، سال هفتم، شماره دوم، پیاپی 14، پاییز و زمستان 1393، صفحات 47-72

    مصداق شناسی «کلمات» در آیه‌ی ابتلا

    نویسندگان:
    ✍️ علی راد / استاديار دانشگاه تهران / ali.rad@ut.ac.ir
    پریسا عطایی / کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه تهران / p.ataei72@yahoo.com
    چکیده: 
    در آیه‌ی «وَإِذِ ابْتَلى‏ ابراهیم رَبُّهُ بِکَلِماتٍ...» (بقره: 124) از ابتلائات حضرت ابراهیم علیه السلام با تعبیر «کلمات» یاد شده است. تبیین نسبت آزمونی کلمات با ابتلائات ابراهیم علیه السلام، طبقه بندی انواع آن در الگویی منطقی و توجیه پذیر و تاریخ گذاری رخداد آنها در سیره ابراهیم علیه السلام از جمله مسائل بنیادین در بازشناسی «کلمات» است که در تبیین مراد خداوند، پاسخ به آنها ضرروت دارد. مقاله حاضر پس از ارائه معیار قرآنی ابتلا و مؤلفه‏های آن، آیات زندگی ابراهیم علیه السلام را بازخوانی کرده و ضمن بررسی رویکرد مفسران فریقین به ابتلائات ابراهیم علیه السلام به نسبت سنجی، گونه شناسی و تاریخ گذاری کلمات پرداخته و به تقریری جدید از نظریه تفسیری ابتلائات ابراهیم علیه السلام دست یافته است. نکات مستفاد از آیات و روایات موضوعی ابتلا و بازیابی مؤلفه های ابتلا در رویدادهای زندگی ابراهیم علیه السلام و چینش تاریخی آنها بیانگر ابتلای ابراهیم علیه السلام به آزر، اعلام برائت، بت‏شکنی، طاغوت زمانه، افکنده شدن در آتش، تبعید، رهایی خانواده در بیابان مکه و قربانی فرزند است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Study of the Applicability of ‘’the Words’’ in the Verse of the Trial
    Abstract: 
    In the verse which reads: ‘’ and remember that Abraham was tried by his Lord with certain commands…’’ (Baqarah: 124), the Trials of Abraham referred to as ‘’the words’’. An explanation of the of relationship ‘’the words’’ with Abraham’s trials, the classification of its types in a logical and justifiable pattern and putting date on the event which happened in Abraham’s lifetime are among the basic issues which contribute to understanding the meaning of (the Words), which is necessary for the acquaintance with God’ intention. Establishing the Qur’anic criterion of the Trial and its components, the present paper reviews the verses relating to Abraham’s life and, investigating the approach to the interpretation of Abraham’s Trials adopted by Shi’ah and Sunnis, it examines typology and etymology of the words, and provides a new idea of the theory about interpreting the term Abraham’s Trials. What is interred from the verses and thematic traditions about the Trial and reviewing the components of the Trial relating to the events that took place in Abraham’s lifetime and their historical order demonstrate such idea like: the Trial of Abraham with Azar, expressing dissociation from, iconoclasm, the Satan of the time, when thrown in the fire, the exile, leaving his family in the desert of Mecca and offering his son as a sacrifice
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    درآمد

    آية «وَإِذِ ابْتَلى‏ ابراهيم رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره:124) از ابتلاي ابراهيم† با «کلماتي» ياد مي‌کند که راهيابي وي به مقام امامت را به دنبال داشته است. ارتباط اين آزمون با تحقق امامت، در برخي از پژوهش‌هاي کلامي كانون توجه بوده است (اسعدي، 1389؛ رباني گلپايگاني، 1390، ج1، ص9- 15). در تفسير قرآن نيز تلاش‌هاي پراکنده با رويکردهاي متنوع ادبي و روايي در تبيين مفهوم و مصداق اين کلمات صورت گرفته است. روايات و اقوال صحابه، تابعان و پيروان آنها، به شکل‌گيري آراي گوناگون در تحليل ابتلائات ابراهيم† در ميان مفسران فريقين (نجارزادگان، 1390، ص53) و محدثان (صدوق، 1362‏، ج‏1، ص306) انجاميده است؛ برخي از نويسندگان معاصر نيز با يادکرد «الکلمات الابراهيميه العشر في القرآن الکريم» (آصفي، 1419)، محورهاي کلي ده‌گانه‌اي براي امتحانات ابراهيم† ارائه کرده‌اند. پژوهش‌هاي يادشده صرفاً به دنبال تبيين مدلول و مقصود از کلمات بوده و نگاه فرامتني و تحليل تاريخي نسبت به اين حادثه نداشته‌اند. فقدان رويکرد پديدارشناختي در تبيين ماهيت کلمات، عدم طبقه‌بندي منطقي از انواع آن، و عدم تحليل سير تاريخي پديداري آنها در ابتلاي ابراهيم† از جمله کاستي‌هاي پژوهش‌هاي مزبور است. ازاين‌رو هنوز مسائل پرشماري فراروي محققان در اين تحليل قرار دارد که پژوهش حاضر به بخشي از آنها مي‌پردازد:

    1. مقصود از «کلمات» صرفاً باورهايي از سنخ اعتقاد قلبي است که ابراهيم† آنها را بر زبان رانده يا ناظر به واقعيت‌ها و حوادثي بوده که در زندگي وي رخ داده است؟ رهيافت‌هاي رايج ميان مفسران در پاسخ به اين پرسش چيست و رهيافت معيار کدام است؟

    2. تقرير وجه آزمون بودن کلمات در ابتلائات ابراهيم† چيست؟

    3. تعداد و انواع کلمات در ابتلاي ابراهيم† چه بوده و آيا مي‌توان طبقه‌بندي ويژه‌اي از انواع آنها بر اساس داده‌هاي قرآني و روايي ارائه کرد؟

    4. دورة پديداري کلمات در زندگي ابراهيم† چگونه بوده و آيا امکان تاريخ‌گذاري اجتهادي اين حوادث وجود دارد؟

    پرسش نخست در بخش دوم، پرسش‌هاي دو و سه در بخش سوم و پرسش چهارم در بخش پاياني مقاله بررسي و پاسخ داده شده است. روش پژوهش در اين مقاله اکتشافي - تحليلي است و با رويکرد تحليل فرامتني به تبيين کلمات در آية ابتلاي ابراهيم پرداخته‌ايم و هدف از اين كار، پيشنهاد روشي جديد در ابتلا‌پژوهي انبيا در قرآن است. براي تحقق اين هدف ساختار اصلي مقاله را با نظمي ويژه پرداخته‌ايم تا در پايان به نتايجي مشخص در پاسخ به پرسش‌هاي سه‌گانه دست يابيم. پيش از ورود به بحث، دو مفهوم اصلي مقاله يعني ابتلا و کلمات را تبيين مي‌کنيم.

    مفاهيم پژوهش

    ابتلا

    واژة ابتلا از ريشة بلا، در لغت به معناي فرسودگي و کهنه کردن چيزي است (راغب اصفهاني، 1412‏، ص145؛ ابن‌فارس، 1404، ج‏1، ص292) که در معناي امتحان و آزمايش (فراهيدى، 1409‏، ج‏8، ص340؛ ابن‌اثير جزري، 1367، ج1، ص155؛ فيومى، 1414، ج‏2، ص62) نيز به‌ کار مي‌رود. ازآن‌رو که ويژگي‌هاي اشيا پس از فرسوده شدن آنها آشكار مي‌شود، امتحان را ابتلا گويند (راغب اصفهاني، 1412، ص145). هر فرسودگي‌اي توأم با تغيير است؛ لذا چنان‌که برخي از کاربرد قرآني اين واژه در آية «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً» (انسان:2) نيز برداشت كرده‏اند، معناي حقيقي واژة ابتلا، پديد آوردن دگرگوني و ايجاد تحول براي به دست آوردن نتيجة مورد نظر است (مصطفوى، 1368‏، ج‏1، ص335؛ طباطبايي، 1417، ج20، ص121) و معناي اختبار و امتحان از مفاهيم التزامي و پيامدهاي آن به شمار مي‏رود (جوادي آملي، 1389، ج6، ص416). ابتلا در اصطلاح متکلمان (دغيم، 1998م، ج1، ص4)، عرفا (کاشي، 1377، ج2، ص326) و مفسران (طوسى، بي‌تا،‏ ج‏1، ص445؛ طبرسى، 1372،‏ ج‏1، ص377؛ طباطبايي، 1417، ‏ج‏1، ص268؛ زمخشرى، 1407، ج‏1، ص183؛ قرطبى، 1364، ج‏2، ص96؛ آلوسى، 1415،‏ ج‏1، ص373) به معناي آزمايش و سنجش به کار رفته است. در قرآن کريم نيز، واژة «بلو» و مشتقات آن، 38 بار در 25 سوره قرآن ذکر شده که در اين ميان، ابتلا و ساير صور آن (از باب افتعال) ده بار (براي نمونه، ر.ک: بقره: 249؛ آل عمران:152؛ نساء: 6) به کار رفته است. در نگرة قرآني، ابتلا و واژه‌هاي همگون آن بيانگر نوعي تربيت عام الهي و شيوة حکيمانه در آزمودن انسان‌هاست (جوادي آملي، 1387، ج8، ص84و83) که با قرار دادن هر فرد در بستر حوادث گونه‌گون و با هدف رسيدن به کمال درخور او (يوسفي مقدم، 1386، ج4، ص265)، صفات باطني وي ـ اعم از فضايل و رذايل ـ را از طريق عملکردش ظاهر مي‏سازد (طباطبايي، 1417، ج1، ص406) و بستري براي تكامل و يا انحطاط اختياري وي فراهم مي‌آورد (محمدي ري‌شهري، 1390، ج 15، ص438). آيات بيانگر سنت ابتلا، بر سه گونة معرفتي ماهيت، راهبرد و غايت ابتلا دلالت دارد. ظاهر آية «وَابْتَلُوا الْيَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم»؛ و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سن‏] زناشويى برسند پس اگر در ايشان رشد [فكرى‏] يافتيد، اموالشان را به آنان رد كنيد (نساء:6) ماهيت سنجش‌مدار ابتلا را به‌روشني نشان مي‌دهد؛ چنان‌که آيات «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيم‏»؛ كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى‏] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مى‏آورم». پس چون [سليمان‏] آن [تخت‏] را نزد خود مستقر ديد، گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى‏كنم. و هر كس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مى‏گزارد، و هر كس ناسپاسى كند، بى‏گمان پروردگارم بى‏نياز و كريم است‏ (نمل:40) و «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيم‏»؛ و اوست كسى كه شما را در زمين جانشين [يكديگر] قرار داد، و بعضى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. آرى، پروردگار تو زود كيفر است، و [هم‏] او بس آمرزنده مهربان است (انعام: 165) از حقيقت آزموني ابتلا نسبت به عطاياي الهي پرده برمي‌دارند. لذا اين طايفه از آيات را مي‌توان مبين چيستي ابتلا (سنجش) در نظر گرفت (آيات آل عمران:186، مائده:94و48، اعراف:168، نحل:92، انبياء:35 و دخان: 33 از اين دسته‌اند).

    دستة دوم آيات، نشانگر چگونگي تحقق ابتلاست. آيات «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ* وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكافِرِينَ»؛ اگر به شما آسيبى رسيده، آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد و ما اين روزها [ى شكست و پيروزى‏] را ميان مردم به نوبت مى‏گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آورده‏اند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمى‏دارد. و تا خدا كسانى را كه ايمان آورده‏اند خالص گرداند و كافران را [به تدريج‏] نابود سازد (آل‌عمران: 140 و 141) با بيان سنت مداولة ايام (که به معناي انتقال پيدا كردن با حصول تحول در كيفيت يا حالت و دست به دست گرداندن است) (ابن‌فارس، 1404، ج2، ص314؛ ابن‌منظور، 1414، ج11، ص252)، ابزار تحقق تمحيص را (که از واژگان جانشين ابتلاست) (جوهرى، بي‌تا، ج‏3، ص1056؛ ابن‌منظور، 1414، ج‏7، ص90) تحول‏آفريني مي‌دانند. ساير آيات اين نوع، با بيان تبدل در مراحل خلقت بشر (انسان:2)، دگرگونگي شرايط در جنگ (آل عمران:152؛ احزاب:11؛ محمد:4)، تغيير در شرايط زندگي بني‏اسرائيل با اجراي فرمان قتل فرزندان و اسارت زنان (بقره:44)، نمايانندة مسير تحقق ابتلا (تغيير) است (نمونه‌هاي ديگر: بقره:155 و249؛ اعراف:163).

    دستة سوم نيز به تصريح يا تلويح حکايتگر غايت ابتلا، يعني تکامل است. لام تعليل (بيضاوى، 1418، ج‏2، ص44؛ ابوحيان اندلسى، 1420، ج‏3، ص397) در آية «لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُم‏» (آل‌عمران: 154) در يادکرد از خلوص به‌منزلة هدف ابتلا، جنبة تعالي‏محور آن را يادآور مي‌شود (جوادي آملي، 1387، ج 15، ص641). افزون بر آن، آياتي که هدف از ابتلا را عملکرد برتر (هود:7؛ کهف:7؛ ملک:2) يا آگاهي‏بخشي به جوهرة آدمي (محمد:31) مي‌دانند، به دلالت التزامي غايت تکامل‏گراي سنت ابتلا را گوشزد مي‌كنند.

    براين‌اساس در اين مقاله تعريف معيار از ابتلا که برايندي از مداليل ظاهري آيات، روايات تفسيري و انظار مفسران فريقين است، عبارت است از: رخدادي تحول‌آفرين و هدفمند که به منظور سنجش عملکرد موجود مختار صورت مي‌گيرد و به شکوفايي استعدادهاي بالقوه وي (تعالي) يا پرده‌برداري از ضعف و خلل وجودي او (تسافل) مي‏انجامد. با توجه به اين تعريف، مؤلفه‌هاي سه‌گانة ابتلائات انبيا، سنجش (ماهيت ابتلا)، تحول (راهبرد) و تعالي (غايت) است. ازاين‌رو براي شناسايي ابتلاي انبيا بايد نخست با اتکا بر اين تعريف به بازخواني داستان پيامبران بپردازيم و با تحليل شرايط فراروي ايشان در هر رويداد، رخدادهاي منطبق با مؤلفه‌هاي ابتلا را به منزله آزموني براي آن پيامبر در نظر گيريم.

    کلمات

    «كلمات» جمع واژة «کلمه» در لغت به معناي لفظ و قول است که گوينده براي القاي مراد خويش آنها را در قالب اصواتي بر زبان مي‌راند (ابن‌فارس، 1404، ج5، ص131؛ ابن‌منظور، 1414، ج12، ص522-524؛ فيومي، 1414، ج2، ص539). ريشة ديگري نيز براي اين واژه برشمرده‌اند که به نظر مي‌رسد با معناي نخست قابل جمع است (فراهيدي، 1409،ج5، ص378). در قرآن کريم نيز، ريشة «کلم» 46 بار و در ساختارهاي گوناگوني چون کلمه، کلمة الله، الکلم و کلمات به کار رفته است (شفيع‌زاده،1393، ص100). بنا بر بررسي معناشناختي اين واژه، در نظام معنايي قرآن «قول» غالب‌ترين گونه معنايي کلمه است که هم به خدا (براي نمونه، نساء:164) و هم به انسان (براي نمونه، مريم:26) نسبت داده شده است (شفيع‌زاده، 1393، ص122). از ديگر سوي در قرآن كريم از موجودات امكاني و اعيان خارجي (طباطبايي، 1417، ج1، ص269) نيز به كلمات تعبير شده است (براي نمونه، آل عمران: 45؛ لقمان:27) که نشان مي‌دهد «كلمه» دربردارندة معناي جامعي است كه هم بر لفظ معنادار و هم بر عين خارجي اطلاق‌پذير است (جوادي آملي، 1387،ج6، ص418). ازاين‌رو به نظر مي‏رسد کلمه در حقيقت به معناي آشکارسازي نهان (فيومى، 1414، ج‏2، ص539) و ابراز «ما في الضمير» با هر وسيله ممکن است و به تناسب افراد و موارد مختلف، معاني و مصاديق پرشمار خواهد داشت (مصطفوى، 1368، ج‏10، ص107و 108؛ طباطبايي، 1417، ج13، ص108؛ جوادي آملي، 1387، ج6، ص418). چنان‌که در ادامه خواهيم ديد، کاربرد دوگانة لفظ و عين خارجي، بر آراي تفسيري مفسران در تبيين ماهيت کلمات ابراهيمي نيز مؤثر بوده است.

    ماهيت کلمات در رهيافت‌هاي تفسيري

    بر اساس دلالت ظاهر آية ابتلاي ابراهيم† (بقره:124)، ابتلائات ابراهيم† همان «کلماتي» است که وي بدان آزموده شده است (طباطبايي، 1387، ج‏1، ص270؛ فخر رازى، 1420‏، ج‏4، ص31). در مکاتب تفسير روايي و اجتهادي با گرايش‌هاي متنوع آن در ميان شيعه و سني، تبييني متفاوت از مدلول کلمات در اين آيه ارائه شده است که در ادامه به تحليل و ارزيابي هر يک از اين رهيافت‌ها مي‌پردازيم.

    رهيافت روايي

    تفاسير در رهيافت روايي، به گزارش روايات، اقوال صحابه و تابعان مرتبط با کلمات يادشده در ابتلاي ابراهيم† بسنده كرده‌اند و دست به نقد يا گزينش آرا نزده‌اند. هرچند تفاسير مأثور فريقين در رتبة نخست اين رهيافت قرار دارند، گاهي در تفاسير غيرروايي نيز شاهد اين رهيافت هستيم (زمخشرى، 1407، ج‏1، ص184؛ بيضاوى، 1418‏، ج‏1، ص104؛ ميبدى، 1371، ج‏1، ص346؛ آلوسى، 1415، ج‏1، ص372-373).

    الف) روي‌دادهاي عيني

    روايتي مرسل از امام صادق† (طبرسى، 1372، ج‏1، ص377) در منابع شيعي و اقوال صحابه و تابعين در منابع اهل سنت (طبرى، 1412، ج‏1، ص414ـ416؛ ابن‌كثير، 1419، ج‏1، ص284-286)، مصداق کلمات را حوادثي ويژه در زندگي ابراهيم† دانسته‌اند که در اقسام چهارگانه ذيل قابل بررسي است:

    1. فراز و نشيب‌هاي زندگي ابراهيم†: برابر روايت امام صادق† منظور از «کلمات»، ابتلاي ابراهيم† به ذبح اسماعيل† است؛ چنان‌که اقوال صحابه و تابعان حاکي از ابتلاي ابراهيم† به ستاره، ماه و خورشيد، فراق قوم، محاجه با نمرود، افکنده شدن در آتش، هجرت، اختتان، مهمان‌نوازي و صبر بر آن با مال و جان و قرباني كردن فرزند است (طبرى، همان، ص416)؛

    2. مطهرات دهگانه: كوتاه كردن شارب، مضمضه، استنشاق، مسواك زدن، باز كردن ميان موي سر، ناخن گرفتن، ختنه كردن، ستردن موي زايد، چيدن موي زير بغل و شستن موضع بول و غايط با آب (همان، ص415؛ ابن‌كثير، 1419، ج‏1، ص284)؛

    3. احکام سي‌گانه: ركوع، سجود، امر به معروف، نهي از منكر، حفظ حدود الهي و... كه در آيات 112 سورة توبه، 1ـ 9 سورة مؤمنون، 35 سورة احزاب و 23ـ 34 سورة معارج بيان شده است (طبرى، 1412، ج‏1، ص414)؛

    4. تکاليف خاص: امامت، تکميل بناي کعبه، مناسک حج، دعا براي بعثت پيامبر آخرالزمان (همان).

    ب) عبارات لفظي

    بر اساس شماري از روايات شيعي، مقصود از کلمات، الفاظي شامل اسماي الهي[1] و اسامي اهل‌بيت‰[2] است که خداوند آنها را بر ابراهيم† عرضه كرد.

    ارزيابي

    اين رهيافت در تعيين جنس «کلمات» ابتلاي ابراهيم†، دربردارندة اختلاف است. بر اساس مفاد روايات شيعي در تبيين مصداق کلمات (فارغ از اعتبارسنجي آنها) ابتلائات ابراهيم† در دو سنخ فعلي و لفظي قابل بررسي است. سنخ فعلي ناظر بر رخدادهاي زندگي ابراهيم† است که در نمونة ذبح فرزند بدان تصريح شده و سنخ لفظي ناظر بر اسامي خاص است که ظاهر آيه دلالتي بر آن ندارد و نشان از تبيين کلمات در سطح تأويلي آيه دارد. در غالب اقوال صحابه و تابعان نيز «کلمات»، مفهومي متناسب با وظايف نبوت ابراهيمي و مناسک[3] و احکام خاص عبادي و شرعي[4] دارد و بعد ابتلائي آن کمتر برجسته‌ شده است؛ مگر اينکه با تسامح، تکاليف و مناسک ابراهيمي را نوعي ابتلا براي وي بدانيم. ازاين‌رو با توجه به تأويل‌گرايي روايات ناظر بر سنخ لفظي کلمات و ضعف اسناد و مصادر برخي از آنها (براي آگاهي از نقد و بررسي اين روايات، ر.ک: نجارزادگان، 1390، ص53- 59)، ضعف سندي (ارسال) روايت بيانگر اين‌هماني کلمات با ذبح اسماعيل†، ترديد در انتساب آن به معصوم (بلاغي نجفي، 1420، ج‏1، ص123)، و ناسازگاري کاربرد «کلمات» به صورت جمع با تک‌مصداق قرباني فرزند (رشيدرضا، 1366، ج1، ص454)، نقدهاي وارد بر وجوه سنن طهارت، خصال سي‌گانه و تکاليف خاص (براي آگاهي از نقد نظرات بيان شده، ر.ک: جوادي آملي، 1389، ج 6، ص430- 432؛ رشيدرضا، 1366، ج1، ص453ـ 455؛ معارف، 1391، ص43ـ 44)، عدم اظهار نظر تحليلي و اجتهادي، عدم ارائة وجه جامع براي انواع کلمات، عدم تبيين نسبت هر يک از اين موارد با ابتلائات ابراهيم†، اجتهادي بودن اقوال صحابه و تابعان و... اين رهيافت شايستگي نظرية معيار در اين مسئله را ندارد. البته ادعاي وجود نوعي اجتهاد پنهان در گزينش روايات تفسيري در تفاسير مأثور فريقين (ذيل آية ابتلاي ابراهيم†) چندان بعيد نيست؛ لکن مقصود ما اجتهاد مفسرانه در تبيين مدلول آيه است.

    رهيافت اجتهادي

    در رهيافت اجتهادي، مفسران بر اساس مباني کلامي و نظرية تفسيري ويژة خود نوعي گزينش يا وجه جمع ميان روايات و اقوال تفسيري ارائه کرده‌اند که آنها را مي‌توان در سه رويکرد ترجيح، جمع و پذيرش عام خلاصه و دسته‌بندي کرد.

    ترجيح

    مفسراني از اهل سنت از ميان اقوال صحابه، ابتلاي ابراهيم† به اجرام آسماني (الارمي، 1421، ج2، ص253)، افکنده شدن در آتش (زحيلي، 1418، ج1، ص308)، احتجاج با نمرود (همان)، بيرون رانده شدن از زادگاه (همان)، مهاجرت (ابن‌عاشور، بي‌تا، ج1، ص684)، ختنه کردن (همان)، سنن طهارت (قرطبى، 1364، ج2، ص98؛ ابن‌عاشور، بي‌تا، ج1، ص684) و تکاليف بيان‌شده در ادامه آيه (فخر رازى، 1420، ج4، ص34؛ شوكانى، 1414، ج1، ص162) را برگزيده‏اند. برخي از مفسران شيعي نيز، متأثر از روايات تبيين کلمات به اسامي، ابتلائات ابراهيم† را عباراتي لفظي مي‏دانند که فراز بعدي آيه يعني «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» مي‌تواند ناظر بر مفهوم آن باشد (بلاغي نجفي، 1420، ج‏1، ص122؛ کاشاني، 1423، ج‏1، ص226). غالب مفسران شيعي، ابتلائات ابراهيم† را برخي از رويدادهاي زندگي وي دانسته و مصاديق آن را مواردي چون ابتلا به پدرش آزر (صادقي تهرانى، 1365، ج‏2، ص125)، مشرکين (همان)، اجرام آسماني (طباطبايي، 1417، ج‏1، ص270؛ شبر‏، 1412، ص58)، مبارزه با بت‌پرستان (مکارم شيرازي، 1374، ج‏1، ص437؛ جوادي آملي، 1389، ج 6، ص432)، شکستن بت‏ها (طباطبايي، 1417، ج‏1، ص270)، افتادن در آتش (همان)، احتجاج با نمرود (صادقي تهرانى، 1365، ج‏2، ص125؛ جوادي آملي، همان)، بيرون رانده شدن از زادگاه (مترجمان‏، 1377، ج‏1، ص244)، مهاجرت (طباطبايي، 1417، ج‏1، ص270)، استقامت در عبوديت به‌تنهايي (مصطفوى‏، 1380، ج‏2، ص144)، زن بدخو و بهانه‏جوي (طالقاني، 1362، ج‏1، ص290و 291)، اسکان ذريه در بيابان مکه (طيب، 1378، ج‏2، ص184؛ مکارم شيرازي، 1374، ج‏1، ص437)، تکميل بناي کعبه در بيابان (مصطفوى‏، 1380، ج‏2، ص144؛ طالقاني، همان)، مناسک حج (شبر‏، 1412، ص58)، سنن طهارت (همان؛ نجفى خمينى، 1398، ج‏1، ص274)، مهمان‌نوازي (جوادي آملي، 1389، ج6، ص432)، انابه و تضرع (طيب، 1378، ج‏2، ص184)، توسل به اهل‌بيت‰ (همان) و دعاهاي ابراهيم† (بلخى، 1423، ج 1، ص136) دانسته‏اند.

    جمع

    برخي از مفسران معاصر شيعه، سنخ لفظي و فعلي کلمات را قابل جمع دانسته‌اند. در اين ديدگاه، ابتلائات ابراهيم† متضمن هر دو گونة رويدادها و عبارات لفظي است، چه آنکه هر ابتلا شامل استماع امر (لفظ) و تسليم در انجام (رويداد عيني) است (صادقي تهرانى، 1365، ج‏2، ص124؛ موسوى سبزوارى، 1409، ج‏2، ص7).

    پذيرش عام

    اندک مفسراني با توجه به عدم وجود روايت صحيح و اجماع، ضمن چشم‏پوشي از قطعيت نظر در تعيين معناي «کلمات»، قايل به جملگي آرا هستند (طبرى، 1412، ج‏1، ص416- 417؛ ابوحيان اندلسى، 1420، ج‏1، ص601).

    ارزيابي

    رويکرد اجتهاديِ «ترجيح» با تأکيد بر فعلي بودن سنخ کلمات طرف‌داران بسياري در ميان شيعه و سنّي دارد و گويي رويکرد جمهور مفسران است. هرچند که ابتلائات ابراهيم† در هر دو سنخ لفظي و فعلي قابل بررسي است و پذيرش هر يک نافي ديگري نيست، با توجه به تعريف معيار از «ابتلا» و تصريح قرآن به آزمون ابراهيم† با ذبح فرزند (صافات:102) که ناظر بر رخدادي در زندگي اوست، اين رهيافت، ظرفيت مناسبي براي تحليل آزمون‌هاي ابراهيم† دارد. ازاين‌رو همين نظر را به‌عنوان معيار در مفهوم «کلمات» در اين مقاله برگزيديم. مهم‌ترين ادله اعتبار اين رهيافت عبارت‌اند از:

    1. هماهنگي با سياق قرآني داستان ابتلائات ابراهيم†: تصريح قرآن به آزمون ابراهيم† با ذبح فرزند (صافات:102)ـ که ناظر بر رخدادي در زندگي اوست ـ نشانه‌اي در پي‌جويي ابتلائات ابراهيم† در ميان رويدادهاي زندگي او به ‌دست مي‌دهد؛ چنان‌که تأمل بر يادکرد قرآن از برخي فراز و نشيب‌ها و پيشامدهاي زندگي موسي (طه:40؛ طباطبايي، 1417، ج14، ص152)، داوود (ص:24) و سليمان† (ص:34) با عنوان «ابتلا» و «فتنه» و تصريح بر آزمون‌بودگي جريان دعوت الهي نوح† (مؤمنون:30؛ طباطبايي، 1417، ج15، ص31)، تسديدي قرآني بر گونة رويدادي در ابتلائات ابراهيم† است. افزون بر اين، از ميان آراي يادشده در تبيين ماهيت ابتلائات ابراهيم†، تنها گونة رخدادهاي زندگي اوست که توسط بيان هدفمند قرآن در مقاطعي از زندگي ابراهيم† و شخصيت او قابل بازيابي است، و ديگر آرا از ظواهر آيات سير زندگاني ابراهيم†، قابل برداشت نيستند. همچنين ساير نظرات فاقد قابليت تطبيق با آيات بيانگر مصاديق ابتلائات بشري‌اند، در حالي‌که گونة رويدادي ابتلائات (چنان‌که در بخش بعد خواهيم ديد) با استناد به سياق آيات و سوره، بهره‏گيري از روش قرآن به قرآن و تفسير موضوعي، با آيات مبين سنت ابتلا مطابقت دارد؛

    2. فراواني مستندات روايي از اهل‌بيت‰: گفتار معصومين در باب ابتلاي انسان‌ها به‌ويژه ابتلاي انبيا (اعم از بيان مصاديق، شيوة رويارويي، تبيين ماهيت و غايت آن) درک انواع ابتلائات پيامبران را ميسر مي‌سازد. چنان‌که در ادامه خواهيم ديد، دلالت صريح يا ضمني روايات بر ابتلا بودن برخي امور و مصداق‌يابي آنها در زندگي حضرت ابراهيم† شماري از ابتلائات ايشان را روشن مي‌سازد؛

    3. شهرت تفسيري در ميان مفسران اماميه: چنان‌که در رويکرد ترجيح بيان شد، بيشتر مفسراني که در تبيين مصاديق ابتلائات ابراهيمي اظهار نظر كرده‌اند، رخدادهايي در زندگي وي را از جمله ابتلائات او دانسته‌اند؛

    4. تناسب معقول با مقام امامت ابراهيم†: توجه به شخصيت ابراهيم† گوياي تناسب وجه رخدادي ابتلائات با مقام امامت است. برابر سياق قرآني، آغاز يادکرد قرآن از زندگي ابراهيم† از دوران نبوت اوست (طباطبايي، 1417، ج‏1، ص271؛ صادقي تهراني، 1365، ج‏2، ص126)؛ لذا ابراهيم† هنگام ابتلا به آزمون‌هاي الهي نبي الهي، معصوم و موظف به تکاليف نبوت است. از ديگر سوي، بنا بر آيات و روايات[5] نوع ابتلاي افراد متناسب با منزلت و سعة وجودي آنهاست. همچنين بر اساس ظاهر آية 124 بقره، سرفرازي ابراهيم† در ابتلائات، نردبان تعالي او از نبوت به امامت بوده است (طباطبايي، 1417، ج‏1، ص270؛ صادقي تهرانى، 1365، ج‏2، ص125). لذا با در نظر گرفتن وجود تناسب در ابتلا و جزاي آن (مقام امامت) در کنار موارد يادشده، مي‌توان گفت ابتلائات ابراهيمي بايد درخور شأن نبي الهي و زمينه‌ساز شاخصه‌هاي امام (مانند صبر و يقين) (سجده: 24) باشد و افزون بر ساحت فردي، با وظايف رسالت و ساحت اجتماعي نيز مرتبط باشد؛ چراکه اقتضائات اکتسابي منصب امامت (که جنبه‌اي اجتماعي نيز دارد) از طريق گذر از ابتلائات فردي و اجتماعي فراهم مي‌شود (جوادي آملي، 1389، ج 6، ص427). ازاين‌رو تنها نوع رخدادي ابتلائات با ويژگي‌هاي نام‌برده مطابقت دارد.

    طبقه‌بندي و نسبت آزموني کلمات

    با توجه به نظر بيشتر مفسران اماميه و اهل سنت در تبيين «کلمات» به رويدادهاي عيني، و با ابتنا بر تعريف ارائه‌شده از ابتلا و مؤلفه‏هاي آن (سنجش، تغيير و تعالي) ابتلائات قرآني ابراهيم† را بر اساس بستر وقوع آنها مي‌توان به دو گونة فردي و اجتماعي تقسيم کرد. در اين بخش ابتلائات ابراهيم† در گونه‌هاي يادشده صرف‌نظر از سير تاريخي وقوع آنها واکاوي مي‌شوند و به دنبال هر ابتلا «وجه آزموني» آن نيز تقرير مي‌گردد.

    ابتلائات فردي

    ابتلائات فردي ناظر بر ابتلائاتي‌اند که تنها در گسترة ارتباطات فردي و زندگي شخصي ابراهيم† نمود يافته‌اند که عبارت‌اند از:

    آزرِ بت‌تراش

    آزر منجم، وزير و مشاور نمرود (کليني، 1429، ج‏15، ص808)، بت‏تراش و بت‏فروش بود (قمى، 1367، ج‏1، ص208) و نامش برگرفته از نام بتي بود که تنها بزرگان خود را بدان مي‏ناميدند (بى‌آزار شيرازى، 1380‏، ص57). رياست بر بتکدة شهر (کانون قدرت و ثروت) و نگهباني از آن، وي را در جايگاه مرجعيت مذهبي قرار داده بود؛ چنان‌که هيچ‌يک از مردم (حتي نمرود) جز بتي را که به نشان آزر مهر شده بود نمي‌پرستيدند و جاي‌گزيني براي او پس از مرگ متصور نمي‏دانستند (ابن‌منظور، 1404، ج3، ص346). اگرچه ابراهيم† به سبب پيش‌گويي منجمان مبني بر ولادت مصلحي الهي و دستور کشتن اطفال به منظور دفع خطر از حکومت، پنهاني و در منطقه‏اي دور از شهر متولد شد (عروسى حويزى، 1415، ج‏1، ص729) و تا سنين نوجواني دور از خانواده زيست (قمى، 1367، ج‏1، ص207)، از نخستين ديدار، مورد توجه آزر قرار گرفت (کليني، 1429، ج‏15، ص811)، به گونه‌اي که او را واسطه برکت در زندگي خويش دانست و به همراهي وي در تداوم مقام بت‌سازي در خاندان خويش اميدوار گشت (همان).

    اشارة آيات 43-47 سورة مريم بر خطاب مکرر آزر با لفظ «يا ابت»، بيان سلام و وعدة استغفار در مقابل تهديد، حاکي از محبت و احترام ويژة ابراهيم† به اوست. با اين وجود نگراني آزر از تزلزل در منزلت ديني ـ سياسي‌ـ اجتماعي وي (قمى، 1367، ج‏1، ص208) سبب مشکل‏آفريني در روند دعوت ابراهيم† شد؛ آن‌گونه که دستاويزي براي تمسخر ابراهيم† و عدم پذيرش دعوت او گرديد (ابن‌واضح يعقوبي، 1387، ج1، ص23). خود او نيز در برابر خطاب محبت‌آميز ابراهيم†، ابراهيم† را طرد و تهديد به سنگسار كرد (مريم:46). لذا دعوت آزر، به تغيير شرايط زندگي ابراهيم† از کانون مهر به دشمني و طرد از خانواده انجاميد و ابراهيم† را در تقابل ميان مهر آزر به منزلة پدر[6] و قهر الهي قرار داد. افزون بر آنکه واکنش آزر، يادآور اين فرمودة رسول اللهˆ است:

    إنَّ اللّه َأخَذَ مِيثاقَ المؤمنِ علي بلايا أربَعٍ، أشَدُّها علَيهِ: مؤمنٌ يقولُ بقَولِهِ يحسُدُهُ... أو كافرٌ يري جِهادَهُ، فما بَقاءُ المؤمنِ بعدَ هذا؟!؛ خدا از مؤمن براى چهار بلا پيمان گرفته كه سخت‌ترين آنها عبارت است از: مؤمني هم‌عقيده او باشد و بر او حسد ورزد... يا كافري كه جنگ با او را خواهد، پس با اين گرفتاري‏ها مؤمن چه اندازه عمر كند [از ايمانش باقى ماند]؟ (کليني، 1429، ج‏3، ص627)

    اين حديث بيانگر ابتلاي مؤمن به کافر ستيزه‌گر است و آزر را در جلوة آزموني براي ابراهيم† مي‌نماياند. رفتار حضرت ابراهيم†، واكنش آزر در جريان دعوت ابراهيم†، صدق نبوت و ميزان حق‌مداري ابراهيم† را در تقابل با مهر آزر نشان مي‌دهد؛ تقابلي كه به تعالي وي انجاميد (مريم: 50).

    رهايي خانواده در بيابان

    ابراهيم† فرمان يافت (قمى، 1367، ج‏1، ص61) تا ذريه خود را در بيابان مکه سکونت بخشد (ابراهيم:37- 38) و به محل زندگي خويش بازگردد. بنا بر مصاديق ابتلا در آية «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ» (بقره:155) نقص ثمره با فقدان فرزند و ترس از سرنوشت و آبروي خانواده (احتمال آزار اغيار)، نشاني بر آزمون‌بودگي رهايي همسر و فرزند در بيابان مکه براي ابراهيم† است؛ چنان‌که توصيف وي از فضاي واگذاري اسماعيل و هاجر (إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ )، دعا براي رفع کمبودهاي آن (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ) (ابراهيم:37) و بيان تفويض امر به علم الهي (رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَما نُعْلِنُ وَما يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَلا فِي السَّماءِ) (ابراهيم:38) حاکي از اضطرار طبيعي و شرايط سخت براي خانوادة اوست و فرمايش امام صادق† در استجابت دعا، هنگام ابتلا را يادآور مي‌شود: «إذا اُلْهِمَ أحَدُكُمُ الدُّعاءَ عِندَ البَلاءِ فاعْلَموا أنَّ البَلاءَ قَصيرٌ» (کليني، 1429، ج4، ص308). وانگهي تأمل بر اين رويداد مؤلفه‌هاي ابتلا را به‌خوبي مي‌نماياند. بيان عبارت «بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم» و افادة معنايي «وادي» بر شکاف ميان کوه‌ها و محل جريان سيلاب (راغب اصفهاني، 1412، ص862) و شرايط سخت زندگي همچون خشکي، بي‌حاصلي، عدم قابليت کشت، کم‌آبي و فقدان بارش منظم (سالم، 1386، ص254) و دشواري ارتباط با سرزمين‏هاي اطراف (پيشوايي، 1391، ص31ـ32) که به خالي از سکنه بودن آن انجاميده است (ابراهيم:35) در کنار ملاحظة محروميت ابراهيم† از فرزند تا سنين کهن‌سالي (ابراهيم:39)، صدور فرمان اسکان در خردسالي اسماعيل (کليني، 1429، ج‏8، ص52)، تنهايي و شکنندگي هاجر و مسئوليت‌پذيري و رادمنشي ابراهيم† به منزلة پيامبر الهي و مظهر مهر و غيرت خداوندي، همگي خبر از آفرينش ابتلائي براي او مي‌دهند تا تغيير شرايط وي از زندگي آرام و مهرانگيز با خانواده به هجران، خوف و ابهام، سنجه اطاعت و توکل او قرار گيرد و ضمن تعالي او در مراتب قرب الهي، تنديسي از توکل (برقى‏، 1371، ج‏2، ص338) ارائه نمايد.

    ذبحِ فرزند

    ضمن تصريح آية «إِنَّ هَذَا لهَُوَ الْبَلَؤُاْ الْمُبِينُ» (صافات:106) و روايت «فسأل إبراهيم ربه أن يرزقه غلاما حليما، فأوحى الله إليه أني واهب لك غلاما حليما ثم أبلوك فيه بالطاعة لي» (عياشي، 1380، ج2، ص244) بر آزمون ابراهيم† به ذبح فرزند، تأمل بر اين واقعه خود گوياي مؤلفه‏هاي ابتلاست. قرار گرفتن ابراهيم† در شرايط امر به تغيير رفتار از مهرورزي پدرانه به قرباني فرزند، پس از محنت محروميت از فرزند تا سنين پيري (ابراهيم:39) و تحمل فقدان فرزند با رهايي او در مکه (ابراهيم:37) و سرانجام وصال دوباره و همراهي وي در تجديد بناي خانة کعبه (بقره:127) و انجام مناسک حج، مهر ابراهيم† به جوان برومند (صافات:102) و شايستة خويش (طباطبايي، 1417، ج‏17، ص152) را دوچندان کرده و بر دشواري فراق مجدد او مي‌افزايد، چه‌بسا که عامل اين جدايي ابدي ذبح به‌ دست خويش باشد. علاوه بر دريافت امر الهي با مشاهدة اقدام به ذبح در رؤيا (صافات:102) (صادقي تهرانى، 1365، ج‏25، ص185ـ186)، ظاهر خشونت‌آميز و تأمل‌انگيز ذبح انساني صالح، وسوسه‌هاي مکرر شيطان در القاي شيطاني بودن اين خواب (کليني، 1429، ج‏8، ص67)، در نظر آوردن رنج تحميلي بر هاجر که بر دشواري قرباني براي ابراهيم† مي‏افزود، ذبح اسماعيل به منزلة ذبح همة آرزوها و دعاهاي ابراهيم† مبني بر گسترش توحيد و تداوم مسير اوست (صادقي تهرانى، همان، ص185)؛ لذا در اين آزمون، ميزان اطاعت و سرسپردگي ابراهيم† سنجيده مي‌شود و وي را به والاترين درجات تسليم و رضا (صافات:103) مي‌رساند.

    ابتلائات اجتماعي

    قرآن کريم زندگي انسان را آميخته به ابتلا مي‌داند و سير تکاملي انسان‌ها در دامنه رخدادهاي زندگي و تعامل با آنها را يادآور مي‏شود. برابر آيات قرآن، دعوت پيامبران همواره با مخالفت‌ها و کارشکني‌ها پاسخ داده شده و مشرکان با وجود شکست در مقابل براهين انبيا در صدد انکار حق برآمده و به مقابله با ايشان برخاسته‌اند (ر.ک: نساء:157؛ هود:54). اين مخالفت‏ها و پيامد آنها، بستري براي آزمون پيامبران مي‏گستراند؛ چراکه نبي محب ذات خداست و به همة اوصاف و افعال او ارادت مي‌ورزد (جوادي آملي، 1379، ج12، ص255) و بدان جهت که خلق خدا (درستکار يا خطاکار) بر فطرت توحيدي آفريده شده‌اند،[7] براي او شايان مهرورزي هستند؛ لذا تا زماني که فطرت ايشان را کاملا از دست‌رفته نبيند از هيچ تلاشي در شکوفايي آن دريغ نمي‏ورزد. اين محبت سبب مي‌شود تا مشاهدة سقوط روح الهي مردمِ گرفتار شرک، براي پيامبري که با ديدة حقيقت‌بين به هستي مي‌نگرد و عقوبت ناشي از سخط الهي را به‌خوبي درک مي‌كند، بسيار رنج‌آور باشد. اشارة قرآن بر شدت اشتياق پيامبر اکرمˆ به هدايت مردم و تألم عميق از حق‏ناپذيري آنان (ر.ک: کهف:6؛ فاطر:8؛ توبه:128) نشانگر محنت ناشي از مقتضيات رسالت است و درد و اندوه پيامبران از گمراهي امتشان را يادآور مي‏شود. براين‌اساس تحمل رنج ناشي از دعوت و هدايت مردمي جاهل، خودفريب و حق‌گريز، آزموني براي پيامبران در مسير رسالت ايشان به شمار مي‌رود. امام صادق† مي‌فرمايد:

    وَإِنْ كَانَ النَّبِي مِنَ الْأَنْبِياءِ لَيأْتِي قَوْمَهُ فَيقُومُ فِيهِمْ يأْمُرُهُمْ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَيدْعُوهُمْ إِلَى تَوْحِيدِ اللَّهِ وَمَا مَعَهُ مَبِيتُ لَيلَةٍ فَمَا يتْرُكُونَهُ يفْرَغُ‏ مِنْ‏ كَلَامِهِ‏ وَلَا يسْتَمِعُونَ إِلَيهِ حَتَّى يقْتُلُوهُ وَإِنَّمَا يبْتَلِي اللَّهُ عِبَادَهُ عَلَى قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَه؛ و پاره‏اى ديگر نزد قوم خود آمده، آنان را به اطاعت خدا فرمان مى‏دادند و به سوى توحيد الهى دعوت مى‏نمودند و با اين حال قوت يك شب نداشتند كه سدّ جوعى كنند (يا اينكه قومشان آنان را يك شب مهلت نمى‏دادند) و دست از آنان برنمى‏داشتند كه سخن آنها تمام شود و گوش به ندايشان نمى‏دادند تا اينكه دست به كشتار آنها مى‏زدند. و راستى كه خداى متعال بندگان خود را به‌اندازه قدر و منزلتى كه نزد او دارند مورد ابتلا و امتحان قرار مى‏دهد (مفيد، 1413، ص39).

    اين فرمايش حاکي از ابتلاي پيامبران از جمله ابراهيم† به قوم جاهل و ستيزه‏گر است؛ چنان‌که در سير تدريجي دعوت ابراهيم† هر کنشي از جانب قومش، زمينة بروز ابتلائي در حوزة رسالت او و گزينش واکنش مدبرانة وي را فراهم آورده است. ازاين‌رو ابتلاي ابراهيم† به قومي حق‌گريز را مي‌توان ابتلائي پايه، و ابتلائات مقتضي وظيفة پيامبري ايشان را ابتلاي پيرو (تبعي) دانست و چنين گفت که با تغيير زندگي آرام ابراهيم† به زندگي سراسر مبارزه و جهاد، ابتلائي براي وي شکل گرفته و حلم‏مداري وي در مقابل عناد قومش و رنجوري او از هلاکت خطاکاران (هود:75) در کنار منفعت‌طلبي (عنکبوت:17)، رابطه‌محوري (عنکبوت:25) و تعصب (انبياء:65) قوم وي بر دشواري آن افزوده است. بدين‌سان خداوند ميزان دغدغة ابراهيم† براي تحقق آرمان‌هاي الهي را سنجيده و اين سنجش به سير او در مقامات الهي انجاميده است.

    ابتلائات ابراهيم† در حوزة رسالت وي، متناسب با اقتضائات جامعه در مسير مبارزه با شرک و کارگزاران آن تبلور يافته که برخي از آنها بدين‌ قرارند:

    اعلان برائت؛ نقد نظري انگارة شرک

    در روايت آمده است:

    لو أراد الله بأنبيائه حيث بعثهم أن يفتح لهم كنوز الذهبان و... لفعل ولو فعل لسقط البلاء وبطل الجزاء واضمحل الابتلاء؛ اگر خداوند مي‌خواست که آنگاه که پيامبرانش را مبعوث ساخت گنجينه‌هاي طلا و معادن زر ناب را در اختيار آنان گذارد... و اگر چنين کرده بود آزمايش و پاداش از ميان برداشته مي‌شد و اعطاي اجر و ثواب به آزمايش‌شدگان و مؤمنين ضرورت پيدا نمي‌کرد (کليني، 1429، ج8، ص41).

    اين روايت بر اعطاي جزا در مقابل موفقيت در ابتلا دلالت دارد؛ لذا اختصاص جزا به ابراهيم† پس از رويدادي در سير زندگي و دعوت وي، احتمال ابتلا بودن آن واقعه را مطرح مي‌کند. ازاين‌رو ايتاي نسلي هدايت‌يافته به ابراهيم† در مقابل برائت‏طلبي وي (زخرف:28؛ انعام:84)، مي‌تواند نشانه‌اي بر ابتلا بودن آن باشد؛ چنان‌که مؤلفه‌هاي ابتلا نيز در اين رويداد قابل بازيابي‌اند. اعلام برائت ابراهيم† از مظاهر شرک، به معناي نفي شالودة اعتقادي‌ـ اجتماعي و گسستن همة پيوندهاي عاطفي و اجتماعي بود که زندگي محترمانه و توأم با محبوبيت وي را به طرد اجتماعي و محروميت از امکانات شهروندي تغيير ‌داد (مؤلفة تحول‌آفريني) و ميزان جان‌فشاني وي در تحقق امر الهي را آزمود (مؤلفة سنجش). انتخاب شرايطي پرمخاطره با وجود ضعف اجتماعي (ناشي از طرد‌شدگي از آزر و انزواي اندک موحدان) در جامعه‌اي که پرستش خدايان متعدد چون اجرام آسماني (انعام:76-78)، پادشاهان (بقره:258) و بت‏ها (شعراء:71) رواج داشت و ابطال مرحله به مرحله معبودان متعدد و ايستادگي در مقابل تخويف‌ها (انعام:80) را مي‌طلبيد، با در نظر گرفتن آميختگي باورها با منافع مردم (عنکبوت:25)، بهانه‏جويي بت‏پرستان و استکبارطلبي طاغوتيان، اعلان برائت از شرک را به منزلة ابتلائي براي ابراهيم† مي‌نماياند که به تعالي وي با کسب شايستگي اصطفاي الهي (جوادي آملي، 1389، ج7، ص126) انجاميده است (مؤلفه تکامل).

    بت‌شکني؛ نقد عملي انگارة شرک

    برابر آيات قرآن، شيوة پيامبران در دعوت مردم و استفاده از ابزارهاي متناسب با شرايط جامعه امري اقتضائي است (ر.ک: طه:29و30). گزينش شيوة پرمخاطره بت‌شکني توسط ابراهيم† در جامعه‌اي مملو از خدايان متعدد، زندگي وي را دستخوش تغيير قرار داد و آزموني براي سنجش ميزان خطرپذيري ابراهيم† در تبليغ فراهم آورد. ابراهيم† به رغم آگاهي از اينکه شهرت وي در نکوهش بت‏پرستي(انبياء:52) و عدم حضور در ميان قوم (صافات:88-90) به شناسايي زودهنگام او مي‏انجامد و مجازاتي سهمگين در پي خواهد داشت، به اين تغيير تن سپرد و عافيت خود را رهين تنبه احتمالي قومش ساخت. لذا وي با نشان دادن صدق پيامبري، مراتبي از کمال را درنورديد.

    رويارويي با طاغوتِ زمانه

    طاغوت از جمله عوامل ظلم و انحراف در جامعه است که با استفاده از ناداني، پراكندگي و ستم اجتماعي، حاکميت خويش بر مردم را بنا مي‌نهد و با ژرف‌نمايي اسباب گمراهي، به استحکام پايه‌هاي آن مي‏پردازد (مترجمان، 1377، ج11، ص209). ازاين‌رو يکي از موانع جدي در هدايت‌بخشي انبيا، طاغوت زمان ايشان بوده که مبارزه با آنها از اهداف مهم بعثت پيامبران (نحل:36) به شمار مي‌رود. شيوة بازخواني قرآن از احتجاج نمرود و ابراهيم† از اين قرار است:

    أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين (بقره: 258).

    اين بيان نشان‏دهندة شاکله فکري و منش طاغوتي نمرود است. افزون بر دلالت نامة امام علي† به معاويه (فَإِنَّ اللَّه سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، وابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا، ولَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا، ولا بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا، وإِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَى‏ بِهَا، وقَدِ ابْتَلانِي‏ اللَّهُ بِكَ وابْتَلاكَ بِي، فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى الآخَرِ؛ خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و مردم دنيا را در آن به آزمايش نهاده تا معلوم دارد كدام يك نيكوكارتر است. ما را براى دنيا نيافريده‏اند، و نه ما را به كوشش در آن فرموده‏اند. ما را به دنيا آوردند تا در آن آزموده شويم، و همانا خدا مرا به تو آزمود و تو را به من آزمايش نمود، و يكى از ما را حجت ديگرى مقرر فرمود) (شريف الرضى، 1414، ص446) و تصريح به مبتلا بودن ايشان به طاغوت زمانه، که نشاني بر ابتلاي هر مصلح الهي با طاغوت است، يادکرد قرآن و روايات از رويارويي نمرود و ابراهيم†، گوياي دشواري اين احتجاج و اِخبار از مؤلفه‌هاي ابتلا با تغيير حوزة تبليغي ابراهيم† از ابلاغ عمومي به رويارويي با جدي‌ترين و نيرومندترين مانع هدايتگري است. نمرود، پادشاهي مقتدر، جبار (مجلسي، 1403، ج12، ص24) و مدعي مقهور ساختن همة اهل زمين (همان، ج25، ص373) بوده که به تصريح عبارت قرآني «أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ» ادعاي الوهيت کرده (طباطبايي، 1417، ج2، ص350) و برخورداري از مُلک به طغيان او انجاميده است (همان، ص352). ملاحظة تقدس ناشي از ربوبيت نمرود، سيطرة سياسي‌ـ فرهنگي‌ـ اقتصادي، گستردگي و اقتدار حکومت او، انزواي اندک موحدان جامعه و عدم برخورداري ابراهيم† از حمايت خانوادگي‌ـ اجتماعي (مريم:46)، نشان از فراخواني ابراهيم† به چالشي جدي با مظهر باطل دارد و نمرود را در جلوة ابتلائي براي وي مي‌نماياند؛ چنان‌که ميزان صلابت و پايداري ابراهيم† در ابلاغ حق آزموده شده و صدق و توکل او را جلوه‌گر ساخته و در منازل کمال تعالي بخشيده است.

    افکنده شدن در آتش

    افكنده شدن ابراهيم† در آتش، مصداقي از ابتلائات نام‌برده در آيه «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ» (بقره:155) و روايت «إن في الجنة منزلة لايبلغها عبد إلا بالابتلاء في جسده» (کليني، 1429، ج‏3، ص639) است. به‌علاوه قرار گرفتن داستان آتش انداختن او در سورة عنکبوت با سياق بيان سنت ابتلا و ذکر مصاديقي از آن در ميان امتحانات اقوام و پيامبرانشان (جوادي آملي، درس 7 سوره عنکبوت)، گواهي بر ابتلاي ابراهيم† به افکنده شدن در آتش است. ترسيم شرايط ابراهيم† در اين زمان نيز تداعي‌كننده مؤلفه‌هاي ابتلاست. يادکرد قرآن از آتش با لفظ «الجحيم» که بيانگر عظمت و شدت آن است (راغب اصفهاني، 1412، ص187) و ساخت بنايي آتش‌اندود (صافات:97) چنان‌که براي انداختن ابراهيم† در آن، ناگزير به استفاده از منجنيق شدند (کليني، 1429، ج‏15، ص813)، در کنار مقدس‏نمايي انتقام از ابراهيم† و تحريک عواطف مذهبي مردم (انبياء:68)، مشارکت گستردة آنان (طبرى، 1412، ج‏17، ص32) و تهديد و تطميع آزر پيش از انداختن ابراهيم† (قمى، 1367، ج‏2، ص72) نشانه تلاش حکومت براي ارعاب او و ايجاد دوراهي انتخاب هلاکت در آتش يا اظهار پشيماني است. ازاين‌رو تغيير زندگي ابراهيم† به سلب حق حيات از او، سنجة شکيبايي و استقامت وي در مسير هدايتگري قرار گرفت و راهيابي به مقام خليل‌اللهي (طبرسى، 1403، ج1، ص24) را به ارمغان آورد.

    تبعيد؛ گسست پيوندهاي اجتماعي و عاطفي

    آن‌سان که روايت امام صادق†[8] بر تبعيد ابراهيم† از جانب نمرود اشاره دارد، پس از نجات ابراهيم† از آتش، حکومت تنها راه حفظ موجوديتِ خويش را ممانعت از حضور او در ميان قوم يافت و شرايطي را طراحي کرد تا ابراهيم† وادار به مهاجرت شود. يادکرد از آيات هجرت جبرآميز ابراهيم† در سورة عنکبوت با سياق بيان سنت ابتلا و مظاهر آن (جوادي آملي، جلسه 7 سوره عنکبوت) و دلالت آية 155 سورة بقره بر آزمون‌بودگي خوف و نقص، بيانگر ابتلاي ابراهيم† به تبعيدي توأم با ترس‏ها و محروميت‌هاست. تحليل شرايط فراروي ابراهيم† نيز بازتابي از مؤلفه‏هاي ابتلاست: تغيير جغرافياي زندگي ابراهيم† با توجه به موقعيت ممتاز زادگاه وي به لحاظ جغرافيايي، اقتصادي، امنيتي و تمدني (بى‌آزار شيرازى، 1380، ص53) و شدايد تبعيد، چون گسستگي پيوندها، علايق قومي و اجتماعي، ترديدها، خطرها و هراس‌ها، شرايط دشواري را پيش روي او قرار مي‌دهد؛ چنان‌که پيامبر اکرمˆ مي‌فرمايد: «والهجرة هجرتان هجرة الحاضر وهجرة البادي... وأما الحاضر فهو أعظمهما بلية وأعظمهما أجرا»؛ هجرت دو گونه است: هجرت آبادي‌نشين و هجرت بيابان‌نشين... و هجرت آبادي‌نشين رنج و مشقتش بيشتر و اجرش برتر است (ابن‌حنبل، بي‌تا، ج2، ص160). در اين فرمايش، بنا به دلالت لفظ «بليه»، هجرت از سرزمين آباد، ابتلايي بزرگ است. بسا هجرت اجباري که در آن غم چشم‌پوشي از ثمرات رنج رسالت و نگراني از گمراهي قوم تازه‌هشيار موج مي‌زند؛ تضميني براي تأمين همراهان وجود ندارد و مخاطبان آشنايي براي دعوت متصور نيست، به مراتب از هجرت اختياري دشوارتر است. با اين وجود تن‌سپاري ابراهيم† به تبعيد و عدم نفرين قوم، حلم و ايثار او در اطاعت حق را نشان داد و تعالي وي در مقامات کمال و نمادينگي در صبر و اخلاص را به دنبال داشت.

    تاريخ‌گذاري کلمات

    افزون بر آنکه به دليل کارکرد تعالي‌بخش ابتلا، چينش ابتلائات ابراهيم† بر اساس ترتيب تاريخي وقوع آنها، تصوير کلي سير تکاملي‌ـ تدريجي وي را به دست مي‌دهد، زمان پديداري ابتلائات در درک جنبة آزموني و شدت ابتلائات مؤثر است؛ چنان‌که توجه به جغرافياي ابتلائات نيز درک بهتر آن را ميسر مي‌سازد: تغيير مکان ابتلائات ابراهيم† پس از ابتلا به تبعيد، از سرزمين بابل (قمى، 1367، ج‏1، ص206) به مکه (ابراهيم:37) و مقايسه شرايط زيستي و تمدني اين دو منطقه گوياي سير رو به دشواري ابتلائات اوست. در اين بخش، ترتيب احتمالي ابتلائات حضرت ابراهيم† را بر اساس قراين نقلي و عقلي بررسي مي‏كنيم.

    برائت از آزر

    با توجه به اتفاق نظر بيشتر مفسران شيعه در رخداد ابتلائات پس از نبوت (براي نمونه، طباطبايي، 1417، ج‏1، ص271؛ صادقي تهراني، 1365، ج‏2، ص126)، نخستين ابتلاي دوران پيامبري ابراهيم† مي‌تواند مقارن با آغازين مراحل دعوت باشد. دعوت آزر در راستاي تحقق نبوت ابراهيم† صورت گرفته است (صادقي تهراني، 1365، ج‏18، ص329)؛ لذا بر اساس شيوة هدايتي قرآن در آغاز دعوت با بياني ملايم (طه:44) و سنت تبليغي انبيا در آغاز دعوت از نزديکان (شعراء:214)، مي‌توان بيان لطيف ابراهيم† در دعوت اختصاصي او از آزر را (مريم: 41- 47) حاکي از آغازين مرحلة دعوت ابراهيم† (طباطبايي، 1417، ج‏7، ص169) و نخستين ابتلاي او در دوران پيامبري دانست؛ چه آنکه قرآن بر احتجاجات شديداللحن ابراهيم† (انعام:74) و برائت‏جويي از آزر (توبه: 114) نيز اشاره دارد. وانگهي نسبت خانوادگي ابراهيم† با آزر و تأثير منزلت وي در ايمان‏آوري يا شبهه‏افکني مشرکان، اولويت ابتلاي ابراهيم† به آزر را يادآور مي‌شود.

    برائت نظري از بت‌پرستي

    سير آيات بيانگر دعوت ابراهيم† (انعام:74ـ82)، تقدم ابتلا به اعلام برائت از مشرکان نسبت به اقدامات تبليغي وي را نشان مي‏دهد. لازمة عقلي فرايند تبليغ نيز ارائه برهان و نقد نظري انگاره بت‌پرستي پيش از هر گونه اقدام عملي را ايجاب مي‌کند.

    بتشکني؛ حذف نماد‌هاي شرک

    بر اساس سياق آيات متضمن بت‌شکني ابراهيم† (انبياء:57 ـ67)، نخستين اقدام عملي ابراهيم† در نقد و حذف نماد‌هاي شرک سومين ابتلاي وي به شمار مي‌رود.

    رويارويي با حاکميتِ شرک

    تفاسير فريقين، ابتلاي ابراهيم† به طاغوت زمانه را در دو بازة زماني پيش (بلخى، 1423، ج‏1، ص215) و پس از افتادن در آتش (طباطبايي، 1417، ج‏2، ص378؛ جوادي آملي، 1389، ج12، ص258- 257) بررسي کرده‌اند. مفسراني که زمان احتجاج را پس از به آتش افتادن ابراهيم† مي‌دانند، به دلايلي چون گمنامي ابراهيم (جوادي آملي، همان)، شتابزدگي مردم براي مجازات وي (مکارم شيرازي، 1374، ج‏2، ص290) و نبودن ابراهيم† در مقام ابطال ربوبيت نمرود (در محکمة مجازات شکنندة بت‌ها) (طباطبايي، 1417، ج‏2، ص378) تمسک جسته‏اند؛ لکن افزون بر عدم اثبات گمنامي ابراهيم، عطف شتابزدگي بر تعيين مجازات نه اجراي آن، لزوم زمان براي تمهيد آتش مورد توصيف قرآن و ملاحظة بطلان خدايي بت‌ها در ذيل ابطال ربوبيت نمرود، با توجه به استحضار نمرود بر ربوبيت‌پنداري خويش (مترجمان، 1377، ج‏11، ص252)، احتجاج با ابراهيم† پس از تجلي حمايت الهي از وي با نجات از آتش موجه نمي‏نمايد؛ چراکه هر واکنش نسنجيده‌اي سبب تضعيف حکومت او مي‌شد. شيوة مقابلة طاغوتيان با مصلحان ديني پس از برتري آنان در عرصة مبارزه (ر.ک: غافر: 26) نيز تلاش بر حذف ايشان از جامعه بوده است. لذا به احتمال قوي، ابتلا به طاغوت پيش از افتادن ابراهيم† در آتش رخ داده است.

    مجازات

    بنا بر سياق آيات بيانگر سير مبارزات ابراهيم† (انبياء: 58ـ 68)، انداخته شدن وي در آتش، پيامد شکستن بت‌ها بوده است.

    تبعيد

    بر اساس آيات قرآن (انبياء:71؛ عنکبوت:26) و رواياتي (کليني، 1429، ج‏15، ص816) که به شرح دعوت ابراهيم† پرداخته‌اند، وي پس از نجات از آتش تبعيد شد.

    رهايي خانواده

    بشارت اجابت دعاي ابراهيم† مبني بر طلب فرزند پس از ترک سرزمين بابل (صافات:100ـ101) و صدور فرمان ذبح فرزند در زمان نوجواني به استناد آية «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَي إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات:102) و افادة مفهوم بلوغ (طبرسى، 1372، ج‏8، ص706) در واژة «سعي»، نشان مي‌دهد که رها کردن خانواده در بيابان پس از تبعيد و در زمان کودکي اسماعيل بوده است.

    ذبح فرزند

    برابر روايات، فرمان ذبح اسماعيل پس از تجديد بناي کعبه و امر به انجام مناسک حج و در مشعر بر ابراهيم† عرضه شد (قمى، 1367، ج‏2، ص224ـ 225). نظر به توانايي اسماعيل براي معاونت در بناي کعبه، ابتلا به ذبح فرزند واپسين ابتلاي ابراهيم† بوده است.

    نتيجه‌گيري

    رويکردهاي مفسران در تبيين کلمات در آية ابتلاي ابراهيم† به دو رهيافت روايي و اجتهادي تقسيم‌پذير است. رهيافت روايي به دليل کاستي‌هاي اسنادي و دلالي، در ارائة معيار براي تشخيص مصاديق ابتلائات ابراهيم† ناکاراست؛ اگرچه منبعي شايسته در شناخت آراي جريان‌هاي متنوع تفسيري در تاريخ تفسير به شمار مي‌‌‌رود. در رويکرد اجتهادي، مفسران شيعه با استناد به روايات اهل‌بيت‰ و اجتهاد تفسيري هر دو وجه فعلي و لفظي بودن کلمات را پذيرفته‌اند؛ لکن در مدرسة تفسيري اهل سنت، شاهد سه رهيافت گزارش، گزينش و پذيرش عام اقوال صحابه و تابعان در سنخ فعلي کلمات هستيم. بر پاية اين رهيافت ابتلائات ابراهيم† ناظر بر رخدادهاي زندگي اوست که مواردي چون اجرام آسماني، افتادن در آتش، احتجاج با نمرود، مهاجرت، سنن طهارت و مناسک حج را شامل مي‌شود.

    نظر به بسامد مستندات روايي، هماهنگي با سياق قرآني، شهرت تفسيري و توجيه‌پذيري با مقام امامت، رهيافت اجتهادي فعلي بودن کلمات به‌عنوان رهيافت معيار در تبيين کلمات پذيرفته شد. بر اساس تعريف معيار مقاله از مفهوم ابتلا و مؤلفه‏هاي آن، انواع کلمات در دو قلمرو فردي و اجتماعي قابل بازشناسي است. گونه‎هاي ساحت فردي ابتلائات ابراهيم† عبارت‌اند از: ابتلا به آزر، رهايي خانواده در بيابان مکه و ذبح فرزند. ابتلائات اجتماعي نيز عبارت‌اند از: ابتلا به اعلام برائت، بت‌شکني، طاغوت زمانه، افکنده شدن در آتش و تبعيد. برابر قراين نقلي و عقلي، به نظر مي‌رسد ترتيب وقوع ابتلائات ابراهيم† به صورت ابتلا به آزر، اعلام برائت، بت‏شکني، طاغوت زمانه، افکنده شدن در آتش، تبعيد، رهايي خانواده در بيابان مکه و قرباني فرزند بوده است. از اين تاريخ‌گذاري برمي‌آيد که ابتلائات ابراهيم† به شکل موازي در دو ساحت فردي و اجتماعي روي داده است.

     

     

    References: 
    • قرآن کريم، ترجمه محمدمهدي فولادوند.
    • آصفي، محمدمهدي، 1419ق، «الکلمات الابراهيميه العشر في القرآن الکريم»، المنهاج، ش10، ص94-115.
    • آلوسى، محمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، تحقيق: على عبدالبارى عطية، بيروت، دار الكتب العلميه.
    • ابن‌اثير جزري، مبارك بن محمد، 1367، النهاية في غريب الحديث و الأثر، چ چهارم، تصحيح: محمود محمد طناحى، قم‏، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان.
    • ابن‌حنبل، احمد، بي‌تا، مسند، بيروت، دار صادر.
    • ابن‌عاشور، محمدبن طاهر، بي‌تا، التحرير و التنوير، بي‌جا، بي‌نا.
    • ابن‌فارس، احمد، 1404ق، معجم مقاييس اللغة، تصحيح: عبدالسلام محمد هارون، قم‏، مكتب الاعلام الاسلامي.
    • ابن‌كثير دمشقى، اسماعيل بن عمرو، 1419ق، تفسير القرآن العظيم، تحقيق: محمدحسين شمس‌الدين،‏ بيروت، دار الكتب العلمية.
    • ابن‌منظور، محمد بن مكرم، 1404ق، مختصر تاريخ دمشق لابن عساکر، تحقيق: رياض عبدالحميد مراد، دمشق، دار الفکر.
    • ـــــ ، 1414ق، لسان العرب، چ سوم،‌ ‏تصحيح: جمال‌الدين ميردامادى، بيروت، ‏دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع.
    • ابن‌واضح يعقوبي، احمد، 1387، تاريخ يعقوبي، چ دهم، ترجمه: محمدابراهيم آيتي، تهران، علمي و فرهنگي.
    • ابوحيان اندلسى، محمدبن يوسف‏، 1420ق، البحر المحيط فى التفسير، تحقيق: صدقي محمد جميل، بيروت‏، دار الفكر.
    • الارمي، محمدامين بن عبدالله، 1421ق، حدائق الروح و الريحان في روابي علوم القرآن، بيروت، دار الطوق النجاة.
    • اسعدي، محمد، 1389، «تبيين امامت قرآني به مثابه مقامي مستقل از نبوت با تأکيد بر آيه ابتلا»، قرآن‌شناخت، سال سوم، ش6، ص193-208.
    • برقى‏، احمدبن محمدبن خالد، 1371ق، المحاسن، چ دوم، تصحيح: جلال‌الدين محدث، قم، دار الكتب الإسلامية.
    • بلاغي نجفي، محمدجواد، 1420ق، آلاء الرحمن في تفسير القرآن، تحقيق: واحد تحقيقات بنياد بعثت، قم، بنياد بعثت.
    • بلخى، مقاتل بن سليمان، 1423ق، تفسير مقاتل بن سليمان‏، تحقيق: عبدالله محمود شحاته‏، بيروت، دار إحياء التراث.
    • بى‌آزار شيرازى، عبدالكريم، 1380، باستان‏شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن‏، چ سوم، ‏تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
    • بيضاوى، عبدالله بن عمر، 1418ق، أنوار التنزيل و أسرار التأويل‏، تحقيق: محمد عبدالرحمن المرعشلى‏، بيروت، دار احياء التراث العربى.
    • پيشوايي، مهدي، 1391، تاريخ اسلام، چ هجدهم، قم، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1387، ادب فناي مقربان، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389، تسنيم، چ دوم، تحقيق: عبدالکريم عابديني، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1379، تفسير موضوعي قرآن کريم (فطرت در قرآن)، چ دوم، قم، اسراء.
    • جوهرى، اسماعيل‌بن حماد، بي‌تا، الصحاح‏، تصحيح: عطار، احمد عبدالغفور، بيروت‏، دار العلم للملايين.
    • حميرى، عبدالله بن جعفر، 1413ق، قرب الإسناد، تصحيح: مؤسسة آل‌البيت‏،‏ قم‏، مؤسسة آل‌البيت.
    • دغيم، سميح، 1998م، موسوعه مصطلحات علم الکلام الاسلامي، بيروت، مکتبه لبنان ناشرون.
    • راغب اصفهانى، حسين بن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن‏، تصحيح: صفوان عدنان‏ داوودى، بيروت‏، دار القلم.
    • رباني گلپايگاني، علي، 1390، «آيه ابتلاي ابراهيم»، دانشنامه کلام اسلامي، چ دوم، قم، مؤسسه امام صادق.
    • رشيد رضا، محمد، 1366ق، المنار، چ دوم، ج1، قاهره، بي‌نا.
    • رشيدالدين ميبدى، احمد بن ابى‌سعد، 1371، كشف الأسرار و عدة الأبرار، چ پنجم، تحقيق: على‌اصغر حكمت‏، تهران، اميركبير.
    • زحيلي، وهبة بن مصطفي، 1418ق، التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، چ دوم، بيروت، دار الفکر المعاصر.
    • زمخشرى، محمودبن عمر، 1407ق، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، چ سوم، بيروت، دار الكتاب العربي.
    • سالم، عبدالعزيز، 1386، تاريخ قبل از اسلام، چ سوم، ترجمه: باقر صدري‌نيا، تهران، علمي و فرهنگي.
    • سيوطي، جلال‌الدين، 1404ق، الدر المنثور في تفسير المأثور، قم، کتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي.
    • شبر‏، عبدالله، 1412ق، تفسير القرآن الكريم، بيروت‏، دار البلاغة للطباعة و النشر.
    • شريف الرضي، محمدبن حسين، 1414ق، نهج البلاغة، تصحيح: صبحي صالح، قم، هجرت.
    • شفيع‌زاده، مرضيه، بهارزاده، پروين و فتحيه فتاحي‌زاده، 1393، «معناشناسي کلمه در قرآن کريم با تأکيد بر روابط هم‌نشيني و جانشيني»، پژوهش‌هاي قرآن و حديث، سال 47، ش 1.
    • شوكانى، محمدبن على، 1414ق، فتح القدير، بيروت‏، دار الكلم الطيب.
    • صادقي تهرانى، محمد، 1365، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن‏، چ دوم، قم، فرهنگ اسلامى.
    • صدوق، محمدبن علي، 1362، الخصال‏، تصحيح: على‌اكبر غفارى، قم‏، جامعه مدرسين.
    • طالقاني، سيدمحمود، 1362، پرتوي از قرآن، چ چهارم، تهران، شرکت سهامي انتشار.
    • طباطبايي، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه.
    • طبرسى، احمد بن على، 1403ق، الإحتجاج على أهل اللجاج، تصحيح: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضى.
    • طبرسى، فضل بن حسن، 1372، مجمع ‌البيان فى تفسير القرآن، ‏با مقدمه محمدجواد بلاغى‏، چ سوم، تهران، ناصرخسرو.
    • طبري، ابوجعفر محمدبن جرير، 1412ق، جامع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار المعرفه.
    • طوسى، محمدبن حسن، بي‌تا، التبيان فى تفسير القرآن، تحقيق: احمد قصير عاملى، بيروت، ‏دار احياء التراث العربى.
    • طيب، عبدالحسين، 1378، اطيب البيان في تفسير القرآن، چ دوم، تهران، اسلام.
    • عروسى حويزى، عبد على بن جمعه، 1415ق، نور الثقلين، چ چهارم، تحقيق: سيدهاشم رسولي محلاتي، قم، اسماعيليان.
    • عياشي، محمدبن مسعود، 1380ق، تفسير العياشي، تحقيق: سيدهاشم رسول محلاتي، تهران، المطبعة العلمية.
    • فخر رازى، محمد بن عمر، 1420ق، مفاتيح الغيب،‏ چ سوم، بيروت، دار احياء التراث العربى.
    • فراهيدى، خليل بن احمد، 1409ق، كتاب العين‏، چ دوم، قم‏، نشر هجرت.
    • فيومى، احمد بن محمد، 1414ق، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، چ دوم، قم، دار الهجرة.
    • قرطبى، محمد بن احمد، 1364، الجامع لأحكام القرآن، تهران، ناصرخسرو.
    • قطب‌الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، 1407ق، الدعوات‏، قم، ‏مدرسه امام مهدى.
    • قمى، على بن ابراهيم، 1367، تفسير قمى‏، چ چهارم، تحقيق: سيدطيب موسوى جزايرى، قم، دار الكتاب.
    • کاشاني، ملافتح‌الله، 1423ق، زبدة التفاسير، تحقيق: بنياد معارف اسلامي، قم، بنياد معارف اسلامي.
    • کاشي، عبدالرزاق بن جلال‌الدين، 1377، ترجمه اصطلاحات الصوفيه يا فرهنگ اصطلاحات عرفان و تصوف، چ دوم، ترجمه: محمد خواجوي، تهران، انتشارات مولي.
    • کليني، محمد بن يعقوب‏، 1429ق، الکافي، قم‏، دار الحديث.
    • مترجمان‏، 1377، تفسير هدايت‏، مشهد، بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى.
    • مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار، چ دوم، تصحيح: جمعى از محققان،‏ بيروت، دار إحياء التراث العربي.
    • محمدي ري‌شهري، محمد، 1390، دانشنامه قرآن و حديث، قم، مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث.
    • مصطفوى، حسن، 1368، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
    • ـــــ ، 1380، تفسير روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.
    • معارف، مجيد، پروين، جليل، 1391، «مفهوم امامت در قرآن با تأکيد بر بررسي تطبيقي مراتب امامت و نسبت آن با نبوت در اهم تفاسير اشاعره و شيعه اماميه»، پژوهش‌نامه قرآن و حديث، ش10.
    • مفيد، محمد بن محمد، 1413ق، الإختصاص‏، تصحيح: على‌اكبر غفارى و محمود محرمى زرندى، قم‏، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد.
    • ـــــ ، 1413ق، الأمالي، تصحيح: حسين استادولى و على‌اكبر غفارى، قم، كنگره شيخ مفيد.
    • مکارم شيرازي، ناصر، 1374، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية.
    • موسوى سبزوارى، عبدالاعلى، 1409ق، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، چ دوم، بيروت، اهل‌بيت.
    • نجارزادگان، فتح‌الله، 1390، بررسي تطبيقي معناشناسي امام و مقام امامت از ديدگاه مفسران فريقين، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • نجفى خمينى، محمدجواد، 1398، تفسير آسان، تهران‏، اسلاميه.
    • يوسفي‌مقدم، محمدصادق، 1386، «مدخل امتحان» دايرةالمعارف قرآن کريم، چ دوم، قم، بوستان کتاب مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
    • مرکز علوم وحياني اسرا www.esra.ir
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    راد، علی، عطایی، پریسا.(1393) مصداق شناسی «کلمات» در آیه‌ی ابتلا. ، 7(2)، 47-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی راد؛ پریسا عطایی."مصداق شناسی «کلمات» در آیه‌ی ابتلا". ، 7، 2، 1393، 47-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    راد، علی، عطایی، پریسا.(1393) 'مصداق شناسی «کلمات» در آیه‌ی ابتلا'، ، 7(2), pp. 47-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    راد، علی، عطایی، پریسا. مصداق شناسی «کلمات» در آیه‌ی ابتلا. ، 7, 1393؛ 7(2): 47-72