قرآن شناخت، سال هفدهم، شماره دوم، پیاپی 33، پاییز و زمستان 1403، صفحات 121-137

    شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت‌الله مصباح یزدی (ره)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسن محیطی اردکان / استادیار گروه اخلاق دانشگاه معارف اسلامی / mohiti@Maaref.ac.ir
    dor 20.1001.1.20081987.1403.17.2.3.8
    doi 10.22034/qoranshenakht.2025.5000868
    چکیده: 
    مهم‌ترین بحث هستی‌شناختی در حوزة ارزش اخلاقی، مسئلة منشأ ارزش اخلاقی است. منشأ ارزش اخلاقی در هریک از نظریات اخلاقی از ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی برخوردار است که موجب تمایز آن نظریه از نظریات رقیب می‌شود و از این منظر، توجه به آن حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی استنباط شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از آیات قرآن کریم و به‌صورت ضمنی بیان تأثیر هریک از این شاخصه‌ها در شکل‌گیری نظریة اخلاقی متمایز برخاسته از قرآن کریم و نسبت آن با سایر نظریات است. حاصل پژوهش پیش رو نشان می‌دهد که منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم واقعیت عینی دارد، نه ذهنی؛ معنوی است، نه مادی؛ عقلانی است، نه غیرعقلانی؛ محرک و انگیزه‌بخش است، نه بی‌تفاوت؛ درونی است، نه بیرونی؛ و واحد است، نه متکثر. بر این اساس می‌توان مدعی شد که نظریة اخلاق قرآنی می‌تواند نوع خاصی از فضیلت‌گرایی اخلاقی به‌شمار آید که بر واقعیت، معنویت، عقلانیت و وحدت متمرکز است؛ انگیزة فاعل اخلاقی را برای صدور فعل تأمین می‌کند و اسباب تکامل جوهر وجودی انسان را فراهم می‌آورد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Characteristics of the Origin of Moral Values from the Qur’anic Perspective with an Emphasis on the Views of Ayatollah Misbah Yazdi
    Abstract: 
    The most important ontological topic in the field of moral values is the issue of the origin of moral values. The origin of moral values in the ethical theories possesses certain characteristics and indicators that distinguish each theory from competing ones. Thus, considering this issue is very crucial. Drawing on a descriptive-analytical method, this research seeks to infer the characteristics of the origin of moral values from the Qur’anic verses and show implicitly the influence of each of these characteristics in forming a distinct moral theory derived from the Qur’an and its relation to other theories. The research findings indicate that the origin of moral values from the Qur’anic perspective is an objective reality, not a subjective one; it is spiritual, not material; it is rational, not irrational; it is motivating and inspiring, not indifferent; it is internal, not external; and it is unique, not multiple. Accordingly, it can be claimed that the Qur’anic moral theory can be considered a specific type of moral virtue ethics that focuses on reality, spirituality, rationality, and unity. It provides the moral doer with the motivation to act and creates the means for the evolution of the man’s existential essence.
    References: 
    • Hursthouse, Rosalind (1997). Virtue theory and abortion. In: Virtue ethics. E.d: Roger Crisp and Michael Slote. New York: Oxford University Press.
    • Slote, Michael (2001). teleological ethics. In: Encyclopedia of ethics. E.d: Lawrence C, Becker and Charlotte B Becker. New York: Routledge. 
    متن کامل مقاله: 

    شاخصه‌هاي منشأ ارزش اخلاقي از منظر قرآن کريم
    با تأکيد بر آراي آيت‌الله مصباح يزدي
    حسن محيطي اردكان         / استاديار گروه اخلاق دانشگاه معارف اسلامي    mohiti@maaref.ac.ir
    دريافت: 09/08/1403 ـ پذيرش: 20/12/1403
    چکيده
    مهم‌ترين بحث هستي‌شناختي در حوزة ارزش اخلاقي، مسئلة منشأ ارزش اخلاقي است. منشأ ارزش اخلاقي در هريک از نظريات اخلاقي از ويژگي‌ها و شاخصه‌هايي برخوردار است که موجب تمايز آن نظريه از نظريات رقيب مي‌شود و از اين منظر، توجه به آن حائز اهميت است. پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي در پي استنباط شاخصه‌هاي منشأ ارزش اخلاقي از آيات قرآن کريم و به‌صورت ضمني بيان تأثير هريک از اين شاخصه‌ها در شکل‌گيري نظرية اخلاقي متمايز برخاسته از قرآن کريم و نسبت آن با ساير نظريات است. حاصل پژوهش پيش رو نشان مي‌دهد که منشأ ارزش اخلاقي از منظر قرآن کريم واقعيت عيني دارد، نه ذهني؛ معنوي است، نه مادي؛ عقلاني است، نه غيرعقلاني؛ محرک و انگيزه‌بخش است، نه بي‌تفاوت؛ دروني است، نه بيروني؛ و واحد است، نه متکثر. بر اين اساس مي‌توان مدعي شد که نظرية اخلاق قرآني مي‌تواند نوع خاصي از فضيلت‌گرايي اخلاقي به‌شمار آيد که بر واقعيت، معنويت، عقلانيت و وحدت متمرکز است؛ انگيزة فاعل اخلاقي را براي صدور فعل تأمين مي‌کند و اسباب تکامل جوهر وجودي انسان را فراهم مي‌آورد.
    کليدواژه‌ها: منشأ ارزش اخلاقي، اخلاق قرآني، تقوا، ايمان، فضيلت‌گرايي اخلاقي.

    مقدمه
    اساسي‌ترين پرسش هستي‌شناختي دربارة ارزش اخلاقي پرسش دربارة منشأ و سرچشمة ارزش اخلاقي است. منشأ ارزش اخلاقي، وجه امتياز امور اخلاقي و نقطة شروع تمايز اخلاق از ساير حوزه‌هاي معرفتي است. تاکنون تفاسير متفاوت و گاه متقابلي از چيستي منشأ ارزش اخلاقي و مصداق آن ارائه شده و همين امر، تکوين و تفکيک مکاتب گوناگون اخلاقي را به ‌همراه داشته است که از جهت ارتباط با واقعيت عيني، به «واقع‌گرا» و «غيرواقع‌گرا» و از جهت هنجاري، به «فضيلت‌گرايي اخلاقي»، «نتيجه‌گرايي اخلاقي» و «وظيفه‌گرايي اخلاقي» تقسيم شده‌اند. 
    «فضيلت‌گرايي اخلاقي» يا «اخلاق فضيلت» رويکردي در اخلاق هنجاري است که در آن بر منش، حالات و صفات نفساني انسان تأکيد مي‌شود. در فضيلت‌گرايي اخلاقي تلاش بر اصلاح دروني انسان است. مفهوم کليدي در اين رويکرد، «فضيلت» است و مسائل مرتبط با رشد اخلاقي، ارزش ذاتي فضيلت، الگوي اخلاقي، انگيزه و رابطة ميان معرفت و فضيلت از مهم‌ترين مسائلي‌اند که فضيلت‌گرايان به آنها توجه کرده‌اند. در اين ديدگاه، اخلاقي بودن به‌ معناي مطابقت رفتار با غايت يا وظيفه‌اي خاص نيست؛ بلکه به‌ معناي واجد بودن ملکات نفساني متناسب با شئون انسان است.
    وظيفه‌گرايي اخلاقي به ديدگاهي گفته مي‌شود که در آن، معيار ارزش و لزوم اخلاقي، انجام وظيفه و تکليف است. به‌تعبيرديگر، كار خوب يا درست كاري نيست كه مطابق فضيلت باشد يا غايت خاصي را به ‌دنبال داشته باشد؛ بلكه كار خوب يا درست كاري است كه به نيت انجام وظيفه محقق شود. ديدگاه‌هاي متعددي نظير قراردادگرايي، اخلاق اگزيستانسياليسم، نظرية امر الهي، شهودگرايي و نظرية اخلاق كانت، وظيفه‌گرا به‌شمار مي‌آيند. 
    تمام اين ديدگاه‌ها بر تكليف و وظيفه به‌عنوان معيار ارزيابي اخلاقي اتفاق نظر دارند؛ اما در زمينة معناشناسي، هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي اخلاق تفاوت‌هاي قابل‌توجهي با يكديگر دارند. سه ديدگاه نخست به‌ ترتيب اخلاق را مرتبط با قرارداد اجتماعي، تصميم و انتخاب فردي، و اوامر الهي مي‌دانند و در زمرة غيرواقع‌گرايي اخلاقي قرار دارند. شهودگرايان برخي مفاهيم اخلاقي را غيرقابل تعريف مي‌دانند و بر شهود اخلاقي به‌عنوان راه شناخت اخلاق تأکيد مي‌کنند. بر اساس ديدگاه کانت، مفاهيم اخلاقي قابل تعريف‌اند و با عقل عملي مي‌توان به معرفت‌هاي اخلاقي پي برد. شهودگرايي و وظيفه‌گرايي کانت، هر دو جزء ديدگاه‌هاي واقع‌گرايند و در زمرة توجيه‌گرايي اثبات‌ناپذير قرار دارند. 
    «غايت‌گرايي» به ديدگاهي اطلاق مي‌شود که در آن، کمال و سعادت ارزش ذاتي دارد و معيار اخلاق شمرده مي‌شود. پس افعال اخلاقي بر اساس غايت يا نتيجه‌ ارزيابي مي‌شوند. ديدگاه‌هاي غايت‌گرا در اين نکته با يکديگر اتفاق نظر دارند که معيار ارزش اخلاقي دستيابي به كمال نهايي است؛ اما در اينکه مصداق اين کمال نهايي لذت، آرامش خاطر، قدرت، ديگرخواهي، سود يا امور ديگر است، با يکديگر اختلاف نظر دارند و بر اين اساس به لذت‌گرايي، دنياگريزي، قدرت‌گرايي، عاطفه‌گرايي، سودگرايي و... تقسيم مي‌شوند. همچنين در اين نکته با يکديگر اختلاف دارند که در انجام فعل اخلاقي، کمال و خيرِ چه کسي را بايد در نظر گرفت؛ خود، ديگران يا همه؟ بر همين اساس، مکاتب غايت‌گرا به سه دستة خودگرايي، ديگرگرايي و همه‌گرايي تقسيم مي‌شوند و هرکدام مشتمل بر نظرياتي هستند که در جزئيات با يکديگر تفاوت دارند  (فرانکنا، 1389، ص45ـ49؛ مصباح يزدي، 1384ب، ص25؛ محيطي اردکان و احمدي، 1400، ص152ـ158، 162ـ163 و 182ـ183؛ Slote, 2001, p.1691-1693).
    در مواجهه با برخي ديدگاه‌ها، ممکن است عناصري از نظريه‌هاي فوق مشاهده شود و به همين دليل برخي پژوهشگران از ترکيب آنها با يکديگر سخن به ‌ميان آورده‌اند و بدين ترتيب، گونه‌هاي مختلفي از فضيلت‌گرايي، وظيفه‌گرايي و غايت‌گرايي مطرح شده است. «فضيلت‌گرايي غايت‌گرا» نمونه‌اي از اين نوع نظريات است که تبيين آن در فهم مدعاي مطرح‌شده در اين نوشتار و پيشگيري از تلقي ادعاي استقلال فضيلت‌گرايي مطرح‌شده از غايت‌گرايي، مؤثر خواهد بود. فضيلت‌گرايي غايت‌گرا به شاخه‌اي از فضيلت‌گرايي اطلاق مي‌شود که عناصري از فضيلت‌گرايي و غايت‌گرايي در آن وجود دارد؛ بدين معنا که ممکن است منشأ ارزش اخلاقي، دست يافتن به غايت باشد؛ اما آن غايت به‌گونه‌اي است که از مهم‌ترين ويژگي‌هاي نظريات فضيلت‌گرا، نظير دروني و مرتبط با نفسِ فاعل بودن و انگيزه‌بخش بودن برخوردار است و همين امر اين نوع نظريه را از ساير نظرات متمايز مي‌کند (فرانکنا، 1389، ص157ـ158). ديدگاه اخلاقي ارسطو نمونه‌اي از فضيلت‌گرايي غايت‌گرا به‌شمار مي‌آيد و از اين جهت ديدگاه وي با مدعاي مقالة پيش رو نزديک و مشابه است؛ گرچه اين دو از وجوه بسيار مهم ديگري با يکديگر تفاوت دارند (محيطي اردکان و احمدي، 1398).
    پرسشي که براي آشنايان به مکاتب و نظريات مختلف اخلاقي ازيک‌سو و معارف و آموزه‌هاي قرآني ازسوي‌ديگر پيش مي‌آيد، اين است که ارزش‌هاي اخلاقي مطرح‌شده در قرآن کريم و مباني آن به کدام‌يک از مکاتب و نظريات مطرح‌شده در حوزة اخلاق و فلسفة اخلاق نزديک‌تر و از کدام دورتر است. بديهي است که پاسخ به اين پرسش مهم مستلزم آشنايي با مباني اخلاقي ساير نظريات ازيک‌سو و مباني اخلاق قرآني ازسوي‌ديگر است. پژوهش حاضر با تمرکز بر آيات قرآن کريم و بررسي دلالت‌هاي فلسفي آن، تأمين مباني اخلاق قرآني را هدف قرار داده و به معرفي شاخصه‌هاي بنيادين منشأ ارزش اخلاقي از منظر قرآن کريم پرداخته است.
    معرفي شاخصه‌هاي بنيادين منشأ ارزش اخلاقي، دست‌کم از دو جهت حائز اهميت است: تعميق شناخت اخلاق قرآني، و تمايز آن از ساير نظريات غيراسلامي يا نظريات اسلامي غيراصيل. با اينکه در نگاه نخست به ‌نظر مي‌رسد اخلاق قرآني در بين عوام و خواص مسلمانان شناخته‌شده باشد، اما در نگاهي دقيق‌تر بايد اذعان کرد که تنها کليات يا اصول اخلاق قرآني شناخته‌شده است، بدون آنکه بتوان ظرافت‌هاي آن را شناخت و در برابر پرسش‌هاي جديد دربارة مباني اخلاق قرآني پاسخ‌هاي دقيقي ارائه کرد؛ افزون بر اينکه عدم تعميق در مباني اخلاق قرآني مي‌تواند زمينه‌ساز تحريف انديشه‌هاي قرآني و اسلامي به شکل‌هاي گوناگون باشد. تمايز اخلاق قرآني از ساير نظريات نيز وجه دوم اهميت است. تطبيق و مقايسة بين اخلاق قرآني و ساير رويکردهاي اخلاق اسلامي (مانند اخلاق فلسفي و عرفاني) و ساير نظريات اخلاقي غربي و شرقي مستلزم شناخت دقيق مختصات اخلاق قرآني است. هر دو وجه يادشده، به‌ويژه با توجه به حوادث کنوني بين‌المللي مرتبط با ظلم آشکار مستکبران جهاني و مظلوميت مسلمانان غزه که زمينه را براي بيداري وجدان آزادگان جهان و ترغيب ايشان به بررسي نظام فکري برخاسته از منابع اصيل معرفت اسلامي، به‌ويژه قرآن کريم را فراهم آورده، قابل اعتنا و توجه است.
    افزون بر اين، بيان ويژگي‌هاي مباني اخلاق قرآني به ايضاح مباحث درون‌ديني به ‌لحاظ ايجابي کمک مي‌کند؛ همچنين در نقد ديدگاه‌هاي بالفعل يا بالقوه‌اي نيز مؤثرند که يا به انعکاس ارزش‌هاي اخلاقي در قرآن کريم باور ندارند يا هويت مستقلي را براي نظريه‌اي برگرفته از قرآن کريم در حوزة اخلاق قائل نيستند يا با تفاسير نادرست از آيات الهي منکر تمايز ماهوي بين اخلاق الهي برگرفته از قرآن کريم و گونه‌هاي مختلف اخلاق بشري‌اند.
    بنابراين پژوهش پيش رو منشأ ارزش اخلاقي را از جهت شاخصه‌هاي اصلي و بنيادين بررسي خواهد کرد و به اين پرسش پاسخ خواهد داد که بر اساس قرآن کريم منشأ ارزش اخلاقي از چه شاخصه‌هايي برخوردار است. در اين راستا و پيش از هر چيز لازم است که مراد از مفاهيم کليدي، يعني ارزش، ارزش اخلاقي و منشأ ارزش اخلاقي روشن شود؛ سپس انعکاس ارزش‌هاي اخلاقي در قرآن کريم، به‌عنوان مهم‌ترين مبناي پژوهش حاضر، مورد توجه قرار مي‌گيرد و در ادامه، با تمرکز بر آيات قرآن کريم، شاخصه‌هاي منشأ ارزش اخلاقي از منظر قرآن کريم شمارش خواهد شد.
    1. مفاهيم
    1ـ1. ارزش
    تاکنون تعاريف زيادي براي مفهوم ارزش ارائه شده است؛ تاجايي‌که برخي حدود 140 تعريف متفاوت را براي اين مفهوم يافته‌اند؛ اما ارائة معنايي که مورد اتفاق همه يا بيشتر انديشمندان باشد، بسيار دشوار يا غيرممکن است (ون دث و بروگ، 1378، ص114). برخي نيز احتمال بديهي بودن يا نبود معادل مفهومي براي واژة ارزش را قوي دانسته‌اند (معلمي، 1384، ص21). به هر صورت، اين مفهوم دربارة مطلوبيت امور به‌کار مي‌رود؛ براي نمونه، دربارة اموري که به‌گونه‌اي مطلوبِ فرد، افراد خاص يا عموم انسان‌ها باشند، گفته مي‌شود که آن امور داراي ارزش‌اند (گروهي از نويسندگان، 1390، ص191ـ192؛ مصباح يزدي، 1388، ص106ـ108).
    همچنين مطلوبيت در هر حوزه‌اي، بسته به اينکه في‌نفسه و ناوابسته به مطلوبيت امور ديگر باشد يا وابسته، به دو دستة ذاتي و غيري تقسيم مي‌شود و بر اين اساس، ارزش نيز دو قسم است: ذاتي و غيري (مصباح، 1387، ص52ـ53).
    گاهي ارزش به‌ معناي عام‌تري به‌کار مي‌رود که مطابق آن، امور باارزش داراي ارزش مثبت‌اند؛ امور ضدارزش ارزش منفي‌‌ دارند و امور بي‌ارزش داراي ارزش خنثي يا صفرند. بنابراين با کاربرد ارزش در معناي عام، مي‌توان ارزش را به سه دستة مثبت، منفي و خنثي (صفر) تقسيم کرد.
    2ـ1. ارزش اخلاقي
    ارزشي که در علم اخلاق مطرح است و از آن به ارزش اخلاقي تعبير مي‌شود، به‌ معناي مطلوبيت خاص، يعني مطلوبيت اخلاقي است. مطلوبيت اخلاقي به صفات اکتسابي و افعال اختياري انسان مربوط است؛ زيرا موضوع اخلاق و گزاره‌هاي اخلاقي، صفات و رفتارهاي اختياري انسان است (مصباح يزدي، 1391 الف، ج1، ص48ـ50؛ مصباح، 1387، ص68).
    به‌تبع ارزش، ارزش اخلاقي نيز به دو قسم ذاتي و غيري تقسيم مي‌شود. در اخلاق، آنچه ذاتاً مطلوب است، ارزش ذاتي دارد؛ و صفات و رفتارهايي که موجب دستيابي به مطلوب ذاتي‌اند، ارزش غيري دارند. همچنين متعلق هريک از انواع ارزش ذاتي و غيري اخلاقي مي‌تواند باارزش، ضدارزش و بي‌ارزش يا داراي ارزش مثبت، منفي و خنثي باشد. معيار مثبت، منفي و خنثي بودن ارزش‌هاي غيري، تناسب و سازگاري متعلق ارزش غيري با ارزش ذاتي است. بنابراين اگر متعلق ارزش غيري با ارزش ذاتي متناسب و سازگار باشد، باارزش يا داراي ارزش مثبت است؛ اگر متعلق ارزش غيري با ارزش ذاتي نامتناسب و ناسازگار باشد، ضدارزش يا داراي ارزش منفي است و در صورت تعادل ميان سازگاري و ناسازگاري، بي‌ارزش يا داراي ارزش خنثي يا صفر است. ارزش اخلاقي در اين پژوهش به‌ معنايي اعم از لزوم يا الزام اخلاقي است و آن را نيز شامل مي‌شود و از اين جهت، از معناي مضيق ارزش، که معمولاً در عرض لزوم يا الزام اخلاقي قرار مي‌گيرد، متمايز است.
    3ـ1. منشأ ارزش اخلاقي
    «منشأ» در لغت مترادف با سرچشمه، مبدأ، محل پيدايش، منبع، سبب، باعث و موجب است و در اين معاني استفاده مي‌شود (دهخدا، 1372، ذيل واژة «منشأ»). اين واژه در اصطلاح ممکن است در معاني متفاوت معرفت‌شناختي‌، روان‌شناختي ‌و هستي‌شناختي ‌به‌کار گرفته شود. اولين معناي محتمل، معناي منبع بودن است. در اين صورت، بحث دربارة ارزش اخلاقي، ماهيت معرفت‌شناختي‌ پيدا مي‌کند و سخن بر سر اين است که براي تشخيص ارزش‌هاي اخلاقي و فهم مصاديق فضايل و رذايل اخلاقي بايد به کدام منبع يا منابع معرفت رجوع کرد. همچنين ممکن است معناي روان‌شناختي‌ ‌از اين واژه اراده شود. 
    معناي محتمل دوم، مبدأ روان‌شناختي‌ ‌است و مراد از منشأ ارزش اخلاقي، مبدأ روان‌شناختي ‌ارزش اخلاقي است. در اين هنگام پرسش اين است که چه عوامل روان‌شناختي‌اي ‌مي‌تواند در باور به ارزش‌هاي اخلاقي تأثيرگذار باشد؛ به‌تعبيرديگر، اگر مردم به ارزش‌هاي اخلاقي باورمندند، اين باورمندي به ‌لحاظ روان‌شناختي‌ متأثر از کدام عوامل است؟ روشن است که فهم اين عوامل مي‌تواند در تثبيت ارزش‌هاي اخلاقي و ترويج آن مؤثر واقع شود و در نوع خود بحثي مهم قلمداد مي‌شود. 
    سومين معنايي که ممکن است منشأ اراده شود، معنايي معادل با معيار و ملاک است. در اين معنا، زماني که از منشأ ارزش اخلاقي سخن به‌ ميان مي‌آيد، بحث بر سر معيار ارزش اخلاقي است و به پاسخ به اين پرسش پرداخته مي‌شود که ملاک و معيار خوب بودن امور خوب يا بد بودن امور بد چيست. منشأ در اين معنا سرچشمة ارزش‌هاي اخلاقي به‌شمار خواهد آمد و ارزش ساير ارزش‌هاي اخلاقي بر اساس آن سنجيده مي‌شود.
    2. منشأ ارزش اخلاقي در قرآن کريم
    پيش از بررسي ويژگي‌هاي منشأ ارزش اخلاقي بر اساس آيات قرآن کريم، لازم است اصل مصداق منشأ ارزش اخلاقي مورد توجه قرار گيرد تا با درک دست‌کم اجمالي از آن، شاخصه‌هاي مرتبط با آن منشأ به‌صورت بهتري درک و فهم شود. ازاين‌رو مفهوم تقوا و نسبت آن با منشائيت ارزش اخلاقي مورد توجه قرار خواهد گرفت.
    1ـ2. منشأ بودن تقوا و ايمان براي ارزش اخلاقي
    کلمة «تقوا» اسم مصدر از «اتّقي، يتّقي» است و ريشة اين کلمه از مادة «وقايه» است و در اصل، «وقوي» بوده که واو به تاء تبديل شده است (مصطفوي، 1385، ج‏13، ص183؛ مصباح يزدي، 1391الف، ص70). معناي لغوي تقوا اين است که انسان نفس و جان خود يا ديگري را از آنچه از آن بيمناك است، نگه دارد و تفاوت نمي‌كند كه آن خطر چه باشد. در فارسي از اين معنا به «پرهيزگاري» تعبير مي‌شود. بنابراين در اصل معناي لغوي تقوا، مفهوم «خوف» اشراب شده و گاهى به خود خوف و ترس،‏ «تقوا»‏ اطلاق شده است (راغب اصفهاني، 1416ق، ص881). 
    آيت‌الله مکارم شيرازي معتقد است که مفهوم تقوا به‌ معناي نگهداري يا خويشتن‌داري است و يک نيروي کنترل دروني شمرده مي‌شود که انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مي‌کند و در واقع، نقش ترمز نيرومندي را دارد که ماشين وجود انسان را در پرتگاه‌ها حفظ مي‌کند و از تندروي‌هاي خطرناک بازمي‌دارد (مکارم شيرازي، 1371، ج1، ص79).
    آيت‌الله مصباح به تبيين معناشناختي از تقواي اخلاقي در قرآن کريم مي‌پردازد و معتقد است که از نظر قرآن، در مفهوم اخلاقيِ تقوا سه ويژگي بايد لحاظ شود: اولاً خطر مورد احتراز بايد از ناحية فاعل مختار باشد؛ بنابراين حفظ خود از خطراتي که از آسمان يا ديگر عوامل طبيعي انسان را تهديد مي‌کند، ربطي به اخلاق ندارد؛ ثانياً ازآنجايي‌که مهم‌ترين مسئله براي شخص مؤمن، حيات اخروي و مسائل ديني و معنوي است، اين خطر بايد متوجه سعادت ابدي و دين انسان باشد؛ ثالثاً در جهان‌بيني توحيدي، ازآن‌جايي‌که هر نفع و ضرري از جانب خداوند متعال است، بر همين اساس انسان موحد علت فاعلي و اصلي هر خطري را ـ قطع‌نظر از وسايط ـ خداوند متعال مي‌داند و بر همين اساس ويژگي سوم تقوا اين است كه انسان در برابر خداوند تقوا دارد، نه در برابر غير او. بر اساس اين ويژگي‌ها، مقصود از «تقواي اخلاقي» حالت و ملکه‌اي است که به‌واسطة آن، انسان خطري را که از جانب رفتارهاي اختياري خودش سعادت ابدي و اخروي‌اش را تهديد مي‌کند، از خود دور کند. به چنين شخصي «متقي» و به آن حالت و ملکة خاص «تقوا» گفته مي‌شود (مصباح يزدي، 1391الف، ص71؛ مصباح يزدي، 1391ب، ص242ـ243).
    در مجموع با نظر به کارکردهاي مختلف معنايي مفهوم تقوا مي‌توان سه معناي آن را از يکديگر تفکيک کرد و معناي مورد نظر را از ميان آنها مشخص نمود. يکي از پرکاربردترين معاني تقوا، انجام واجبات و ترک محرمات است و به‌تعبيرديگر بر اعمال صالح صدق مي‌کند (مصباح يزدي، 1391الف، ص121). کاربرد ديگر تقوا، ممکن است افزون بر فعل و ترک، ناظر به حالتي دروني نيز باشد که با تقوا به‌ معناي فوق تلازم دارد؛ بدين معنا که در صورت تحقق شرايط و فقدان موانع، اين حالت نفساني موجب صدور فعل متناسب خواهد شد يا دوري از فعل نامناسب را به ‌دنبال خواهد داشت. اين معنا از تقوا وسيله و ابزاري براي تقرب به خداوند است (طباطبائي، 1390، ج18، ص327؛ جوادي آملي، 1388، ج11، ص266). تقوا در معناي نخست، وصف فعل و ترک فعل است و از اين جهت، ارزش آنها وابسته به امر ديگري است که گاه «ايمان» ناميده شده است (مصباح يزدي، 1391الف، ص166). تقوا به‌ معناي دوم نيز، گرچه وصف حالتي از حالت‌هاي نفس است، با کمال نهايي انسان (قرب الهي) يکي نيست؛ هرچند تقوا در اين معنا نيز از ويژگي‌ها و فضايل مهم اخلاقي به‌شمار مي‌آيد و تقويت آن مي‌تواند به آن مرتبه منتهي شود. ازاين‌رو در برخي تعابير، از آن به راه دستيابي به قرب الهي يا سعادت ابدي ياد شده است (مصباح يزدي، 1391الف، ص166). تقوا در آية 200 سورة آل‌عمران (اتَّقُواْ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏) بر اين معاني قابل حمل است.
    افزون بر دو معناي اخير، تقوا در برخي موارد صفت عام کمال انسان است و به‌ معناي قرب به خداوند به‌کار مي‌رود يا دست‌کم با آن تلازم دارد؛ به‌گونه‌اي‌که درجة تقواي هرکس همان درجة قرب او به خداست (مصباح، 1387، ص267؛ مدرسي، 1419ق، ج2، ص318). تقوا به اين معنا حاصل و نتيجة افعال نيک و دوري از افعال ناپسند و همچنين نتيجه و حاصل همة صفات اکتسابي کمالي انسان است.
    تقوا به‌ معناي سوم (باتقوا بودن) با باور به خداوند، معاد و نبوت تلازم دارد و ازاين‌رو به ‌لحاظ حيثيت‌هاي مختلف، همين امر سرچشمة فضايل ديگري مانند خوف و خشيت مي‌شود. برخي صاحب‌نظران حوزة اخلاق اسلامي معتقدند چنين معنايي از تقوا، که آميخته به ايمان به خداوند، روز قيامت و معاد است، «هم اصول اخلاق اسلامي را دربردارد و هم جهت حرکت را نشان مي‌دهد و مي‌توان آن را به‌عنوان تنها ملاک ارزش در افعال اختياري انسان مطرح کرد» (مصباح يزدي، 1391الف، ص78؛ مصباح يزدي، 1397، ص232). تنها ملاک دانستن تقوا در اين تفسير، مربوط به مفهوم عام تقواست. 
    در تحليلي ديگر دربارة منشأ ارزش، بر اين نکته تأکيد شده است که ارزش اخلاقي در اخلاق اسلامي وابسته به نيت (تقرب) فاعل اخلاقي است و تحقق آن نيز مستلزم ايمان به خداوند و روز قيامت است. بنابراين آنچه منشأ ارزش اخلاقي به‌شمار مي‌آيد، همان ايمان به خداوند و روز قيامت است و به‌تعبيري ارزش‌هاي اخلاقي در انديشة اخلاقي اسلام، ريشه در نظام عقيدتي اسلام دارد (مصباح يزدي، 1391الف، ص116ـ117). همچنين ازآنجاکه ايمان نيز فعلي جوانحي و اختياري است، خود در امور ديگري نظير علم و معرفت يا کمال‌طلبي انسان ريشه دارد (مصباح يزدي، 1391الف، ص117ـ118). بر اساس اين تحليل نيز ايمان منشأ ارزش اخلاقي است؛ به اين معنا که ارزش ايمان ذاتي است و در بين امور اختياري، ارزش آن وابسته به امر ديگري نيست. همچنين ارزش اخلاقي ساير افعال، وابسته به آن است.
    اين دو تحليل (منشأ دانستن تقوا به‌ معناي سوم و ايمان به‌ معناي خاص) را نبايد با يکديگر ناسازگار دانست؛ زيرا در تقوا به‌ معناي مورد نظر، ايمان نيز مندمج است و در شواهدي از قرآن کريم ـ که در ادامه به آن اشاره خواهد شد ـ همين معناي تقوا مي‌تواند يکي از معاني محتمل تفسير شود.
    به آيات متعددي از قرآن کريم براي اشاره به وابستگي ارزش اعمال انسان به ايمان و منشأ بودن ايمان نسبت ‌به آنها استناد شده است (مصباح يزدي، 1391الف، ص65ـ70). از جملة آنها مي‌توان به آية 97 سورة نحل (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً...) اشاره کرد. افزون بر ايمان، تقوا و پرهيزگاري (به‌ معناي يادشده) در بسياري از آيات قرآن کريم و به شيوه‌هاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. در تعداد قابل‌توجهي از اين آيات، نظير آية 21 سورة بقره و آية 76 سورة آل‌عمران، خداوند متعال با اميدبخشي در زمينة دستيابي به تقوا و پرهيزگاري، به عبادت خداوند فراخوانده است. اين دسته از آيات، به‌ويژه آية اخير، گمان آشنايان به آموزه‌هاي قرآني را در خصوص منشأ بودن تقوا نسبت ‌به ساير ارزش‌هاي اخلاقي برمي‌انگيزد. اين گمان زماني بيشتر تقويت مي‌شود که مفاد گزارة پاياني آية 8 سورة مائده به‌صورت ويژه مورد دقت و توجه قرار گيرد: «يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلَّهِ شهُدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَانُ قَوْمٍ عَلىَ أَلاّ تَعْدِلُواْ  اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏...». در اين آيه، نزديک‌تر بودن به تقوا به‌عنوان وجه لزوم رعايت عدالت معرفي شده است.
    شاهد ديگري که مي‌توان به آن در جهت منشأ بودن تقوا استناد کرد، آية 13 سورة حجرات است؛ جايي که‌ گرامي‌ترين افراد نزد خداوند، باتقواترين آنها دانسته شده است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثى‏ وَجَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللهَ عَليمٌ خَبيرٌ». بر اساس اين آية شريفه مي‌توان تقوا و پرهيزگاري را منشأ ارزش اخلاقي دانست. تعبير «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُمْ» بر اين نکته دلالت مؤکد دارد که معيار ارزشمند بودن افعال، تقواست و چنان‌که پيش از اين توضيح داده شد، تقوا مفهومي غني است که ايمان به خداوند و لوازم آن (ايمان به معاد و نبوت) را نيز به‌ همراه دارد.
    3. واقعي بودن منشأ ارزش اخلاقي
    يکي از دسته‌بندي‌هاي مکاتب اخلاقي که طرح آن با نام آيت‌الله مصباح يزدي گره خورده، تقسيم آنها بر اساس ارتباطشان با واقعيت عيني است. بر اين اساس، آن دسته از نظرياتي که منشأ اخلاق را اموري سابجکتيو و ذهني نظير خواست و احساس فرد يا توافق جمع مي‌دانند، در زمرة مکاتب غيرواقع‌گرا قرار مي‌گيرند و نظرياتي که منشأ اخلاق در آنها امور آبجکتيو و عيني (به‌ معناي نفي ذهني و سابجکتيويته) است، جزء مکاتب واقع‌گرا به‌شمار مي‌آيند. با بررسي آيات قرآن کريم از اين منظر، به‌وضوح واقع‌گرايي اخلاقي قابل استنباط و استنطاق است. در ادامه، ضمن اشاره به آيات نافي حسن و قبح شرعي، احساسي و عرفي، به ويژگي واقعي بودن منشأ ارزش اخلاقي در رويکرد قرآني اشاره شده است.
    1ـ3. نفي منشأ شرعي براي ارزش اخلاقي
    در آيات متعددي از قرآن کريم به حسن و قبح واقعي اشاره شده است؛ ديدگاهي که در برابر نظريات اشاعره مبني‌بر حسن و قبح شرعي قرار دارد. دراين‌باره مي‌توان به آية 13 سورة لقمان اشاره کرد: «وَإِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَهُوَ يعِظُهُ يا بُنَي لا تُشْرِكْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ». در اين آيه، پس از نهي از شرک‌ورزي به خداوند متعال، به پشتوانة واقعي اين نهي، يعني مصداق ظلم بودن شرک، اشاره شده است. در آية 157 سورة اعراف (يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيحلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيحُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائثَ) نيز منشأ امر و نهي الهي معروف و منکر بودن فعل دانسته شده است، نه اينکه منشأ معروف و منکر، امر و نهي الهي باشد و اين امر نيز به‌وضوح بر استقلال حسن و قبح از امر و نهي الهي در مقام ثبوت دلالت دارد و شاهدي بر واقع‌گرايانه بودن اخلاق قرآني است. آيات 104 سورة آل‌عمران، 34 سورة فصلت و 60 سورة الرحمن نيز بر واقعي بودن منشأ ارزش اخلاق قرآني و به‌طور عام بر نفي شرعي بودن اخلاق الهي دلالت دارند. به‌تعبيرديگر، محکي اين آيات را مي‌توان در برابر مدعاي قائلين به نظرية امر الهي، نظير اشاعره، دانست که حسن و قبح را وابسته به امر و نهي الهي مي‌دانند و فرامين الهي را منشأ ارزش اخلاقي مي‌شمارند. از نظر ايشان، آنچه بالذات ارزشمند يا ضدارزش است، متعلق امر و نهي خداوند است و با قطع نظر از فرامين الهي نمي‌توان ماهيت منشأ اخلاقي را درک کرد. اين در حالي است که مطابق آيات ذکرشده، حتي با قطع نظر از اوامر و نواهي الهي، به ‌لحاظ منطقي مي‌توان از منشأ ارزش اخلاقي سخن به‌ ميان آورد؛ گرچه کشف مصداق منشأ ارزش اخلاقي ممکن است نيازمند توجه به همة منابع معرفت، از جمله اوامر و نواهي خداوند متعال، باشد. به هر صورت بر اساس آيات متعدد قرآن کريم، ارزش‌هاي اخلاقي ريشه در واقعيت دارند، نه در صرف اوامر و نواهي الهي.
    2ـ3. نفي منشأ احساسي براي ارزش اخلاقي
    مراد از «احساس» در اينجا، خواسته‌هاي نفساني انسان و به‌تعبيرديگر هوا و هوس است. ويژگي ارزش‌هاي اخلاقي قرآني فاصلة عميقي است که اين دسته از ارزش‌ها با خواسته‌هاي نفساني انسان دارند. ارزش‌هاي اخلاقي از منظر قرآن کريم تابع هوا و هوس انسان نيستند. اين امر در آيات متعددي منعکس شده است؛ براي نمونه، خداوند متعال در آية 28 سورة کهف مؤمنان را از تبعيت هوا و هوس پرهيز داده است: «وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَواهُ وَكاَنَ أَمْرُهُ فُرُطًا».
    آيات ديگري نيز بر تقابل اخلاق اسلامي با هواي نفساني اشاره دارند و نشان مي‌دهند که بر اساس اخلاق قرآني نمي‌توان خواست نفساني انسان را منشأ حسن و قبح قرار داد. در آية 43 سورة فرقان (أَرَءَيْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَواهُ...) و آية 23 سورة جاثيه (أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ...) با تعابير مشابهي به مذمت کساني پرداخته است که پيروي از هوا و هوس را آرمان و هدف خود دانسته‌اند. آية 26 سورة ص نيز تبعيت از هوا را ماية گمراهي از راه خدا دانسته است و به تقابل اخلاق قرآني و اخلاق احساسي اشاره مي‌کند: «يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فىِ الأَرْضِ فَاحْكُم بَينْ‏ النَّاسِ بِالحْقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوَى‏ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الحْسَابِ».
    3ـ3. نفي منشأ عرفي براي ارزش اخلاقي
    افزون بر اينکه اخلاق قرآني در تقابل با نظرية امر الهي (قائلين به حسن و قبح شرعي) و احساس‌گرايي (قائلين به احساسي بودن منشأ ارزش اخلاقي) قرار دارد، با ديدگاه‌هاي عرف‌گرا، که دستة ديگري از ديدگاه‌هاي غيرواقع‌گرا به‌شمار مي‌آيند نيز ناسازگار است (محيطي اردکان، 1396). در قرآن کريم با شدت و وضوح، از تبعيت از عرف نهي شده است و مطابق آيات شريفه، بين کثرت پيروان يک نظريه يا عمل اخلاقي و درستي آن تلازمي وجود ندارد. در آيات متعددي نظير آية 104 سورة مائده، تبعيت و تقليد از گذشتگان مذمت شده است: «وَإِذَا قِيلَ لهَمْ تَعَالَوْا إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللهُ وَإِلىَ الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلا يهَتَدُونَ».
    در برخي آيات، فقدان علم و يقين به‌عنوان دلايل عرف‌گرايي و تبعيت از پيشينيان مطرح شده است؛ براي نمونه در آية 116 سورة انعام، تبعيت از اکثر انسان‌ها ماية گمراهي از راه خدا دانسته و منشأ آن تبعيت از ظن و گمان اعلام شده است: «وَإِن تُطِعْ أَكْثرَ مَن فىِ الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاّ يخَرُصُونَ». آية 24 سورة انبياء نيز اکثريت را تابع ظن و گمان دانسته و منشأ چنين تبعيتي را عدم علم به حق معرفي کرده است: «أَمِ اتخَّذُواْ مِن دُونِهِ ءَالهِةً قُلْ هاتُواْ بُرْهَانَكمُ‏ ‌هاذَا ذِكْرُ مَن مَّعِىَ وَذِكْرُ مَن قَبْلىِ بَلْ أَكْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ الحْقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ». در آية 36 سورة يونس نيز ضمن مذمت عرف‌گرايي، به ريشة تبعيت از ظن و گمان به‌عنوان مبدأ فعل عموم انسان‌ها اشاره شده است: «وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثرَهُمْ إِلاّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنىِ مِنَ الحْقّ‏ شَيْئًا إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ».
    4. معنوي بودن منشأ ارزش اخلاقي
    يکي از شاخصه‌هاي اخلاق قرآني، ارتباط آن با ايمان فاعل اخلاقي است؛ بدين معنا که اخلاقي بودن يک فعل، وابسته به ارتباط آن با تقواي الهي است و روشن است که تقواي الهي ناظر به حالات معنوي فاعل اخلاقي و آکنده از مضامين معنوي است. رويکرد معنوي به اخلاق، که به‌وضوح در قرآن کريم منعکس شده است، در برابر رويکردهاي ماترياليستي و مادي‌گرايانه به اخلاق قرار دارد. معنوي بودن تقواي الهي پيوندي ناگسستني با اصل ايمان به غيب دارد؛ به‌گونه‌اي‌که در برخي آيات، نظير آيات 2 تا 4 سورة بقره، پرهيزگاران و متقين با ايمان به غيب شناسانده شده‌اند: «هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ... والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ». روشن است که ايمان به آنچه بر پيامبر اسلام و پيامبران پيشين نازل شده است و نيز ايمان به آخرت، مصاديقي از ايمان به غيب‌اند و ايمان به غيبِ مورد نظر در اين آيات، بيش از آنکه مربوط به امور مادي باشند، از نوع معنوي‌اند.
    در آيات ديگري شرط ايمان براي دستيابي به حيات طيبه و زندگي مطلوب انساني کاري درست شمرده شده است. بر اساس اين دسته از آيات، انجام اعمال صالح شرط لازم براي دستيابي به حيات طيبه است؛ اما شرط کافي نيست. مطابق آية 97 سورة نحل، عمل صالح در صورتي به حيات طيبه منتهي مي‌شود که همراه با ايمان باشد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ». بر اين اساس، آنچه موجب قبولي عمل شمرده شده، ايمان است. ايمان امري معنوي است و مصاديق آن، مطابق آية 285 سورة بقره، ايمان به خداوند، ملائکة الهي، کتب آسماني و رسولان الهي است و مطابق آيات آغازين سورة بقره، شامل ايمان به غيب، آموزه‌هاي وحياني و آخرت است، که همة اين امور با رشد نفس علوي انسان که امري معنوي است، سروکار دارند. 
    5. عقلاني بودن منشأ ارزش اخلاقي
    در تبيين فوق روشن شد که تحقق تقوا منوط به تحقق ايمان به غيب و ساير امور معنوي ماورايي به‌عنوان عناصر معنوي دخيل در ارزش اخلاقي با رويکرد قرآني است. همان‌طورکه پيش از اين توضيح داده شد، مراد از تقوا معناي عام آن است و مشتمل بر عنصر ايمان نيز مي‌شود و ازآنجاکه ايمان با مقولة شناخت و معرفت سروکار دارد، مي‌توان تقوا را با معرفت و عقلانيت مرتبط دانست، که اخلاق قرآني را از مکاتبي نظير ايمان‌گرايي کيرکگارد متمايز خواهد کرد؛ زيرا ايمان بدون معرفت امکان‌پذير نخواهد بود (مصباح يزدي، 1393ب، ص208). البته اذعان به پيوند ميان ايمان و معرفت بدان معنا نيست که تصور هريک بدون ديگري ممکن نيست و تلازم طرفيني بين اين دو برقرار است؛ زيرا گرچه ايمان بدون علم و معرفت امکان‌پذير نيست، اما علم و معرفت بدون ايمان ممکن است؛ زيرا ايمان، فعلي اختياري است که در نتيجة علم و ‌گرايش به متعلق آن پديد مي‌آيد. بنابراين ايمان کنشي است که مستلزم بينش و ‌گرايش معطوف به متعلق ايمان است (مصباح يزدي، 1393ب، ص207؛ مصباح يزدي، 1393الف، ص67).
    به باور آيت‌الله مصباح يزدي، از جمله آياتي که بر لزوم شناخت و معرفت براي تحقق ايمان دلالت دارند، مي‌توان به آية 29 سورة روم اشاره کرد که منشأ هوا و هوس و در نتيجه گمراهي آنها را فقدان علم و آگاهي دانسته است. همچنين در آية 28 سورة فاطر، خشيت که لازمة ايمان است، از ويژگي‌هاي صاحبان علم شمرده شده است (مصباح يزدي، 1384الف، ص309ـ310).
    آية ديگري که در آن به ويژگي و شاخصة عقلانيت منشأ ارزش اخلاقي اشاره شده، آية 22 سورة انفال است: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابّ‏ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُون». در اين آيه، بدترين جنبندگان نزد خداوند متعال افرادي معرفي شده‌اند که گوششان در برابر شنيدن سخن حق کر است و زبانشان از گفتن سخن حق لال (طباطبائي، 1390، ج9، ص42). بر اساس اين آيه از قرآن کريم، اين افراد فاقد عقلانيت کافي براي درک حق‌اند. بنابراين همان‌طورکه در آية 13 سورة حجرات برترين انسان‌ها نزد خداوند باتقواترين آنها معرفي شده‌اند، در آية 22 سورة انفال نقطة مقابل آن، يعني بدترين انسان‌ها معرفي شده‌اند و آنها کساني‌اند که به ‌دليل محروميت از عقلانيت، فاقد پيش‌نياز لازم براي برخورداري از تقوايند.
    6. انگيزه‌بخشي منشأ ارزش اخلاقي
    کسي که به خداوند متعال و اوصاف کمالي او ايمان واقعي دارد، در برابر انجام عمل صالح بي‌تفاوت نخواهد بود؛ بلکه معرفت توحيدي، او را براي عمل به هر فعلي که موجب رضايت الهي است، برمي‌انگيزد (مصباح يزدي، 1383، ص56ـ57). بنابراين ايمان اگر واقعي باشد، در صورت فقدان موانع موجب انگيزة فاعل اخلاقي مي‌شود تا بر اساس آنچه دروني شده (که همان ايمان واقعي است)، فعلي را انجام دهد و آن فعل صادرشده نتيجه‌اي جز رضايتمندي الهي را به ‌دنبال نخواهد داشت. بنابراين بين فضيلتمندي به‌ معناي اتصاف به ايمان واقعي و لحاظ رضايت الهي به‌عنوان نتيجه و غايت فعل، ناسازگاري وجود ندارد و اين امر بر اساس نگاه فضيلت‌گرايي غايت‌گرا تفسيرپذير است. بنابراين تقوا و ايمان به‌عنوان منشأ ارزش اخلاقي، انگيزه‌بخش و محرک‌اند، نه اينکه موجب سستي و بي‌تفاوتي فاعل اخلاقي باشند. ازاين‌رو اخلاق مؤمنانة برخاسته از قرآن کريم در برابر حوادث گوناگون پيرامون خود بي‌تفاوت نخواهد بود و در عرصه‌هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي و... به‌اندازة وسع خود در گسترة داخلي يا بين‌المللي مشارکت فعال خواهد داشت و با جان و دل از عنصر اصلي اخلاق قرآني و بن‌ماية هويت متمايز اسلام و مسلمين دفاع خواهد کرد. به اين حقيقت، در آيات متعددي از قرآن کريم، نظير آية 74 سورة انفال اشاره شده است: «وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ‌هاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَّم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ».
    نمونة ديگر، آية 177 سورة بقره است که در آن، پس از تعريف «برّ و نيکي» بر پاية ايمان، به لوازم عملي ايمان اشاره شده و در پايان، چنين ايماني که در زمينة تحقق پيامدهاي عملي انگيزه‌بخش است و در اثر آن، افعال نيک متعددي در عرصه‌هاي فردي و اجتماعي تحقق يافته‌اند، با وصف متقي بودن شناخته شده است: 
    لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَالْيَتامى‏ وَالْمَساكينَ وَابْنَ السَّبيلِ وَالسَّائِلينَ وَفِي الرِّقابِ وَأَقامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَالصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ وَحينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.
    7. دروني بودن منشأ ارزش اخلاقي
    به ‌دليل نقش‌آفريني تقوا و ايمان به‌عنوان مهم‌ترين عناصر شکل‌دهندة ارزش اخلاقي، رويکرد اخلاق قرآني از جهت ديگري نيز از بسياري از مکاتب اخلاقي متمايز است و آن جهت، دروني، باطني يا قلبي بودن منشأ ارزش اخلاقي است. مراد از دروني بودن ارزش اخلاقي اين است که ارزش اخلاقي افعال اختياري انسان در رويکرد قرآني، وابسته به ايمان فرد و نيت و انگيزة اوست. چنانچه انگيزة فرد الهي باشد، فعل انجام‌شده داراي ارزش اخلاقي است و بهره‌مندي از نعمات بهشتي و رضايت الهي نيز بر آن مترتب مي‌شود و چنانچه انگيزه و نيت فاعل اخلاقي شيطاني باشد، افعال وي نيز ـ هرچند صورت زيبايي داشته باشند ـ سيرتي نازيبا خواهند داشت و فاعل اخلاقي را به‌سوي شقاوت و نگون‌بختي سوق مي‌دهند.
    در آية 177 سورة بقره ـ که پيش از اين به آن اشاره شد ـ برّ و نيکي به کسي تعريف شده است که به خداوند، روز قيامت، کتب آسماني و تبيين ايمان داشته باشد و افعال متناسب با آن ايمان از او سر بزند. توجه به دروني بودن متعلق نيکي درآيه مذکور حائز اهميت است؛ با اين توضيح که در اينجا نيکي نخست با باورهاي اساسي، که گاه از آن با عنوان «عقايد» ياد مي‌شود، آغاز شده است. بنابراين سرآغاز و منشأ اخلاق، اموري دروني و باطني است (قرشي بنابي، 1375، ج1، ص321). 
    توجه به ماهيت ايمان مي‌تواند دروني و قلبي بودن ايمان را بيش از پيش روشن سازد. مطابق برخي روايات، ايمان عبارت است از تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل جوارحي: «حَقِيقَةُ الاْيمانِ هُوَ تَصْدِيقٌ بِالْجَنَانِ وَإِقْرارٌ بِالْلِسانِ وَعَمَلٌ بِالاْرْکانِ» (مجلسي، 1403ق، ج68، ص316). در برخي آيات قرآن کريم نيز به ارتباط ايمان با قلب اشاره شده است؛ براي مثال، در آية 14 سورة حجرات خداوند متعال اطلاق مؤمن را براي اعرابي که صرفاً اصول دين را پذيرفته‌اند و ايمان هنوز در دل آنها رسوخ نيافته است،‌ نادرست مي‌شمارد و توصيه مي‌کند که خود را به‌جاي مؤمن، «مسلمان» بدانند: «قالَتِ الأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ...». اين امر حاکي از آن است که قوام ايمان، به تصديق قلبي است و بدون آن، اطلاق ايمان نادرست است (مصباح يزدي، 1384الف، ص311).
    تأکيد بر نيت، باطن و پذيرش قلبي در مسائل اخلاقي، ديدگاه فضيلت‌گرايي اخلاقي را به ذهن متبادر مي‌سازد و ذهن مخاطبِ آشنا با مکاتب فلسفي در مواجهه با چنين آياتي، به‌سوي رويکرد فضيلت‌گرا سوق مي‌يابد؛ رويکردي که يکي از وجوه امتياز آن از دو ديدگاه رقيب، يعني نتيجه‌گرايي و وظيفه‌گرايي، تأکيد بر نيت و قلب و منش فاعل اخلاقي است، نه اينکه صرفاً به ارزش داوري افعال (با توجه به نتايج يا بي‌توجه به آن) بپردازد (Hursthouse, 1997, P. 219)؛ گرچه به باور نويسنده، قرابت‌هاي زيادي بين فضيلت‌گرايي و اخلاق قرآني وجود دارد که نمونه‌اي از آن در توجه به اراده، نيت و منش فاعل اخلاقي است و اينکه آنچه در نهايت مهم است، تغيير باطن و ملکات نفساني انسان است؛ به‌گونه‌اي‌که جوهر وجودي انسان تغيير يابد و او را از فضاي غلبة قواي حيواني به تسلط قواي انساني برساند و در نتيجه زمينة اتصال او را به عالم ملکوت فراهم سازد.
    دراين‌باره مي‌توان به آيات زير اشاره کرد:
    1. آية 177 سورة بقره: «وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتابِ وَالنَّبِيِّينَ»، که در تعريف برّ و نيکي، موصول «من» و صلة آن ذکر شده است. پرسشي که در اينجا مطرح است و بسياري از مفسران بدان اشاره کرده‌اند، اين است که چگونه «من» که اسم  ذات است، خبر براي «برّ» واقع شده که اسم معناست؟ يکي از پاسخ‌هاي مشهور به اين پرسش اين است که در اينجا، «برّ» به‌ معناي «بارّ» است؛ يا پيش از «من»، واژة ديگري نظير «برّ» در تقدير است. پاسخ ديگر نيز حمل چنين ساختاري بر مبالغه به‌کار مي‌رود؛ چنان‌که براي بيان مبالغه در «عدالت علي» و انتقال اين معنا که علي مجسمة عدالت است، به‌جاي اينکه گفته شود «علي عادل است»، گفته مي‌شود «علي عدل است» (مکارم شيرازي، 1371، ج1، ص598ـ599؛ قرشي بنابي، 1375، ج1، ص320؛ طيب، 1369، ج2، ص309؛ ابوحيان، 1420ق، ج2، ص130). تفسير فضيلت‌محور از اين آيه به اين صورت است که نيکي حقيقي جز با منش فاعل اخلاقي و اراده و نيت و ملکات نفساني او مربوط نيست (مصباح، 1391). بنابراين زماني مي‌توان فرد را نيکوکار دانست که باطن وي معنوي و آميخته با ارادة معطوف به خداوند و مسير الهي باشد. به‌تعبيرديگر، چنانچه برّ همان فضيلت باشد ـ که به‌نظر هست ـ فضيلت اخلاقي، اولاً و بالذات ناظر به ملکات نفساني فرد است. بنابراين به‌جاي اينکه نيکي و اخلاق با اشاره به رفتارهاي نيک معرفي شود، بهتر و دقيق‌تر آن است که با ارجاع به منش فاعل شناسانده شود. در برخي تفاسير به اين نکته اشاره شده است که برّ همان ايمان به خدا و... و پيامدهاي عملي مترتب بر آن است (رشيدرضا، 1414ق، ج2، ص111).
    2. در آية 46 سورة هود «قَالَ يَنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرْ صَالِحٍ» نيز فرزند حضرت نوح عمل غيرصالح معرفي شده است که اين استعمال نيز بنا بر نظر بسياري از مفسران، مبالغه است و براي بيان شدت غيراخلاقي بودن فعل وي و عميق بودن افعال ناشايست مطرح شده است (طباطبائي، 1390، ج10، ص235؛ مکارم شيرازي، 1371، ج9، ص116). اين تعبير، در نگاه فضيلت‌گرايانه به اخلاق قرآني مي‌تواند حاکي از خبث باطني فاعل اخلاقي دانست. 
    3. آية 84 سورة إسراء «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلىَ‏ شَاكلِتِهِ» نيز به نقش شاکلة انسان در عمل او اشاره دارد. معناشناسي شاکله و ارتباط آن با شخصيت و فطرت و منش انسان، نيازمند پژوهش‌هاي مستقل است؛ اما آنچه در اينجا حائز اهميت است، ارتباط شاکله با ملکات نفساني است که در اثر افعال ارادي و اختياري انسان به ‌وجود مي‌آيد. بنابراين شاکلة انساني امري ثابت و تغييرناپذير نيست؛ بلکه انسان در ايجاد و نيز تقويت يا تضعيف آن مؤثر است. بنابراين افعال جوارحي انسان وابسته به افعال جوانحي او هستند که ارتباط وثيقي با ملکات نفساني و منش فاعل اخلاقي و نيت او دارند (طباطبائي، 1390، ج‏13، ص190؛ مکارم شيرازي، 1371، ج12، ص244؛ ميبدي، 1371، ج5، ص613).
    8. وحدت منشأ ارزش اخلاقي
    پيش از اين روشن شد که بر اساس برخي آيات قرآن کريم، منشأ ارزش اخلاقي تقواست و اخلاق قرآني را مي‌توان با کليدواژة «تقوا» از ساير گونه‌هاي اخلاق تفکيک کرد؛ سپس با تحليل نقلي تقوا، به عنصر قوام‌بخش تقوا، يعني ايمان، اشاره شد و با اشاره به آيات قرآن کريم اين نکته مورد تأکيد قرار گرفت که ايمان به خداوند و لوازم آن، نظير ايمان به ملائکه، کتب آسماني و رسولان الهي، منشأ شکل‌گيري تقواست. بر اين اساس، اخلاق اسلامي از منشأ واحدي به‌نام ايمان به خداوند ـ يا به‌تعبيرديگر «توحيد» ـ ناشي مي‌شود؛ چنان‌که همگان را به حرکت به‌سوي کمال مطلق و قرب الهي جهت‌دهي مي‌کند. از منظر اخلاق قرآني، اساس اسلام به توجه دادن انسان به خداوند واحد است و همة ارزش‌هاي اخلاقي، «يا مستقيماً انسان را متوجه خداوند مي‌کند و يا مقدمات توجه و قرب به او را فراهم مي‌سازد» (مصباح يزدي، 1383، ص46ـ47؛ مصباح يزدي، 1391ج، ص139؛ مصباح يزدي، 1393ب، ص113ـ116) و همة انسان‌ها را ترغيب مي‌کند که با حرکت به‌سوي خداوند متعال، به رنگ الهي درآيند: «صِبْغَةَ اللهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (بقره: 138).
    نتيجه‌گيري
    با تمرکز بر مسئلة منشأ ارزش اخلاقي و تحليل و بررسي آيات قرآن کريم به‌منظور دستيابي به شاخصه‌هاي منشأ ارزش اخلاقي، روشن شد که منشأ ارزش اخلاقي در رويکرد قرآني، تقواست که خود متشکل از عناصر مختلفي است که اساسي‌ترين آنها به ‌لحاظ منشأ شکل‌گيري، برخورداري از ايماني است که خود منوط به تحقق علم و آگاهي و عقلانيت است. از اين منظر، معنوي بودن و عقلانيت از ارکان اصلي اخلاق قرآني است. بدون ترديد، منشأ اخلاق قرآني از واقعيت عيني برخوردار است و احساسي، قراردادي و دستوري نيست. اخلاق قرآني به ‌دليل برخاسته بودن از ايمان عميق و دروني، انگيزة کافي را براي تحقق افعال متناسب با اهداف عالي انسان تأمين مي‌کند و او را به مسير واحد و يگانة تقرب الهي سوق مي‌دهد. به‌طور خلاصه برخورداري از واقعيت عيني، معنويت، عقلانيت، انگيزه‌بخشي، دروني و قلبي بودن، و واحد بودن، مهم‌ترين ويژگي‌هاي منشأ اخلاق قرآني هستند. مجموعة شاخصه‌هاي يادشده را مي‌توان «شاخصه‌هاي اخلاق قرآني» برشمرد و آنها را زمينه‌ساز تبيين قوي از نظرية اخلاقي مختص قرآن کريم دانست که از جهات متعددي با نظرية فضيلت‌گرايي قابل مقايسه و بررسي است. لحاظ شاخصه‌هاي يادشده، در طرح الگوي اخلاق قرآني به‌مثابة نوعي فضيلت‌گرايي، تأثيرگذار خواهد بود و با تمرکز بر اين نوع نگاه به اخلاق، مخاطب اخلاق قرآني بيش از پديده‌ها و جريانات بيروني و آفاقي به وقايع و تغييرات انفسي توجه خواهد کرد و با اتصاف به اين نوع تربيت اخلاقي، بيش از آنکه براي انجام فعلْ مجذوب انگيزه‌هاي بيروني شود، از درون براي صدور فعل اخلاقي انگيزه‌مند خواهد بود. افزون بر اين، دستيابي به هدف اخلاق قرآني، اخلاقي پيشگيرانه را به‌جاي درمان‌گرانه پيش پاي مخاطبان و علاقه‌مندان به اخلاق و تربيت اخلاقي خواهد گذاشت؛ بدين معنا که با قرار گرفتن در مسير تربيت اخلاقي ناشي از رويکرد فضيلت‌گرايانه به اخلاق، فاعل اخلاقي به‌صورت بسيار محسوسي خود را در معرض آسيب اخلاقي قرار خواهد داد و در صورت قرار گرفتن در چنين وضعيتي نيز قادر خواهد بود که به بهترين وجه موقعيت اخلاقي را با کمترين تأثر از رذايل اخلاقي مديريت کند. روشن است که نتايج يادشده بخشي از ثمرات چنين رويکردي خواهد بود و تفصيل آن پژوهش مستقلي را مي‌طلبد. 

    References: 
    • قرآن کریم.
    • ابوحیان، محمد ‌بن‌ یوسف‏ (1420ق). البحر المحیط فی التفسیر. بیروت: دار الفکر.
    • جوادی آملی، عبدالله (1388). تسنیم: تفسیر قرآن کریم. تنظیم و ویرایش: علی اسلامی. قم: اسراء.
    • دهخدا، علی‌اکبر (۱۳۷۲). لغت‌نامه. زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی. مقدمه: گروهی از نویسندگان. تهران: دانشگاه تهران.
    • راغب اصفهانى، حسین‌ بن ‌محمد (1416ق). مفردات ألفاظ القرآن. تحقیق: صفوان عدنان داوودی. دمشق و بیروت: الدار الشامیه و دار القلم.
    • رشیدرضا، محمد (1414ق). تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار. بیروت: دار المعرفه.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (1390). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏.
    • طیب، عبدالحسین (1369). اطیب البیان فی تفسیر القرآن. تهران: اسلام.
    • فرانکنا، ویلیام کی (1389). فلسفة اخلاق. ترجمة هادی صادقی. قم: کتاب طه.
    • قرشی بنابی، علی‌اکبر (1375). تفسیر احسن الحدیث. تهران: بنیاد بعثت.
    • گروهی از نویسندگان (۱۳۹۰). فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی. زیر نظر محمدتقی مصباح یزدی. تهران و قم: مدرسه و مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الأنوار. بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏.
    • محیطی اردکان، حسن (1396). بررسی ادلة قرآنی عرف‌گرایان اثباتی در قلمرو اخلاق. قرآن‌شناخت، 10(18)، 89ـ103.
    • محیطی اردکان، حسن و احمدی، حسین (1400). فلسفة اخلاق: فرااخلاق و اخلاق هنجاری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • محیطی اردکان، حسن و احمدی. حسین (1398). تحلیل و بررسی معیار ارزش در اخلاق ارسطویی. حکمت اسلامی، 6(1)، 57-77.
    • مدرسی، محمدتقی (1419ق). من هدی القرآن. تهران: دار محبی الحسین.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1383). به سوی تو. تحقیق و نگارش: کریم سبحانی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1384الف). به سوی خودسازی. تحقیق و نگارش: کریم سبحانی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1384ب). نقد و بررسی مکاتب اخلاقی. تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1388). فلسفة اخلاق. تحقیق و نگارش: احمدحسین شریفی. تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1391الف). اخلاق در قرآن. تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1391ب). ره‌توشه. تحقیق و نگارش: کریم سبحانی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1391ج). عروج تا بی‌نهایت. تنظیم و گردآوری: محمدرضا غیاثی کرمانی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1393الف). انسان‌سازی در قرآن. تحقیق و نگارش: محمود فتحعلی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1393ب). جرعه‌ای از دریای راز. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1397). زینهار از تکبر! شرح بزرگ‌ترین خطبة نهج‌البلاغه در نکوهش متکبران و فخرفروشان. تدوین و نگارش: محسن سبزواری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح، مجتبی (1387). بنیاد اخلاق. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح، مجتبی (1391). نقش نیت در ارزش اخلاقی. اخلاق وحیانی، 2(1)، 81ـ104.
    • مصطفوی، حسن (1385). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج13. تهران: مرکز نشر آثار علامه مصطفوی.
    • معلمی، حسن (1384). فلسفة اخلاق. قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
    • مکارم شیرازی، ناصر (1371). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
    • میبدی، احمد ‌بن‌ محمد (1371). کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری). به اهتمام علی‌اصغر حکمت. تهران: امیرکبیر.
    • ون دِث، ژان و بروگ، الینور اسکار (1378). چیستی ارزش. ترجمة اصغر افتخاری. قبسات، 4(13)، 110ـ125.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، حسن.(1403) شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت‌الله مصباح یزدی (ره). دو فصلنامه قرآن شناخت، 17(2)، 121-137 https://doi.org/10.22034/qoranshenakht.2025.5000868

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن محیطی اردکان."شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت‌الله مصباح یزدی (ره)". دو فصلنامه قرآن شناخت، 17، 2، 1403، 121-137

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، حسن.(1403) 'شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت‌الله مصباح یزدی (ره)'، دو فصلنامه قرآن شناخت، 17(2), pp. 121-137

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، حسن. شاخصه‌های منشأ ارزش اخلاقی از منظر قرآن کریم با تأکید بر آرای آیت‌الله مصباح یزدی (ره). قرآن شناخت، 17, 1403؛ 17(2): 121-137