چکیده:
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (1281-1360ش) از مصادیق بارز عالمان ربانی است که با تلاش های خستگی ناپذیرش در ساحت های مختلف معرفت دینی به ویژه تفسیر و علوم قرآن میراثی عظیم و سرشار از گوهرهای ناب علمی و دقایق و ظرایف بی نظیر معرفتی را رقم زده است. کتاب قیم و سترگ «المیزان فی تفسیر القرآن» گنجینه علمی گهرباری است که از زمان نگارش تا کنون در کانون توجه و اهتمام اندیشمندان دینی و پژوهشگران قرآنی بوده است. به یقین امروز نمی توان در موضوعات و مسائل قرآنی، پژوهشی در خور را به سامان رساند و از این دایرةالمعارف ارزشمند بهره مند نشد. علامه علاوه بر نگارش تفسیر المیزان با برگزاری درس تفسیر در حوزه علمیه قم و پرورش شاگردانی اندیشمند، صاحب نظر و برجسته، خدمت بزرگ دیگری به جامعه اسلامی و علمی نموده اند. آن بزرگوار را باید به حق احیاگر قرآن و تفسیر آن در قرن اخیر دانست و به یقین قریب به تمام تفاسیر معتبری که در میان شیعه پس از المیزان پای به عرصه نهاده اند، بی واسطه از زلال جلسات درس تفسیر وی سیراب شده و یا با واسطه از آثار تفسیری ایشان بهره گرفته اند.
بر اندیشوران و پژوهشگران حوزه و دانشگاه فرض است تا تلاش این بزرگان را ارج نهند و ضمن بهره گیری از میراث علمی آنان، در پی بسط و تبیین آن برای ارتقاء سطح دانش دینی و قرآنی باشند. در این راستا گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با همکاری جامعة المصطفی العالمیة، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش ملی «مبانی و روش تفسیری علامه طباطبایی» در 14 اردیبهشت 1391 برگزار کرد. بخشی از مقالات پژوهشی این همایش که بعد از ارزیابی فنی و اصلاح نهایی از سوی نویسندگان به دبیرخانه همایش ارجاع شده بود در اختیار مجله قرآن شناخت قرار گرفت تا به صورت ویژه نامه منتشر شود. مجله نیز با ضوابط خاص خود به اصلاح و تکمیل مقالات اقدام نمود و هفت مقاله را آماده انتشار ساخت که در این شماره به ساحت قرآن پژوهان و علاقمندان به اندیشه های علامه طباطبایی تقدیم می گردد. تعداد دیگری از مقالات همایش که هنوز نهایی نشده اند به خواست خدای متعال در شماره آینده مجله منتشر خواهد شد.
مقاله اول با عنوان «بایستگی دانش بدیع در تفسیر؛ با نگاهی به المیزان» به جایگاه شناسی دانش بدیع در روش تفسیری علامه طباطبایی می پردازد و درصدد است نشان دهد که دانش بدیع از بایسته های تفسیر است و علامه طباطبایی نیز در فرایند تفسیر از این دانش بهره برده است.
مقاله دوم با عنوان «نقش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی» نقش اصول فقه در مبانی، قواعد و منابع تفسیر را بازگشوده و کاربرد گسترده این دانش را در تفسیر المیزان نشان داده است.
مقالة سوم با عنوان «واقع نمایی قرآن و تأثیر آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبایی» در پی اثبات آن است که از منظر علامه طباطبایی، قرآن کریم در تعابیر بلاغی خود از قبیل تشبیهات، مجازها و استعاره ها، زبانی کاملاً واقع نما داشته و هیچ گاه از بیان حقایق هستی فاصله نگرفته است. نویسندة مقالة چهارم با عنوان «اختلاف قرائات و نقش آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبایی»، درصدد بیان معیارها و قرائن بازیابی قرائت صحیح از میان قرائتهای رایج، از منظر صاحب المیزان است.
مقالة پنجم با عنوان «استقلال قرآن در بیان و نقش روایات در تفسیر از منظر علامه طباطبایی» به این نتیجه رسیده است که کلمات علامه در نظریة «استقلال قرآن در دلالت» در دو مقام است؛ یکی استقلال در دلالت بر معنی لفظی که در مقابل دیدگاه اخباری هاست و دیگر در استقلال قرآن در بیان مرادات و مصادیق؛ در این مقام علامه درصدد نفی جایگاه روایات در تفسیر نیست؛ بلکه بر این امر تأکید می کند که بیانات معصومان ذیل آیات در حقیقت همان چیزی است که از خود قرآن نیز ـ هر چند با تدبر فراوان ـ قابل فهم است.
به باور نویسندة مقالة ششم با عنوان «وجوه و توسعه معنایی آیات قرآن در اندیشة علامه طباطبایی»، از منظر صاحب المیزان، آیات قرآن دارای وجوه معنایی است که در دو جهت معناشناسانه و آسیب شناسانه توسعه می یابند. در بعد معناشناسانه وجوه و بطون معنایی، امری نسبی و در گرو متغیرهای مرتبط با متن و فرد مفسر است؛ اما بعد آسیب شناسانه ناظر به مسئله تفسیر به رأی بوده و شامل وجوه معنایی گوناگونی می شود که مبتنی بر ضوابط و مبانی صحیح فهم نبوده و مستند به دلایل نقلی یا عقلی نیست.
نگارندة مقاله هفتم با عنوان «تأمل هایی بر طولی و نسبی بودن بطون قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی»، از رهگذر بررسی سندی و دلالی روایات بطن، به بیان تأمل هایی بر دیدگاه علامه می پردازد.
در پایان از همة کسانی که در انتشار این ویژه نامه ما را یاری رساندند، به ویژه دبیر محترم علمی همایش جناب حجت الاسلام آقای دکتر امیررضا اشرفی سپاسگزاریم.
جانشین سردبیر