته شده است.47 برخی از شارحان کتاب مقدس نیز با این دلیل که در منابع موجود تاریخی ایران هیچ نامی از ملکة وَشتی، یا استر یا مردخای یا هامان دیده نمی شود بر این نظرند که اساساً این داستان تاریخی نیست. همچنین آنها می گویند که کتاب استر یگانه کتابی است که اصلاً در آن از خداوند نام برده نشده است و از همین رو برخی از قدما در معتبر بودن آن تردید کرده و در ردیف کتاب های قانونی جای نداده اند.48

    تاریخی بودن هامان در داستان موسی و فرعون در قرآن

    مدعیان وجود اشتباه تاریخی در قرآن می گویند چون بر اساس متون مذهبی یهود، تنها یک هامان و آن هم وزیرخشایارشا وجود تاریخی دارد، پس هامان قرآن که در زمان موسی(ع) و معاصر فرعون بوده خطای تاریخی و سوء برداشت پیامبر در اقتباس از منابع یهودی به شمار می آید. مناسب است برای بررسی این ادعا، نگاه دیگری به آیات قرآنی بیندازیم. سه مطلب اساسی از آیات مورد اشاره در مورد فرعون و هامان استفاده می شود. ادعای خدایی فرعون (ر.ک: قصص: 38)، دستور فرعون به هامان برای ساختن برجی بلند از آجر (ر.ک: همان)، و حضور شخصی بلند پایه به نام هامان در دربار فرعونِ معاصرحضرت موسی(ع). (ر.ک: قصص: 6 و 8).

    بر اساس دائرة المعارف بریتانیکا، ریشة لغوی فرعون ازکلمة مصری فیرا «per 'aa»، به معنی خانة بزرگ یا مکان سلطنتی در مصر باستان است. این کلمه بعدها برای عنوان سلسلة پادشاهان مصر، در فاصله سال های 1539 تا 1292 پیش از میلاد مسیح استفاده می شده است. مصریان به خدایی فرعون اعتقاد داشتند. فرعون حتی پس از مرگش نیز الهی باقی می ماند و در حکم پدر خدای آسمان و خدایان خورشید قرار می گرفت و قدرت و جایگاه مقدس خود را به فرعون جدید یعنی پسرش منتقل می کرد.49

    فرهنگ مصوّر کتاب مقدس نیز در مورد فرعون می گوید: «مصریان معتقد بودند او خداست. در طول حکمرانی فرعون، او پسر «رَع» (Ra)، خدای خورشید و تجسّم هوروس50 بود. او از طرف خدایان با مسئولیتی الهی آمده بود تا برای آنان بر زمین حکومت کند. سخن او قانون و او مالک هر چیز بود».51

    دربارة ساخت بنایی بلند از آجر به دستور فرعون یافته های باستان شناسی در بستر نیل و ساحل آن نشان از مقبره ها و ساختمان هایی دارد که از آجر ساخته شده اند.52 در تفاسیر روایی چنین آمده که بنای آجری نخستین بار در زمان فرعون ساخته شد.53 ولی این امر صحیح به نظر نمی رسد، بلکه باید گفت ساخت بناهای آجری در عصر فرعون رواج داشته است؛ چراکه مصری ها از پنج هزار سال پیش از میلاد از آجر استفاده می کرده اند.54

    در مورد مطلب سوم، همان گونه که گفته شد بیشتر مفسران مسلمان بر اساس استنباط از ظاهر آیات قرآن، هامان را وزیر فرعون دانسته اند. با این حال، هیچ مفسری تاکنون هویت وی را از نظر زبان شناسی بررسی نکرده است.

    یکی از محققان فرانسوی که از این زاویه به این بحث توجه کرده، موریس بوکای55 (1998-1920) است. او معتقد بود از آنجا که هامان درزمان موسی(ع) می زیسته، بهترین منبع برای شناسایی وی و بررسی نام او، یک متخصص در زبان و خط باستانی مصر، هیروگلیف است. او رایزنی خود را با یکی از برجسته ترین مصرشناسان فرانسوی که با زبان عربی قدیم نیز آشنا بوده، چنین شرح می دهد:

    من کلمة هامان را با همان نگارش قرآنی کپی کرده و به وی نشان دادم و به او گفتم که این کلمه از یک جمله، در متنی مربوط به قرن هفتم میلادی گرفته شده و جمله مربوط به شخصی است که با تاریخ مصر مرتبط بوده است. او به من گفت که در چنین حالتی او این کلمه را نویسه گردانی [نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی به زبان دیگر] اسمی هیروگلیفی56 می داند، اما در عین حال مطمئن است که متنی مربوط به قرن هفتم میلادی نمی تواند حاوی اسمی به زبان هیروگلیف باشد؛ چون در آن زمان هیروگلیف کاملاً از بین رفته بوده است. او به منظور تأیید استنتاج خود به من پیشنهاد کرد تا به لغت نامة اسامی اشخاص در پادشاهی نوین (مصر) نوشتة هرمن رنک (Herman Rank) مراجعه کنم که ممکن است این اسم را به نگارش هیروگلیف پیدا کنم. من تمام آنچه را آن متخصص احتمال داده بود پیدا کردم و نویسه گردانی هامان را به زبان آلمانی در آن فرهنگ یافتم و همچنین از اینکه شغل او را نیز یافتم متحیرشدم: فرمانده کارگران در معادن سنگ؛ دقیقاً مطابق آنچه از دستور فرعون به او در قرآن برداشت می شود. هنگامی که من تصویر صفحه مربوط از فرهنگ اسامی مصری در مورد هامان را با صفحه ای از قرآن که در آن نام هامان آمده به کارشناس فرانسوی نشان دادم، او هیچ حرفی برای گفتن نداشت.57

    در گذر زمان، خط هیروگلیف به مانند خط میخی پارسی به فراموشی سپرده شد و تا صدها سال، هیچ کس نمی توانست خطوط هیروگلیف حک شده بر معابد و آرامگاه فراعنه را بخواند و اکثر مردم می پنداشتند که این خطوط و اشکال عجیب برای طلسم و جادوی مکان های مقدس حک شده است. از این رو تا سالیان دراز پی بردن به اسرار مصر باستان به صورت معمایی پیچیده و دست نیافتنی شده بود تا اینکه افرادی ناخواسته و اتفاقی توانستند کلید ورود به دنیای مصر باستان را کشف کنند. در سال 1798 ناپلئون بناپارت به مصر لشکر کشید. یک سال بعد از آن، سربازان ارتش فرانسه به هنگام حفر یک سنگر برای مقابله با نیروهای انگلیسی در روستای رُزِتا ـ الرشید کنونی ـ سنگ سیاه بزرگی را پیدا کردند و آن را «سنگ رُزِتا»58 نامیدند. روی این سنگ متن یکسانی با سه خط هیروگلیف، دموتیک و یونانی حک شده بود. با ترجمة متن شناخته شده یونانی مشخص شد که این سنگ 2200 سال قدمت دارد و مربوط به دورة سلطنت بطلمیوس پنجم است. در این کتیبه کاهنان از کارهایی که پادشاه جوان برای معابد و مردم مصر انجام داده بود تعریف کرده و سلطنت او را مورد تأیید قرار داده بودند.59 با استفاده از این سنگ بود که مصرشناس برجستة فرانسوی، ژان فرانسوا شامپولیون60 (1790ـ1832م) توانست خط هیروگلیف را رمزگشایی کند و از آن پس، امکان ترجمة متون دیگر هیروگلیف نیز فراهم شد.61 بنابراین می توان گفت که کتیبة سنگی روزتا، شاه کلید کشف رمز خط هیروگلیف شد.

    متن موجود در فرهنگ سه جلدی هرمن رنک در تصویر زیر آمده است. این متن به نام هامان اشاره دارد و نویسنده آن را از کتاب والتر رسینسکی62 برداشت کرده است. رسینسکی محقق در زبان های باستانی مصر است و کتابش را در 1906م دربارة نوشته های قدیمی مصری در موزة «هاف»63 وین نوشته است.64

    رسینسکی اظهار می دارد که نام هامان بر ستون سنگی یک «در» حک شده، که اکنون در آن موزه در اتریش نگهداری می شود. رسینسکی متن سنگ نبشته را در کتاب خود آورده و بخش هایی از آن را ترجمه کرده است. سنگ نبشتة مذکور در تصویر ذیل آمده است.

     

    توضیحات فنی تصویر فوق نیز در متن زیر از کتاب رسینسکی آمده است.

    « » در شکل بالا، نمایشگر نام هامان به خط هیروگلیف و « » و « » بیان موقعیت و جایگاه اجتماعی اوست که رسینسکی ترجمة آن را به زبان آلمانی با عبارت «Vorsteherder Steinbruch arbeiter» درج کرده که به معنای «فرمانده کارگران درمعادن سنگ» است.65

    دیدگاه دیگر که پیش از این تحقیقات مورد توجه برخی محققان بوده این است که واژة هامون معرّب «آمون» می باشد. آمون66 واژه ای بسیار معروف در تاریخ و فرهنگ مصر باستان و نام خدای نادیدنی شهر تِبس67 است که بعدها خدای خدایان شد و معابد بسیاری برای پرستش این خدای قدرتمند در مصر ساخته شد.68 آیت الله معرفت معتقد است همان طور که «ابراهیم» معرّب أب رام (به معنای جدّ بزرگ) و نیز «سامری» معرّب شمرونی (منسوب به قبیله شمرون) است، هامون نیز می تواند معرّب آمون باشد. تعجبی هم نیست که نام معبد آمون بر بزرگ کاهنان این معبد ـ که نزد فرعون مقامی والا یافت ـ بماند. همان طور که واژة فرعون نیز در اصل نام مکان است و حتی در دورة عثمانی برخی خلفا نام «باب عالی»، که اسم مکان است، بر خود داشته اند.69 ابومنصور جوالیقی(465- 540ه ق) مؤلف کتاب المعرّب نیز هامان را لفظی معرَّب می داند. او می گوید: «هامان، اسمی اعجمی است و البته بر وزن فَعلان از فعل هوَّمت (خواب سبکی کردم) و از هامَ ـ یهیمُ (عاشق شد) نیست».70 خزائلی نیز می نویسد: در میدراش ها71، یکی از رؤسای بزرگ سَحَره فرعون «یام» نامیده شده؛ بنابراین، نزدیک ترین احتمال آن است که هامان را صورت تغییر یافته «یام» بدانیم.72

    دائرة المعارف قرآن ـ چاپ لیدن هلند ـ به عنوان آخرین مرجع معتبرغربی در مورد قرآن، نسبت به دیگر منابع متقدم، جانب انصاف را رعایت کرده و در کنار اشاره به قول مشهورمحققان غربی در مورد هامان، به دیدگاه مذکور نیز توجه داشته و احتمال می دهد که هامان، معرّب کلمة مصری ها، آمِن، باشد که عنوان بالاترین روحانی و شخص دوم بعد از فرعون بوده است.73

    با توجه به آنچه ذکر شد هم شواهد تاریخی و هم منابع باستان شناختی از آن حکایت دارد که هامان، واژه ای است که خود یا مشابه آن در مصر باستان کاربرد داشته است و مناسبت معنایی این واژه ها در مصر باستان با جایگاه هامانِ مذکور در قرآن کاملاً آشکار است.

    نتیجه گیری

    1. خاورشناسان بر اساس پیش فرض های اثبات نشده ای ادعا کرده اند که هامان در قرآن با یک اشتباه تاریخی از داستان کتاب مقدس در مورد خشایارشا به داستان موسی و فرعون راه یافته است.

    2. مدعیان اقتباس قرآن از کتاب مقدس پنداشته اند که هامانِ کتاب مقدس، شخصیتی تاریخی مربوط به زمان حکومت هخامنشیان در شوش است، در حالی که منابع مستقل تاریخی وجود چنین شخصی را در آن زمان تأیید نمی کند.

    3. منابع تاریخی حاکی از آن است که هامان، مُردخای و اِستر در داستان مربوط به خشایارشا، شخصیت هایی افسانه ای و خیالی اند که نام آنها از نام های واقعی مربوط به تمدن های دیگر ـ چون بابل و عیلام ـ وام گرفته شده است.

    4. ارتباط بین تمدن مصر و تمدن های بابل و عیلام از یک سو، و نتایج کشفیات جدید در مورد نام هامان بر سنگ نوشته های هیروگلیف مصری، این احتمال را قوت می بخشد که نام هامان از فرهنگ مصر به بابل و عیلام منتقل شده باشد و در نهایت، نویسندة کتاب استر نیز از این نام ها برای داستان پردازی خود الهام گرفته باشد.

    5. با توجه به موارد پیش گفته، در این میان اگر کسی دچار اشتباه تاریخی شده باشد، نویسنده یا نویسندگان کتاب استر اند و نه قرآن و پیامبر اسلام.

     

     

    منابع

    کتاب مقدس

    التوراة، کتابات ما بین النهرین: مخطوطات قمران- بحرالمیت، تحقیق اندریه دوبون و سومر مارک فیلننکو، ترجمه موسی دیب الخوری، ط. 1، دمشق، دار الطلیعة الجدیدة، 1998م.

    آمیه، پیر (Pierre Amiet)، تاریخ عیلام، ترجمه شیرین بیانی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ دوم، 11372ش.

    اباذری، یوسف و همکاران، ادیان جهان باستان، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372ش.

    پطرس عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، ط. 10، قاهره، دارالثقافة بالاتفاق مع رابطة الانجیلیین بالشرق الاوسط، 1995م.

    توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سازمان سمت، 1379ش.

    جفری، آرتور، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، توس، 1372ش. جوالیقی، ابومنصور، المعرّب من الکلام الأعجمی، ط. 1، دمشق، دارالقلم، 1990م.

    حبیب سعید، المدخل إلی الکتاب المقدس، بی چا، قاهره، دار التألیف والنشر للکنیسة الأسقفیة و مجمع الکنائس فی الشرق الأدنی، بی تا.

    خزائلی، محمد، اعلام القرآن، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چ ششم،1380ش.

    رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ط. 2، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1417ق.

    رحمتی، محمد کاظم، ترجمه قرآن به زبان های دیگر، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1388ش.

    زحیلی، وهبة، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشّریعة و المنهج، ط. 1، بیروت، دارالفکر المعاصر و دارالفکر، 1411ق.

    زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بی چا، بیروت، دارالفکر، بی تا.

    سیادت، موسی، تاریخ خوزستان از دوره افشاریه تا دوره معاصر، قم، ناشر: مؤلف، دفتر خدمات چاپ و نشر عصر جدید، 1379ش.

    سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، بی چا، بیروت، دارالفکر، 1414ق.

    طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ط. 3، قم، 1393ق.

    طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ط. 1، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسة التاریخ العربی، 1412ق.

    طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ط. 1، قاهره، هجر، 1422ق.

    طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، بی چا، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.

    عمید، حسن، فرهنگ عمید (فرهنگ مفصل و مصور)، بی چا، تهران، امیرکبیر، بی تا.

    کندی، سموئیل ادی، آیین شهریاری در شرق، ترجمه فریدون بدره ای، چاپ دوم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1381ش.

    محمد پناه، بهنام، اسرار تمدن مصر، تهران، سبزان، 1385ش.

    معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن (الجزء السابع: شبهات و ردود)، ط. 1، قم، مؤسسة التمهید، 1428ق.

    مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377ش.

    ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات پیروز، چ سوم، 1354ش.

    وجدی، محمد فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ط. 3، بیروت، دارالمعرفة، 1971م.

    هینتس، والتر، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ دوم، 1376ش.

    Anderson, B. W, The Book of Esther, Interpreter’s Bible, New York, 1954.

    Black, Charles (Ed. ),Encyclopædia Britannica, Edinburgh, 1893.

    Bucaille, M. Moses and Pharaoh: The Hebrews In Egypt, NTT Mediascope Inc. Tokyo, 1995.

    Hutchingson Encyclopedia, eleventh edition, Helicon Publishing, Godalming, 1998.

    Jewish Encyclopaedia, KTAV Publishing House, Inc. , New York, 1941.

    J. Horovitz, Koranische Untersuchungen, Walter De Gruyter: Berlin & Leipzig, 1926.

    Lammens, H. (Translated from French by Sir E. Denison Ross), Islam: Beliefs and Institutions, Methuen & Co. Ltd. , London, 1929.

    Lewis, B. , V. L. Menage, Ch. Pellat and J. Schacht (Eds. ), Encyclopaedia of Islam (New Edition), E. J. Brill (Leiden) & Luzac & Co. (London), 1986.

    Lockyer, H. Sr. (General Editor), F. F. Bruce et al , (Consulting Editors), Nelson's Illustrated Bible Dictionary, Thomas Nelson Publishers, 1986.

    McAuliffe, J. D. (Ed. ), Encyclopaedia Of The Qur'an, Volume II, Brill: Leiden, 2002.

    Saifullah, M. S. & Others: Historical Errors Of The Qur'an, Leipzig, 1906.

    Sale, G. , The Koran Commonly Called Alcoran Of Mohammed Translated Into English Immediately From The Original Arabic With Explanatory Notes, London, 1825.

    Yahya, Harun, The Prophet Musa (AS), Milad Booke center, India, 2000.

    Yarshater, Ehsan (Ed. ), Encyclopeadia Iranica, Encyclopeapia Iranica Foundation, New York, 2003.


    * دانشیار دانشگاه قم mkshaker.uva@gmail.com

    ** دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم. saeed_fayyaz@yahoo.com

    دریافت: 21/5/89 ـ تأیید: 19/7/89


    1. Haman.

    2. ر. ک: طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 668 و 674 (ذیل آیات 24 و 36 سوره مؤمن)؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 327 و 331؛ وهبة زحیلی، التفسیر المنیر، ج20، ص 62 (ذیل آیه 8 سوره قصص) و ص 239 (ذیل آیه 39 عنکبوت) و ج 24، ص 103 و 104 (ذیل آیه 24 مؤمن)؛ زمخشری، محمود، الکشاف، ج 3، ص 180 (ذیل آیه 38 قصص)

    3. طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 78 (ذیل آیه 36 سوره مؤمن)

    4. Esther.

    5. Vashti.

    6. Mordecai.

    7. ر. ک: کتاب مقدس، چکیدة کتاب استر، ص 494؛ نیز نک: پطرس عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، ص 64ـ63؛ مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 918.

    8. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج 9، ص 516 (ذیل آیه 36 سوره مؤمن)

    9. رک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن (الجزء السابع: شبهات و ردود)، ص 376-378.

    10. Hammadatha.

    11. Ludovico Maracci.

    12. محمد رضا رحمتی، «ترجمه های قرآن به زبان های دیگر»، دایرة المعارف قرآن، ج7، ص 459.

    13. Saifullah, M. S. & Others, "Historical Errors Of The Qur'an: Pharaoh & Haman", 2010/02/28, at: www. islamic- awareness.; Ludoviico Marraccio, Alcorani Textus Universus Ex Correctioribus Arabum Exemplaribus Summa Fide, p. 526.

    14. George Sale.

    15. G. Sale, The Koran Commonly Called Alcoran Of Mohammed Translated Into English, V. II, London, p. 239, footnote 'h'.

    16. Theodor Noldeke.

    17. Noldeke, Theodor, "The Koran", Encyclopædia Britannica, V. 16, p. 600.

    18. G. Vajda, "Haman" in Encyclopaedia of Islam (New Edition), V. III, p. 110.

    19. Henri Lammens.

    20. Joseph Hurwitz.

    21. Charles Culter Torrey.

    22. ابن وراق نامی مستعار است که نویسندة معاصری که به شدت با اسلام عناد می ورزد، برای خود انتخاب کرده است.

    23. ر. ک: آرتور جفری، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، ص 392-391.

    24. Arthur Jeffrey.

    25. آرتور جفری، همان، ص 410.

    26 - ر. ک: محمد خزائلی، اعلام القرآن، ص 660؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 7، ص 377.

    27. See “Haman” in Encyclopeadia Iranica, p. 629.

    28. The Jewish Encyclopaedia ,"Esther",Volume V. 5, pp. 235-236.

    29. تقسیم بندی کشوری ایران باستان، معادل استان فعلی. ساتراپ مأخوذ از کلمه یونانی سترَپ، به حاکم یا استاندار در ایران قدیم گفته می شده است. ر.ک: حسن عمید، فرهنگ عمید، ص 588.

    304- See "Esther" in The Universal Jewish Encyclopaedia, V. 4, p. 170.

    31. پوریم: واژه ای عبری است که به معنای قرعه هاست. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام یهودیان به توطئه هامان عید قرار داده شده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. عید مزبور در ماه اسفند قرار دارد. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 95-94.

    32. سموئیل کندی ادی، آئین شهریاری در شرق، ص 177.

    33. همان، ص 178.

    34. همان، ص180.

    35. Hadassah.

    36. در باره خدای عیلامی بنگرید به: والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، ص 51.

    37. همان، ص 178.

    38. در باره مردوخ (Mardukh)، خدای بابل، بنگرید به: جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ص46ـ47.

    39. ر. ک: همان، ص 179-183.

    40. پطرس عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، ص 64.

    41. موسی سیادت، تاریخ خوزستان از دوره افشاریه تا دوره معاصر، ج 1، ص 8؛ نیز در این باره نک: پیر آمیه، تاریخ عیلام، ص 29 و 52.

    42. محمد خزائلی، همان، ص 660.

    43. قُمران نام منطقه ای است که این طومارها در آنجا پیدا شده است.

    44. سموئیل کندی ادی، همان، ص 179.

    45. نام فرقه ای از یهودیان است که در حدود دو قرن پیش از میلاد به وجود آمدند. ریشه کلمه اِسِنی احتمالاً به معنای شفادهنده است، به این معنا که آنها در اندیشه شفای روان خود بوده اند. گفته می شود یحیی بن زکریا (تعمید دهنده) نیز از آنان بوده است. رک: حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 97-98.

    46. ر. ک: التوراة کتابات ما بین النهرین: مخطوطات قمران ـ بحر المیت، ج 1، ص 5-6.

    47. نویسنده آئین شهریاری در شرق نیز می گوید: بنا بر عقیده محققانه ای که مورد پذیرش عموم است کتاب استر در حوالی 125ق م نوشته شده است، سموئیل کندی ادی، آئین شهریاری در شرق، ص 177.

    48. ر.ک: حبیب سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 159-160؛

    B. W. Anderson, Interpreter’s Bible, V. iii. Pp. 827-8.

    49. "Pharaoh" in Encyclopedia Britanica,2010/04. 03at: http: //www. britannica. com /Ebchecked/topic/455117/pharaoh.

    50. هوروس (Horus) نام یکی از کهن ترین و مهم ترین خدایان مصر باستان است.

    51. "Pharaoh" in Nelson's Illustrated Bible Dictionary, p. 828.

    52 - محمدهادی معرفت، همان، ج 7، ص 380-379.

    53. ر.ک: طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 18، ص 255(ذیل آیه 38 قصص)؛ الدر المنثور، ج 6، ص416 (ذیل آیه 38 سوره قصص)؛ ج 7، ص 288 (ذیل آیه 36 سوره مؤمن)

    54. فرید وجدی، دائرة المعارف القرن العشرین، ج 9، ص 18.

    55. Maurice Bucaille.

    56. خط هیروگلیف دارای حروف تصویری بوده و در مصر باستان به عنوان خط خدایی تصور می شد و تا هزاران سال کاهنان آن را برای تزیین دیوار معابد و آرامگاه ها به کار می بردند. (رک: بهنام محمد پناه، اسرار تمدن مصر، 25).

    57. M. Bucaille, Moses and Pharaoh: The Hebrews In Egypt, p. 192.

    58. Rosetta Stone.

    59. ر.ک: فرهنگ و تمدن مصر باستان، ص 29.

    60. ژان فرانسوا شامپولیون (به فرانسوی: Jean-François Champollion) (۲۳ دسامبر ۱۷۹۰ - ۴ مارس ۱۸۳۲) دانشمند، زبان شناس و شرق شناس فرانسوی است. از سال ۱۸۰۴ ژان فرانسوا به یافتن رمزهای دبیرهٔ هیروگلیف دلبسته شد و دریافت که برای کامیابی در این کار آشنایی با زبان های شرقی لازم است. این بود که پس از فرا گرفتن یونانی و رومی به آموختن زبان های عبری، قبطی، عربی و سریانی پرداخت. او سرانجام در سپتامبر 1822 در حالی که 32 ساله بود موفق شد به راز و رمز خط هیروگلیف مصرباستان پی برد. شامپولیون را بنیادگذار دبستان مصرشناسی خوانده اند (ر.ک: Hutchinson Encyclopedia, p. 207).

    61. Harun Yahya, The Prophet Musa, p. 60.

    62. Walter Rasinski.

    63. HAF museum.

    64. M. Bucaille, p. 192- 193.

    65. M. S. M. Saifullah& Others, p. 130.

    66. Amun.

    67. شهر تِب یا تِبس، نام شهری باستانی در مصر باستان بوده است. این شهر در نزدیک به 800 کیلومتری دریای مدیترانه و در کرانة خاوری رود نیل جای داشته است. این شهر در چندین دوره از پادشاهی مصر، پایتخت بوده است (نقل از ویکی پدیا).

    68. بهنام محمد پناه، اسرار تمدن مصر باستان، ص 14؛ نیز ر.ک: تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ص 36؛ یوسف اباذری و همکاران، ادیان جهان باستان، ج 2، ص 77-80، 90، 91 و 95.

    69. ر.ک: محمدهادی معرفت، تمهید فی علوم القرآن، ج 7، ص 377.

    70. ابومنصورجوالیقی، المعرّب من الکلام الأعجمی، ص 637.

    71. Midrash.

    72. محمد خزائلی، همان، ص 660.

    73. See: A. H. Jones, "Haman", in Encyclopaedia Of The Qur'an, V. II, p. 399.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاض، محمدسعید، شاکر، محمدکاظم.(1389) هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!. دو فصلنامه قرآن شناخت، 3(1)، 145-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدسعید فیاض؛ محمدکاظم شاکر."هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!". دو فصلنامه قرآن شناخت، 3، 1، 1389، 145-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاض، محمدسعید، شاکر، محمدکاظم.(1389) 'هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!'، دو فصلنامه قرآن شناخت، 3(1), pp. 145-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاض، محمدسعید، شاکر، محمدکاظم. هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!. قرآن شناخت، 3, 1389؛ 3(1): 145-